مخبر دزفولی در برنامه شب آفتابی:
مخبر دزفولی در برنامه شب آفتابی:
بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت جنابعالی و بینندگان محترم عرض سلام و ادب دارم. من هم سیامین سالگرد تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی را گرامی میدارم. این شورا ودیعه امام راحل عظیم شأن ماست و برمیگردد به پیام نوروزی امام راحلمان در سال 59 . وقتی جریان انقلاب فرهنگی شروع شد در واقع از قبل از سال 59تحولات زیادی در ارتباط با دانشگاهها روی داد. من آن موقع دانشجوی سال اول بودم ما ترم اولمان را گذارنده بودیم ترم دوم را خودمان به علت انقلاب فرهنگی واحد ها را حذف كردیم برای اعتراض به شرایط دانشگاهها. خوب من یادم هست در سال 58 كه من دانشگاه تهران بودن تقریبا از همه دانشكدهها از هر جریان و گروهی و هر مسلكی یك اتاق را برای انجام فعالیت سیاسی گرفته بودند. چیزی كه شما نمی دیدید درس و تحقیق، دانشجو، استاد، سوال و جواب بود و عمده اش كار سیاسی بود.
دشمن هم باورش نمیشد انقلاب پیروز بشود و بعد هم كه انقلاب پیروز شد از همان لحظات بعد از پیروزی انقلاب در نقاط مختلف درگیریهایی را با هدف اینكه مانع موفقیت انقلاب شود، شكل داد. اگر شما یادتان باشد قبل از جنگ كه 31 شهریور 59 آغاز شد ما شاید در بخشهای عمده مرزیمان جنگ های منطقهایی داشتیم؛ تركمن صحرا، كردستان، بخشی در خوزستان بخشی در سیستان و بلوچستان و بخشهای مختلف حالا جالب است كه این درگیریها اگر منطقهای بود یك معنایی داشت اما ستادهایی اینها را در تهران هدایت و تغذیه میكردند اما جریانهای پشت پرده و بعضا روی پرده وجود داشت. در همین دانشگاه تهران من یادم هست كومله، چریك فدایی، اكثریت؛ اقلیت برای خودشان سیستم قوی و محكمی داشتند البته میدانید كه جامعه با پیروزی انقلاب در سال 57 آنها را پس زده بود در نتیجه اینها برای خودشان دنبال یک مأمنی بودند و فكر میكردند دانشگاه برای این ها مأمن باشد. جالب است اگر دانشگاه را به عنوان مأمن تئوریك خودشان قرار میدادند شاید منطقی بود اما از هر یك از این گروه های دانشگاهی بعضا اسلحه بیرون میآمد. من به عنوان شاهد عینی این حرفها رامیزنم.
اصل داستان این بود كه دانشگاه باید در خدمت جامعه قرار میگرفت تا برای پیشرفت كشور مطابق آنچه امام میفرمود بتواند برنامهریزی كند. من باز به یاد دارم رئیس دانشگاه تهران در سال 58 از منافقین بود. بسیاری از درگیریهای سال 58 در دانشگاه را خودآنها دامن میزدنند. به هر حال گلایههای زیادی كه شد و پیگیریهایی كه بچه های انجمن های اسلامی كردند- من خودم آن زمان عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بودم- زمینه ساز انقلاب فرهنگی شد. حالا قضیه تسخیر لانه جاسوسی هم اتفاق افتاده بود. طیف بچههای انقلاب قرار را بر این گذاشتند كه بخشی مسیر مسایل مربوط به لانه را دنبال كنند و بخشی هم مسائل دانشگاه را پیگیری كنند.
بعد كه پیام نورورزی امام آمد كه خروج از فرهنگ بدآموز غربی و روی پای خودمان ماندن مطرح شد تقریبا برای بچههای انقلابی مشخص شد كه تكلیف دانشگاهها باید روشن شود وتقربیا از اول اردیبهشت تظاهرات دانشجویی آغاز شد. بعد واحدها را حذف كردند تا در كشو قوسهای مختلف آمد به شورای انقلاب كه بعد مسئولین نظام حمایت كردند با حضرت امام صحبت شد؛ خدا رحمت كند دكتر حبیبی را كه بخش زیادی از این تعاملات را ایشان به عهده گرفته بودند و بنابراین شد تا شرایط مناسبی برای دانشگاهها مهیا نشود فعلاً دانشگاهها تعطیل شود و یك ماه بعد كه دانشگاهها تعطیل شد امام بلافاصله ستاد انقلاب فرهنگی را تشكیل دادند.
ستاد انقلاب فرهنگی در آن زمان 7-8 نفر بودند كه شامل دكتر احمد احمدی، مرحوم دكتر حبیبی، مرحوم آیت الله ربانی املشی، مرحوم شمس آل احمد؛ آقای دكتر شریعتمداری كه خدا حفظشان کند و واقعا یك گهر ناب در عرصۀ علم و تعلیم و تربیت هستند و الان در بستر بیماری اند و از بنیانگذاران تحول تعلیم و تربیت هستند. البته بعضی از اینها هم رفتند خارج از كشور و شدند جریان مقابل انقلاب مثل آقای سروش، این تركیب اولیه ستاد بودند كه بنا را بر این گذاشتند وضع دانشگاهها را سامانی بدهند كه در واقع این امر خرداد 59 شكل گرفت.
هنوز جنگ هم شروع نشده بود خیلی از بچههای دانشجو رفتند به اردوهای جهادی؛ این اردوهای جهادی كه امروز شما میبینید، از این جا شكل گرفت. فرد رشته اش پزشكی بود میرفت برای خدمترسانی به روستاها و مناطق محروم كشور و واقعا بی تكلف كارهای بزرگی را انجام می دانند. بعد این استمرار پیدا كرد تا زمان جنگ. همان زمان لانه جاسوسی تسخیر شد امام فرمان جهادسازندگی را صادر کردند و جهاد شكل گرفت. تعدادی از دوستان دانشجوآن زمان شدند از بنیانگذاران جهاد سازندگی، همین آقای فروزش عزیزمان كه قبلا وزیر جهاد بودند خودشان از دانشجویان دانشگاه تهران بود و از اعضای شورای دانشگاه تهران رفتند در جهاد سازندگی. یا آقای سردار افشار ایشان دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود و عضو شورای جهاد شدند.
به هر حال سال 59 كه قصه انقلاب فرهنگی شروع شد و ستاد شكل گرفت بخشی از جریانهای دانشجویی به عنوان عقبه پشتیبان برای این كه ستاد بتواند كارش را انجام دهد، فعالیت داشتند. ما خیلی از اساتید را از دست داده بودیم. به هر دلیل بعد از انقلاب نتوانستند خودشان را هماهنگ با جریان انقلاب بكنند و ستاد فشار زیادی را تحمل كرد تا بتواند تدارك ببیند و شرایط را سامان بدهد. حاصلش این شد كه نهایتا سال 61 دانشگاهها باز شدند و كنكور بعدی سال 61 اتفاق افتاد و دانشگاه روی ریل پذیرش دانشجو و و تربیت قرار گرفت.
شما چندمین دبیر شورا هستید؟
اول كه به این شكل شورا نبود. وقتی كه شورا شكل گرفت اولین دبیر بعد از تشكیل شورا جناب آقای هاشمی گلپایگانی هستند و بعد جناب آقای مهندس میرسلیم مدتی مسئولیت دبیر شورا را به عهده داشتند بخشی را در قبل از وزارتشان به عهده داشتند و بخشی را هم همزمان اما بعد رفتند كنار و بعد هم دكتر كی نژاد شدند دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و ایشان كمتر رسانه ای بودند ایشان اوایل دوره دولت اصلاحات دبیر شورا شدند تا سال 84. من هم 25 دی ماه 84 دبیر شورا شدم.
شما چند رئیس جمهور را در جلسات شورایعالی انقلاب فرهنگی دیدهاید؟
البته من از قبل و بعد از دوره آقای هاشمی در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودهام ولی دبیرنبودهام .
از این چهار رئیس جمهور با كدام راحتتر میشود كاركرد؟
من تا الان معمولا فنی و تخصصی با رئیس جمهورها كار كردهام یعنی شاید این عزیزان و بزرگواران نیز این را اذعان داشته باشند یعنی برای من واقعا مهم بود كه شورای عالی انفلاب فرهنگی بتواند به وظایف خودش عمل كند .
كدام یك در این جایگاه فنی تر بودند؟
ببینید روسای جمهور ما همه تلاششان این بود که در حوزه علم وفرهنگ حركت رو به جلو داشته باشیم گاهی وقتها به اقتضای دولت ها بعضی دولتها بیشتر كمك میكردند در جلو رفتن كارهای شورای عالی انقلاب فرهنگی و بعضی هم به هر دلیلی گرایشی به این نداشته كه فضا برای شورا و مصوبات شورا فراهم شود .
در این مدت زمانی، شورا مصوبات گوناگونی داشته است . شما اگر مقایسه كنید دهه اول انقلاب را شورا باید خیلی از زیر ساختها را درست میكرد.
دو رئیس جمهور فعلی و قبلی را مقایسه بفرمائید دكتر احمدی نژاد فنی و مهندسی هستند و شاید وارد جزئیات هم میشدند آقای دكتر روحانی به نظر از تصمیمات و مصوبات فاصله بیشتری دارند؟
برای اینكه قضاوت من را بعدا برا اساس آنچه شما میگویید پیدا كنید عرض كنم یك مقطعی شاید بعد از ریاست جمهوری مقام معظم رهبری است و بعد از اینكه ایشان رهبر انقلاب شدند، دولت در آن شرایط علاقه داشت بیشتر مشكلات اجرایی خود را از طریق شورا حل كند چون شورا یك پشتوانهای داشت كه از حضرت امام گرفته بود و در دوره رهبر معظم انقلاب این استمرار پیدا كرده بود یعنی حمایت شد به این معنی كه مصوبات شورا ی عالی انقلاب فرهنگی در حكم قانون و لازم اجرا باشد.
اما نشد ؟
الان تمام قواعد و قواره ای كه بر تن دانشگاهها پوشیده شده مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است. اتقاقا بسیاری از چارچوبهایی كه الان در بسیاری از نهادهای علمی و فرهنگی داریم مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی بر خلاف بسیاری از شوراهای عالی استمرار پیدا كرد و پای مصوباتش ایستاد و تقریبا ما تركیب شورا را كم میشود بدون حضور رئیس شورا به یاد داشته باشیم همیشه روسای جمهور، رواسای قوا و وزاری مربوطه حضور داشتند. نمی دانم چه كیمیایی در شورای عالی است ؟
اصلی ترین كیمیا نفس گرم و ملكوتی امام راحل و عظیم شأن ماست و بعد از آن حمایت و تدبیر مقام معظم رهبری است كه آن را استمرار داده است. اگر این شورا نبود و حوزه علم و فرهنگ كه البته اول از مسیر علم و آموزش عالی آغاز شده و بعد تعمیم پیدا كرد، ما احساس خلأ و فقدان می کردیم.
ما بیش از 1700-1600 مصوبه داریم كه بخشی از این مصوبات رواسای دانشگاهاست بخش زیادی تاسیسات، تدارك طراحی نظام و نظام وارههای علمی و فرهنگی است كه در كشور اتفاق افتاده است. مثلا دانشگاه چه ساختاری باید داشته باشد، اول انقلاب ما بیست و خردهای دانشگاه بیشتر نداشتیم الان نزدیك به 200 دانشگاه وزارت علوم دارد و نزدیك به 60 تا وزارت بهداشت. اگر دانشگاه آزاد كه 450 واحد دارد و دانشگاه پیام نور؛ غیر انتفاعیها و شبانه ها و. ... را حساب كنیم بیش از 2500 مركز آموزشی بعد از انقلاب داریم. اصلا این امر یعنی یك جریان بزرگ. ما اول انقلاب 170 هزار دانشجو داشتیم چه شده است كه امروز چهار و نیم میلیون دانشجو داریم؟
اینها اتفاقی نیست با برنامه اتفاق میافتد. هیچ چیزی با تصادف اتفاق نمیافتد حتما یك تدبیر و برنامهای برای آن در نظر گرفته میشود ؟ ما سه – چهار هزار استاد همان اول انقلاب داشتیم وقتی انقلاب فرهنگی شد ما ریزش زیادی در اساتید داشتیم و نگران بودیم چطور باید دانشگاه ها را اداره كنیم. امروز زیر ساخت دانشگاهها طوری طراحی شده بالغ بر 70 هزار عضو هیات علمی در دانشگاهها فعال هستند.من فقط استاد تمام وقت را میگویم. در غیر این صورت بالای 100 هزار نفر میشود. هرم علمی ما بسیار بهتر از اول انقلاب شده یعنی اگر 2-3 درصد استاد تمام داشتیم امروز بالای 6-7 درصد استاد تمام داریم بالای 9 درصد استاد یار داریم. هرم هیات علمی ما امروز خوشبختانه برعكس شده و هیات علمی به سمت استاد و استادیار می رود.
چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین بعضی از روسای دانشگاهها را تسریع نمیكند؟ روسای دانشگاه تهران، جامع علمی و كابردی، پیام نور هنوز مشخص نیست.
از غضهها و دغدغه های خود من وضعیت دانشگاه تهران است. من خودم یك دانشگاه تهرانی هستم من از سال 57 در دانشگاه تهران هستم تا الان. یك زمانی به عنوان دانشجو و الان هم به عنوان معلم. هنوز نزدیك به یك سال رئیس دانشگاه تهران تعیین نشده است پیگیری هم میكنیم بالاخره این به تعامل احتیاج دارد. سرپرست برای آن تعیین كردند سرپرست مدتش تمام شد سرپرست دیگری را گذاشتند. چه در دوره آقای فرجی دانا و چه در دوره سرپرستان وزارت علوم وارد مقولۀ معرفی رئیس دانشگاه نشدند چون به هر حال وزارت علوم را باید به ما پیشنهاد بدهند. این حق وزارت علوم است. گاهی این شبهه به وجود میآید كه چطور شورا یكباره ده رئیس دانشگاه را تعیین كرد. این شورادر این راه همراهی و همكاری میكند . زمانی كه دانشگاهی رئیس ندارد سرپرست نمیتواند بسیاری از تصمیمات را بگیرد و برنامه ریزی كند .
شنیدم كه هفته آینده وزیر رئیس دانشگاه تهران را معرفی میكنند؟
هنوز معرفی نكردهاند دیروز با آقای دكتر فرهادی صحبت كردم تاكید كردم كه سریعتر رئیس دانشگاه تهران معرفی شود.
دانشگاه پیام نور چطور؟
به نظر ما درباره پیام نور هم احساس میكنم به واسطه گستردگی این دانشگاه باید فكر جدی بكنیم. باید ببینیم اصلا پیام نور به وظیفه اش عمل میكند ؟ قرار است پیام نور همین جور ظرفیت پذیرش دانشجور ا 600 -700 هزار نفر بکند؟
ما البته مشكل در سایر مراكز آموزشی هم داشتیم همین اخیرا یك مشكلی را برای دانشگاه آزاد داشتیم كه یك حجم زیادی را به تعداد دانشجو اضافه كردند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد یك كمیتهای تشكیل شود برای اینكه سازوكار آن مشخص شود جلسه گذاشتن، وزاری محترم تشریف آوردند وزیر علوم، وزیر بهداشت، رئیس محترم دانشگاه آزاد و رئیس نمایندهگی نهاد و.. به توافق رسیدیم كه برای این پذیرش دانشجو باید همه استاندارهای وزارت علوم را رعایت كنند و تا اردیبهشت ماه به دانشگاه آزاد مهلت دادیم كه ضوابط و مقررات آموزش عالی برای این پذیرش طراحی كند و نظارت را هم به دو وزارت خانه دادیم تا در اردیبهشت ماه بر اساس گزارشی كه از دانشگاه آزاد می گیرند و تحقیقات میدانی خودشان در مواجهه با دانشگاه آزاد بتوانند ارزیابی خود را اعلام كنند
منصفانه است كه این را بسپارید به رقبای دانشگاه آزاد؟
مگر وزارت علوم رقیب دانشگاه آزاد است؟
به نظرم بود یك زمانی
نه اتفاقا اشتباه است وزارت علوم مسئول آموزش عالی كشور است به لحاظ اجرا متولی عملیاتی آموزش عالی است. وزارت علوم ضوابطی دارد و مسئول است كه این ضوابط را چه در دانشگاههای دولتی و چه دانشگاههای غیر دولتی اعمال كند همانطور كه برای دانشگاه آزاد این چارچوب را تعیین كردیم باید برای دانشگاه پیام نور اتفاق بیفتد. بسیاری از رشتههای پیام نور ممكن است قاعدههای آموزش عالی را یا نداشته باشند و یا كسر قواعد داشته باشند باید استاندارد آن مشخص شود ما با آقای دكتر نجفی این قرار را گذاشتیم و بزودی با دكتر فرهادی این قرار را خواهیم گذاشت كه نسبت به پیام نور هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ ساختار و تنوع رشته ای اصلاحاتی انجام شود. در جلسه دیشب كه شورای عالی انقلاب فرهنگی بود وقتی گزارش نقشه جامعه علمی كشور مطرح شد -به خصوص جناب آقای دكتر روحانی بسیار علاقه مند هستند كه ما چیزی را كه تصویب میكنیم به نوبه و دوره ای گزارش از اجرای شدنش را هم در شورا داشتته باشیم- .یكی از محورهایی كه سران قوا ، وزرای محترم و اعضا شورا جمعبندی كردند این بود كه تكلیف آمایش سرزمین در عرصه آموزش عالی مشخص شود. آمایش آموزش عالی یعنی بر اساس مزیت های نسبی مناطق گوناگون جغرافیایی كشورعمل كنیم. مثلا در مناطقی كه كنار دریا هستند باید بیشتر رشتههای مرتبط با دریانوردی رشد یابد در بعضی مناطق محوری ترین فعالیت صنایع دستی و قالی و ... است كه باید به آن توجه كرد. تا الان به دلیل دخالتهای پیدا و پنهان و توقعاتی كه در هر منطقه بوده به هر دلیل مسئولین در رودبایستی قرار میگرفتند و مجوز هایی را برای رشتههای گوناگون كه تناسبی با آن مناطق ندارند را میدادند این باعث هندسه نا موزون در آموزش عالی شده است.
شما فرمودید در بیست ساله آینده سند نقشه جامع علمی كشور جواب خواهد داد؟
بله هدفگذاری اصلا طبق چشم اندار است البته 12 سال از چشم انداز باقی مانده ما توقع داریم انشالله در پایان چشم انداز بخش عمده ای از نقشه جامع عملی شود .
آقای دكتر تدوین این همه سند خیلی كار بزرگی است چند سال است پیگیری میكنید ؟
ببینید سال 90و 91 در حقیقت نقشه جامع علمی كشور ابلاغ شده و بلافاصله بعد از آن ستاد راهبری كه در حقیقت ستاد اجرایی سازی این سند است تشكیل شد كه به طور مستمر تشكیل شده و اعضای این ستاد هم از دستگاههای اجرایی هستند مثل وزیران علوم، آموزشو پروش، بهداشت، معاون علمی ریاست جمهوری، روسای كمیسیون های مجلس. اجرایی كردن نقشه به عهده ستاد است اگر ستاد نبود این نقشه فقط ابلاغ میشد به دستگاه ها و چه كسی میتوانست این را پایش بكند كه در دستگاهها بخشهای این نقشه اجرا می شود یا نه ؟
رصد، پایش، ارائه گزارش، نظارت، بازنگریها، به روز رسانیها كار این ستاد است. در همین نقشه جامعه علمی كشور گفته شده كه 15 اولویت اصلی در ارتباط با علم و فناوری باید برایشان برنامه ریزی شود از جمله آن هوافضا، فناوری نانو، فناوری زیستی یا بیوتكنولوژی، میكروالكترونیك، گیاهان دارویی طب سنتی، سلول های بنیادی و... بوده است. اگر یك چارچوبی وجود داشته باشد و ضوابطی یك اهداف كمی و كیفی برای آن تعریف شود مثلا در علم نانو معلوم شده است كه در ارتباط با این علم باید به چند درصد بازار جهانی برسیم.
این ضوابط را كه دوباره همان دستگاهها تعیین میكنند؟
نه ستاد تعیین میكند.
بالاخره ستاد هم از نمایندگان همان دستگاهها تشكیل شده است ؟
خب بله مگر میشود بدون هماهنگی و مشاركت دستگاهها كاری را انجام داد اصلا كار خوب این است كه سیاستگذار با مجری در تعامل مستقیم و مستمر باشند. اگر سیاست گذار، ذهنی و به دور از واقعیتهای موجود بخواهد سیاست گذاری كند، مثلا بگوییم باید برسیم به 20 در صد بازار جهانی نانو این كه غلط است. اجرا هم اگر به تنهایی و بد.ن داشتن نقشه بخواهد اجرا كند، میشود این كه یك وزیر توانمند است پیش می رود اما یك وزیر دیگر شاید نتواند و برگشت به عقب كند.
میخواهم ببینم نقشه جامع علمی كشور كه 3 سال از ابلاغش می گذرد و شما بر اجرای مفادش نظارت می كنید باعث چه تغییری در وضعیت علمی كشور و از آن فراتر در زندگی مردم شده است ؟
این اسناد راهبردی مسیر را تعیین می كند. اینطور هم نیست كه شما تصور كنید امروز نشستیم تصویب كردیم فناوری نانو داشته باشیم فردا تاثیر محسوسش را در زندگی مردم ببینیم. بسیاری از دانشمندان امروز دیگر فكرشان این نیست كه مقاله تولید كنند به صرف اینكه در این علم صاحب كرسی هستیم. امروز به دنبال این هستند كه از طریق بیوتكنولوژی بگویند من می توانم داروی ضد ام اس تولید كنم. این میتواند در زندگی مردم تاثیر بگذارد. الان سینووكس توسط همین دانشمندان در كشور تولید شده. سینووكس داروی ضد ام اس است. بیماری كه ما در كشورمان با آن زیاد درگیر هستیم. خوب است كه این دوربین شما بچرخد و برود به كارخانهای كه این سینووكس را تولید میكند، بروید سیناژن را بازدید كنید این دارو هم مشكل بیماران داخل كشور را حل میكند و هم در سال گذشته و امسال 22 میلیون دلار فقط در روسیه فروش داشته است. این حاصل توانمدی دانشمندان ایرانی در تبدیل یك ایده و علم و دانش به محصول و ثروت است فقط دارو نیست مثلا ساخت نیروگاه ها را شما ببینید...
حالا همه اینها را دیگر نبرید زیر پرچم شورای عالی انقلاب فرهنگی
نه من نگفتم كار شورای عالی انقلاب فرهنگی، من دارم توانمندی علمی را می گویم. اتفاقا هدف من این نیست كه بگویم اینها كار شورای عالی انقلاب فرهنگی است اما زیرساخت آن را یك نهاد نشسته و ایجاد كرده است.
اگر این رشتهها راهاندازی نمیشد و دانشمندش تربیت نمیشدند، چه اتفاقی میافتاد؟ روز اولی كه نانو مطرح شد خدا حفظ كند دكتر عارف را آن موقع سال 83 معاون اول بودند، كه طرح مطرح شد كه زودتر در شورای عالی انقلاب فرهنگی سندی را را در مورد نانو تنظیم كنیم كه همزمان با تحولات دنیا كارمان را انجام دهیم. و یادم هست ایشان چون به این موضوع علاقه داشت یك رقمی خوبی را هم در دولت گذاشت برای این كار تاپشتیبانی شود. یعنی یك طرف سندش را داشتیم و هدفگذاریهایی شد و بعد هم ستادی داشت. امروز بد نیست گزارشهای ستاد نانو در تلویزیون گفته شود.
انتهای پیام/