و حال اینکه به رسم رطب خردهای که نباید منع رطب کند، بهتر است مدعی برخی از امور نشوند که حقیقتاً اگر مسخره نباشد حداقل قابل باور نخواهد بود:
راستگویی و صداقت: کسانی که با طرح بزرگترین دروغ و تکرار آن، تقلب را اسم رمز فتنه قرار دادند، نمیتوانند مدعی راستگویی و معلم صداقت باشند.
دموکراسی: کسانی که بر رأی اکثریت شوریدند و بدون هیچ دلیلی خواستار ابطال انتخابات مردمی شدند، چگونه میتوانند مدعی دموکراسی و احترام به رأی مردم باشند؟
قانونگرایی: حقیقتاً چگونه میتوان خارج از تمام مجاری قانونی اقدام به شورش خیابانی نمود و به عدم قانونگرایی دیگران معترض شد؟
عزت ایران: افرادی که چوب حراج بر عزت ایران زدند و از بیگانگان طلب یاری کردند و با تضییع انتخابات 40 میلیونی، ایران و مسائل درونی ایران را خبر شبانه روزی ایام فتنه کردند، با چه رویی میتوانند از عزت ایران صحبت کنند؟
منافع ملی: برخی که مدام به بهانه منافع ملی، کمکهای ایران به جریان مقاومت را محکوم میکنند چگونه میتوانند مدعی منافع ملی باشند در حالی که به خاطر کسب قدرت نامشروع، تمام منافع ملی داخلی و خارجی ایران را به خاطر فتنه به حراج گذاشتند؟
رأفت اسلامی: مگر میتوان نگاه کینه توزانه و خشمگین برخی از این فتنهگران و حامیانشان را به نظام و رهبری و امت حزب الله فراموش کرد؟! مگر میتوان باور کرد چنین افرادی که به جای «اشداءعلی الکفار و رحماء بینهم» دست دوستی به دشمنان قسم خورده اسلام دادند و جمهوری ایرانی را جایگزین جمهوری اسلامی خواستند، امروز مدعی رأفت اسلامی شوند؟
مشکلات معیشتی مردم: به راستی چگونه میتوان به اظهارات فتنهگران و حامیان فتنه که از مشکلات معیشتی مردم اظهار نگرانی میکنند توجه کرد در حالی که همین ایشان به خاطر فتنه، در تشدید تحریمها و حتی گرا دادن به دشمن در جهت فشار به مردم کوشیدند تا بتوانند انقلاب را تحت فشارهای توأمان داخلی و خارجی به زانو درآورند؟