اگر نفت شیل تنها مشکل در کاهش بهای نفت خام در بازار بود، احتمال نتیجه دادن راهکار عربستان سعودی وجود داشت. اما اوپک با مشکلی بزرگتر و اساسی تر مواجه است: کاهش درخواست جهانی برای نفت خام. تقاضا برای نفت خام در کشورهای صنعتی از پنجاه میلیون و صد هزار بشکه در روز در سال 2005، در سال 2013 به 45 میلیون و پانصد هزار بشکه در روز کاهش یافت. از آنجایی که کاهش تقاضا برای نفت خام از پیش از رکود اقتصادی جهانی آغاز شد، تغییر در میزان تقاضا احتمالا از تغییراتی بنیادی در بازار نفت همچون افزایش بهینه سازی مصرف انرژی ناشی شده است.
طبق پیش بینی آژانس بین المللی انرژی، کاهش سریع تقاضا برای نفت خام در کشورهای صنعتی از سوی دیگر با افزایش تقاضا برای انرژی در کشورهای در حال توسعه به ویژه چین و هند، جبران می شود. در نتیجه، این آژانس پیش بینی کرد تقاضای جهانی برای نفت خام تا سال 2040 ادامه یابد. اما عقیده بسیاری از کارشناسان بر این است که افزایش درخواست برای نفت خام در پی مسائلی همچون تغییر در سوخت مصرفی، حذف کمک هزینه برای نفت خام و بهینه سازی مصرف انرژی خیلی پیشتر از سال 2040 پایان یابد؛ طبق پیش بینی این کارشناسان روند افزایشی تقاضا برای نفت خام تنها تا سال 2020 ادامه خواهد داشت. اگر این پیش بینی صحیح باشد، اعضای سازمان اوپک که اقتصاد آنها به شدت به درآمدهای حاصله از فروش نفت خام وابسته است، با مشکل بزرگی مواجه خواهند شد. در مقابله با کاهش تقاضا برای نفت خام در بازار، کشورهای عضو سازمان اوپک می توانند دستکم چهار راهبرد را در نظر بگیرند که البته هیچ کدام از آنها ساده و متضمن موفقیت نیستند.
همکاری نتیجه بهتری خواهد داشت
برای افزایش بها، صادرکنندگان بزرگ نفت خام در ابتدا باید در تلاش برای کاهش میزان عرضه نفت در جهان با یکدیگر همکاری کنند. اما تاریخ نشان داده همکاری در این زمینه بسیار دشوار است. اگرچه سازمان اوپک در سال 1982 در تلاش برای محدودسازی تولید و عرضه نفت خام در جهان نظام سهمیه بندی را معرفی کرد، اما در عمل این گروه به جای هماهنگ ساختن تولیدات بر مبنای سهمیه بندی، آن را به گونه ای تنظیم کرد که با سطح تولید هماهنگی داشته باشد. جف کولگان، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه براون در تحقیقات اخیر خود دریافت اعضای سازمان اوپک در سال های 1982 تا 2009 در 96 درصد موارد، طبق سهمیه بندی تعیین شده عمل نکرده اند.
یکی از دلایل دشواری همکاری میان کشورهای عضو سازمان اوپک این است که هر یک از این کشورها اهدافی متفاوت را دنبال می کنند. آن دسته از اعضای اوپک که خواستار افزایش بهای نفت هستند به ویژه ایران و ونزوئلا در مقایسه با جمعیت، ذخایر کمتری دارند و خواستار افزایش بهای نفت خام در کوتاه مدت هستند. اما آن دسته از اعضای اوپک که خواستار کاهش بهای نفت هستند و عربستان سعودی در راس این گروه قرار دارد، از ذخایر بزرگ نفت خام برخوردارند و به منافع بلند مدت می اندیشند. دسته دوم توانایی تحمل کاهش بهای نفت خام را به منظور از بین بردن امکان رقابت برای تولیدکنندگان غیرعضو در اوپک دارند و قصد دارند پس از حذف رقبا به تدریج بهای نفت را افزایش دهند.
به علاوه، محدود کردن تولید و عرضه نفت خام در بازارهای جهانی تنها راه حلی موقت برای مقابله با مشکل اساسی کاهش تقاضای نفت خام خواهد بود. کاهش تولید و عرضه برای کشورهای عضو اوپک در کوتاه مدت احتمال افزایش بهای نفت خام و در نتیجه افزایش درآمدهای ناشی از فروش نفت خام را در پی خواهد داشت؛ اما در بلند مدت، افزایش بها احتمالا روند کاهش تقاضا برای نفت خام در کشورهای مصرف کننده را تسریع خواهد کرد.
رقابت برای فروش
اگر صادرکنندگان بزرگ نفت توانایی همکاری با یکدیگر را ندارند، می بایست راهی بیابند که بتوانند منفعت و سود خود را افزایش دهند. در گذشته کشورهای عضو اوپک معمولا همه نفت خام را استخراج نمی کردند با این امید که نفت خام در آینده ارزش بیشتری بیابد. با این حال، با توجه به کاهش اساسی در تقاضا برای نفت خام، این راهبرد دیگر نتیجه بخش نخواهد بود. در مقابل، کشورهای عضو اوپک اکنون در تلاشند تا به جای وقت تلف کردن تا زمان سقوط بیشتر بهای نفت، تا جایی که می توانند نفت خام تولید کنند و به فروش برسانند. اگر تولیدکنندگان نفت خام با یکدیگر رقابت کنند، بها به کلی کاهش خواهد یافت که این شرایط ممکن است مصرف کنندگان را بار دیگر به خرید نفت خام ترغیب کند.
با این حال، این راهبرد نیز چندان موثر به نظر نمی رسد. با توجه به محدودیت های فنی، تولیدکنندگان نفتی نمی توانند به سادگی تولیدات نفت خام خود را به طور ناگهانی افزایش دهند. تولیدکنندگان می توانند در افزایش قابلیت ها برای استخراج و تولید نفت خام سرمایه گذاری کنند، اما مسئله کاهش تقاضا برای نفت خام تولیدکنندگان را از سرمایه گذاری های اینچنینی باز می دارد.
توجه به بهینه سازی
کشورهای تولیدکننده نفت خام برای کسب منفعت بیشتر از میدان های نفتی بدون نادیده گرفتن سهمیه بندی توافقی و یا ایجاد جنگ بر سر قیمت، می توانند به بهینه سازی در تولید نفت خام توجه بیشتری داشته باشند تا بدین ترتیب هزینه تولید هر بشکه نفت خام را پایین آورند. از سوی دیگر، نرخ بازیافت متداول منابع نفتی 35 درصد است، اما به کارگیری شیوه های افزایش امکان بازیافت ذخایر نفتی، افزایش نفت بازیافتی را در پی خواهد داشت. طبق برآورد آژانس بین المللی انرژی، بکارگیری این تکنیک ها در میدان های نفتی بزرگ در سرتاسر جهان امکان استخراج 300 میلیون بشکه نفت خام اضافی را فراهم می آورد که این میزان از کل ذخایر عربستان سعودی بیشتر است. اما تولیدکنندگان نفت برای دسترسی به فناوری ها در این زمینه می بایست به سرمایه گذاری خارجی توجه بیشتری کنند. در حال حاضر در بیشتر کشورهای تولیدکننده نفت تنها شرکت های ملی نفت فعالیت می کنند که دانش آنها در مورد فناوری های اینچنینی عمدتا کمتر از شرکت های خارجی است.
صادرکنندگان نفت خام همچنین می توانند با کاهش مصرف در داخل کشور و افزایش سطح صادرات، سود بیشتری به دست آورند. کشورهای تولیدکننده نفت خام برای کاهش مصرف نفت، می توانند به استفاده بیشتر از گاز طبیعی روی آورند و کمک هزینه های دولتی برای بنزین و گازوئیل را حذف نمایند. چنین سیاست هایی همچنین کاهش آلودگی های دی اکسید کربن را در کشورهای تولیدکننده نفت خام در پی خواهد داشت و در تولید انرژی های تجدیدشدنی- قابل بازیافت فضای رقابتی ایجاد خواهد کرد.
تغییر رویه و ایجاد تنوع
اگر هیچ یک از راهبردهای مطرح شده موثر نباشد، اما احتمال موفقیت راهبرد چهارم زیاد است: تولیدکنندگان نفت خام باید در رویه اقتصادی خود تغییراتی ایجاد کنند و برای آینده ای که در آن تقاضا در بازار نفت کاهش شدیدی خواهد داشت، آماده شوند. طبق تحقیق صورت گرفته توسط بانک جهانی، کشورهایی که صادرات متنوعی دارند، در بلند مدت سود بیشتری خواهند داشت؛ در حالی که وابستگی به کالاهای محدود صادراتی، منفعت چندانی ندارد.
اما تعداد کشورهای تولیدکننده نفت خام که توانسته اند وابستگی خود را به صادرات نفت خام کاهش دهند، بسیار اندک است. اندونزی و مالزی به خوبی توانسته اند در تولیدات خود تنوع ایجاد کنند، اما تولیدات نفت خام و یا گاز هیچ یک از این کشورها هیچگاه به اندازه تولیدات نفت خام کشورهای عضو اوپک بالا نبوده است. امارات متحده عربی نیز توانسته است سرمایه های خارجی را در زیرساخت ها، خدمات و تجارت جذب کند، اما وابستگی شدید این کشور بر نیروی کار و مهارت های خارجی به اندازه ای زیاد است که الگوبرداری از آن ممکن نیست.
نکته مهم این است که کشورهای عضو اوپک می بایست در هر راهبردی که به کار می گیرند، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی را در نظر گیرند. علاوه بر این، کاهش استفاده از تولیدات نفتی به طور قابل توجهی به پاکسازی محیط زیست کمک می کند. حتی از دیدگاه حافظت از محیط زیست، بهتر است بخش قابل توجهی از ذخایر نفتی، در زیرزمین باقی بماند.
کشورهای عضو اوپک با تهدید جدی اقتصادی مواجه هستند، اما اگر بتوانند در رویه اقتصادی تغییر و در کالاهای صادراتی تنوع ایجاد کنند، نه تنها از مهلکه جان سالم به در خواهند برد بلکه اقتصاد قدرتمندتری خواهند داشت.
منبع: فارن افرز