اسماعیل ساعدی از نزدیکان علامه گفت: علامه در سال 1317 به سمنان تبعید شد و من از سال 1340 وارد دفتر ایشان شدم. دبیر بودم و بعد از ظهرها در وقت بیکاریم در خدمت علامه بودم و کارهای دفتریشان را انجام می‌دادم. ساعدی از تاسیس حوزه علمیه صادقیه سمنان چنین روایت می‌کند؛ تاسیس حوزه بدون امکانات و پشتوانه مالی و کمک دولتی آن هم در زمان تبعید امری بعید به نظر می‌رسید که علامه از پس آن برآمد و قریب به اتفاق بزرگان معتقدند که تاسیس حوزه در سمنان و به دست علامه حائری کار بزرگی بود.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران سمنان؛ به بهانه چهل و چهارمین سالروز نکوداشت آیت الله علامه حائری مازندارانی سمنانی به تهیه گزارشی درباره توصیف قطره‌ای از آن دریای بی‌کران می‌پردازم.


آیت الله محمد صالح حائري (علامه سمناني(

ولادت در 28 رجب سال (1298 هـ . ق) در شهر مقدس و مذهبي کربلاي معلاء در خانه پاک و بي آلايش فقيهي انديشمند، فرزندي بس با برکت و مسعود ديده به جهان گشود که بعدها خدمات گرانقدري به فرهنگ اسلام و مسلمانان تقديم کرد. مرحوم پدرشان؛ آیت الله العظمی میرزا فضل الله حائری مازندرانی هنگام ولادتش به نظم عربی چنین گفت: «بالخلف الصالح قولوا مرحبا» (به فرزند صالح بگویید مرحبا) و اکنون مرحباگوی فرزند صالح او در تمام جهان دانشمندانی هستند که آثار علمی علامه را مورد مطالعه و استفاده قرار میدهند.

پدر و اجداد او همه از علما و آیات عظام بوده اند که شجره خانوادگی وی بنا بر گواهی تاریخ بدین شرح است؛

شیخ محمدصالح، فرزند شیخ محمد فضل الله حائری مازندرانی، فرزند ملامحمد حسن علامه، فرزند ملا علی محمد، فرزند ملا علاء الدین، فرزند ملا ابوالحسن، فرزند ملا معین الدین قاسمی، که از شاگردان علامه مجلسی و از مجتهدین طراز اول عصر خود بوده است.

محمدصالح در چنین خاندانی و در دامن صالح پدری بزرگوار و مادری پاک سرشت و در محیطی پر از معنویت و صفا دوران کودکی را به پایان رساند.

اجتهاد قبل از بیست سالگی

محمد صالح از همان آغاز کودکي به فراگيري دانش رغبت فراوان داشت و داراي نبوغ فکري و حافظه اي نيرومند بود. علم اندوزي را در کربلا نزد برادران خود به نام هاي مولا علي معروف به «سيبويه» و مولا عباس معروف به «اخفش» آغاز نمود.

پس از تکميل ادبيات، سطوح و فقه و اصول را نزد پدر دانشمند و برادر فاضلش (علامه شيخ علي حائری) و استادان ديگر آموخت.

او پس از اين آموزش ها به تأليف «رساله غساله» پرداخت و کتاب هايي که خوانده بود، تدريس کرد. آخوند ملا محمد کاظم خراسانی که به قصد زیارت وارد کربلا شده بود، پس از مطالعه تالیفات شیخ محمد صالح به استعداد فوق العاده و نبوغ وی پی برد و در بازگشت به نجف؛ این جوان نابغه را نیز با خود برد. در حوزه نجف، علاوه بر درس آخوند، از دانشمندانی چون فقیه بزرگوار حاج میرزاحسین، حاج میرزاخلیل تهرانی و مرحوم ملا اسماعیل بروجردی، درباره علوم عقلی بهره برد و با دانشهای گوناگون آشنا شد.

این نخبه جوان معارف اسلام، هنوز به بيست سالگي نرسيده بود که به درجه رفيع اجتهاد نائل آمد. متأسفانه زماني که حوزه نجف مي بايست از مقام علمي او بهره برداري کند مصادف با بيماري چشم او شد.

بیماری که علامه را به ایران بازگرداند

پس از 12 سال بهره وري از معارف استاداني برجسته به علت ابتلا به درد شديد چشم در سال 1324 هـ . ق براي درمان آن از حوزه کهنسال نجف، عازم ايران گرديد و به بابل زادگاه نياکانش رفت.

او به درخواست مردم در پرتو کتاب آسماني قرآن، سنت پيامبر اسلام (ص) و احاديث اهل بيت (ع) به ارشاد و روشنگري پرداخت و در ضمن تبليغ، مطالعه، تحقيق، تأليف و تدريس را نیز ادامه داد.

عزاداری محرم، علامه را تبعیدی کرد

حضور علامه سمناني در بابل هم زمان بود با دوران تسلط بيگانگان از جمله استعمارگر پير انگلستان بر سرنوشت ملت مسلمان ايران که موجبات رواج بي ديني و ابتذال را فراهم کرده بود.

از طرفي رضاخان پهلوي، از مخالفان سرسخت اسلام و روحانيت با حمايت دولت انگلستان به سلطنت رسيده بود و به نام تجدد طلبي براي حذف تدريجي اسلام و بيرون راندن تدريجي روحانيان از مناصب و پست‌هاي دولتي، به ويژه مشاغل با اهميت قضايي، تلاش مي‌کرد. زمزمه‌هاي شوم نبرد با اسلام و احکام نوراني آن از هر سو به گوش مي رسيد.

علامه حائری نيز با مشاهده اوضاع و احوال به حکم وظيفه ديني و صنفي، ساکت ننشست و شجاعانه وارد مبارزه با استعمار و استبداد شد رضا شاه بر پايي مجالس روضه خواني را ممنوع کرد اما او هم چون گذشته در گرامي داشت ياد شهداي کربلا مجلس به پا مي‌کرد و با سخنراني هاي خود مردم را از سرچشمه پاک معارف خاندان پیغمبر بهره‌مند می‌کرد.

وي در يکي از سخنراني‌هاي آتشين خود در مسجد جامع بابل با صراحت گفت: « هر کس با قرآن مخالفت کند کافر است اگر چه رضاخان باشد! »

سخنراني‌های با صلابت علامه حائری در مسجد بابل سبب دستگيري وي شد. ايشان مدت نه ماه در سياه چال‌هاي رژيم شاه، در پايتخت زنداني شد و سپس به سمنان تبعيد شد.

سمنان مفتخر به قدوم علامه شد

وی از مراجع بزرگ بود و علمای بزرگ از گوشه و کنار کشور؛ از قم گرفته تا تهران و مشهد به خدمت ایشان شرفیاب می‌شدند. از کلاس درس ایشان استفاده کرده و اجازه اجتهاد و روایی را از ایشان می‌گرفتند که در کتابهای آنها نیز نقل شده است.

علامه شب‌ها زود به بستر می‌رفتند، اما سحر برای نوافل بیدار می‌شدند و به مسجد جامع می‌رفتند و نماز صبح را به جماعت خوانده و باز می‌گشتند و این رویه عبادت وی تا سال 1348 ادامه داشت تا اینکه علامه بیدار شد و دیگر توان رفتن به مسجد را نداشت و در خانه نماز می‌خواند.

بخشندگی علامه در خاطرات آیت الله شاهچراغی

آیت الله سیدمحمد شاهچراغی، نماینده ولی فقیه در استان سمنان گفت: علامه حائری مردی بزرگوار و دانشمند در علوم مختلف، شاعری توانا در شعر فارسی و عربی، خوش برخورد و خوش مجلس بود.

من در سنین نوجوانی زمانی که در حوزه علمیه دامغان تحصیل می‌کردم با یکی از دوستانم به نام مرحوم شیخ محمدتقی نصیری دوبار به خدمت علامه رسیدیم و هر دوبار علامه ملاقات ما را پذیرفت و با گرمی و خوشرویی با ما برخورد کرد.

یادم می آید اولین بار که به حضور علامه رسیدیم ایشان از من نامم را پرسید وقتی در جواب گفتم سیدمحمد شاهچراغی، علامه گفت: به به کتاب من را بیاورید تا احوالات شاهچراغ را برای ایشان بخوانم.

بعد از من پرسید با چه وسیله‌ای به سمنان آمدی؟ گفتم با قطار، علامه به من گفت: تا اینجا چقدر کرایه داده‌ای؟ در جواب گفتم 3 تومان که همان لحظه علامه دست در جیب خود نمود و 5 تومان پول به من داد و گفت: 3 تومان برای شما و 2 تومان برای دوست همراهتان باشد من از رفتار علامه بسیار متاثر شدم و همیشه در نماز برای ایشان دعا می‌کنم.

مردم داری علامه

اسماعیل ساعدی از نزدیکان علامه درباره مردم داری علامه می‌گوید: خانه علامه همواره ملجاء و پناهگاه بیچارگان و درماندگان بود. کسانی که مورد اذیت عمال رژیم قرار می‌گرفتند، به خانه علامه پناه می‌آوردند و علامه هم آغوشش به روی همه نیازمندان باز بود و از هیچ کمکی دریغ نمی کرد.

توصیف شخصیت و دانش علامه حائری

محمد عزیزالدین؛ استاد دانشگاه سمنان درباره علامه می‌نویسد: علامه نه فقط محبوب علما و روحانیون و استادان و فضلای عصر خود بود بلکه عوام و توده مردم نیز که قادر به ‌درک مقام علمی او نبودند از سیمای‏ روحانی و متین و موقرش حس احترام و صمیمیت و محبت خاصی نسبت به ‌او داشتند و از تماشای چهره‌ی جاذب او که بی‏اختیار هر بیننده را مجذوب می‏‌ساخت حظ می‌بردند و از آرامش روحی و اخلاق کریمه او اٌنس و الفت‏ ناگسستنی با وی داشتند. در کمتر شخصیتی مانند علامه چنین جاذبه‏یی می‌توان یافت که شخصیت‏‌های گوناگون را که دارای هر مشرب و مسلکی باشند، مجذوب خود سازد.

تغییر سبک نیما، متأثر از بیان علامه

تجلیل شخصیت‌هائی مانند مرحوم استاد فروزانفر و استاد همایی‏ و دیگر استادان از علامه، مایه شگفتی نیست درحالی‏که می‏بینیم نیما یوشیج‏ از دیدار علامه و مصاحبت با او چنان مجذوب شد که سبک نوپردازی را در مدیحی رها کرده و ضمن چکامه غرائی در ستایش علامه چنین سروده است:

منم که طالح و درمانده‏ام درین فکرت توئی که صالحی‏ای حائری ز من مگریز

تو نیک می‏کنی از حال جزء استقراء هم آنچنانکه ز کلی قیاس بر همه چیز

آیت علمی عالم شمول علامه

محمد عزیز الدین، استاد دانشگاه سمنان گفت: اکنون وقتی به نوشته‌های علامه حائری می‌نگریم، می‌فهمیم که مکتوبات علامه زینت بخش کتابخانه‏‌های‏ ایران و جهان است و از این جهت علامه نه فقط در بلاد اسلامی بلکه در تمام‏ جهان یک چهره درخشان علمی است و در همه جای دنیا کتاب‌ها و آثار علمی‏ او مورد استفاده اهل تحقیق است و بر درخشش چهره او روزبروز از راه‏ چاپ و نشر دیگر آثارش افزوده می‌گردد.

کسی که آثار علمی علامهء فقید شیخ محمد صالح علامهء حائری مازندرانی‏ را بخواند می‌خواهد لقبی بالاتر از این القاب متداول که به او می‌دهند برای‏ او پیدا کند. چرا؟ چون در کتاب‌ها و آثار علمی او چهره درخشان نابغه‏‌یی را می‏‌بیند که در طول نزدیک به ‌یک قرن بطور مداوم و پی‏گیر در علوم مختلف‏ اسلامی تحقیق و تتبع شایان نموده و در هر باب خود در مقابل حکما و فقها و اصولیین و متکلمین و محققین بزرگ گذشته صاحب‏‌نظرانی استوار بوده است.

علامه را چنان‏که آن مرد محقق دانشمند یعنی استاد جلال الدین همائی‏ در قصیده معروف خود وصف می‌نماید توصیف باید کرد و آن یک حقیقت مسلم‏ است نه یک مبالغه شاعرانه از آنجمله در این بیت:

شاهباز آسمان پرواز اوج علم و دانش‏ آیت اللّه زمان، علامهء مازندرانی

آری هر اهل فنی که حکمت بو علی علامه را در هشت مجلد بخواند، سبیکة الذهب را که در نظم کفایه است و یا سبائک الذهب را در شرح آن به‌دقت‏ بررسی کند هر اثری از آثار علمی او را که از سیصد مجلد متجاوز است مورد مطالعه قرار دهد وجدانا تصدیق می‌کند که الحق علامه شاهباز آسمان پرواز اوج علم و دانش بوده است.

علامه در نگاه بزرگان

علامه محمد تقی جعفری تبریزی:

علامه مردی بسیار با فضل بود، مخصوصا ادبیات عربی‌اش خیلی قوی بود ... اطلاعات فلسفی‌اش هم خیلی زیاد بود، در اصول هم حد بالایی داشت.

حجه الاسلام دکتر محمد هادی امینی:

شیخ محمد صالح ... از فقیهان و عالمان بزرگ جهان اسلام و از استادان مسلم در فقه اصول و از مولفان و پژوهشگران و محققان بزرگوار است.

عبدالرفیع حقیقت (رفیع) شاگرد علامه

یکی از دانشمندان بنام و علمای بزرگ اسلام در عصر حاضر، آیت الله آقا شیخ محمد صالح حائری مازندرانی (سمنانی) است.

بدون هیچ‌گونه مبالغه استفاده از راهنمایی‌های بی‌دریغ و تحصیل دانش و کسب فیض، که در دوره نوجوانی از محضر مبارک ایشان نمودم، پایه اساسی معلومات تاریخی و ادبی‌ام و همچنین تألیف و تنظیم آثار نظم و نثر موجود است، به همین جهت همواره به روان پاک آن مرحوم درود می‌فرستم.

علامه دلباخته آل محمد (ص) بود

در اظهارات اسماعیل ساعدی آمده است؛ ایشان (علامه) به تمام معنا عاشق اهل بیت بود و دیوان اشعارش در مدح اهل بیت زبانزد بوده و هست.

ایشان در مدح اهل بیت ید طولایی داشت و در جهان اسلام کم‌نظیر بود. در مراسم مداحی‌ها و عزاداری وقتی مداح به ذکر مصیبت می‌رسید عمامه بر سر می‌گرفت و می‌گریست و منقلب می‌شد.

غیر از مدح اهل بیت، در مدح پیرغلامانی چون بلال و قنبر هم شعر سرود.

یکی از شعرهای زیبایش که هرگز از یادم نمی‌رود شعری در مدح حضرت علی بود که می‌گوید:

گرچه من صالح نیم بر کوی صالح کرده زیست

نیستم بیگانه در کویت گدا بیگانه نیست

خواهی اهل البیت گردی بر در این خانه زیست

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟

دست از بیگانه بردار و این سخن در گوش سپار

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

یادم می‌آید که در مرداد 1344به همراه علامه راهی مشهد مقدس شدیم. در مشهد استقبال با شکوهی از ایشان شد و آیت ا.. میلانی و بسیاری از بزرگان مشهد به دیدن علامه آمدند و از محضر ایشان استفاده کردند.

وصیتی ماندگار

از علامه تالیفات زیادی برجای مانده است. طبق وصیت علامه حائري در تاریخ (1351) کتابخانه شخصی اش که شامل 941 عنوان اثر و بسیاری از آن‌ها نادر بود؛ به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا شد و بدین گونه وی ارادت خود را به بارگاه نورانی امام هشتم (ع) نشان داد.

عروج ملکوتی حضرت علامه

این عالم جلیل القدر در سال 1344 برای زیارت مولایشان امام رضا (ع) و دیدار با علمای آن دیار عازم مشهد مقدس شد. پس از بازگشت از مشهد به علت سردی هوا، حال این پیر زاهد وخیم تر شد و در سال 1348 و 1349 بیماری علامه شدت گرفت و بالاخره مقدر شد که ایشان در ساعت 9:30 صبح روز سه شنبه 21 دیماه 1350 در 93 سالگی در سمنان بدرود حیات ظاهری گفت و مردم قدردان سمنان سه بار ایشان را تشییع کردند.

بعد از 33 سال کسب فیض؛ قدرشناسی بی نظیر مردم سمنان

پیکر علامه برای بار اول تا مجمع ابوالفضل سمنان تشییع شد و آیت الله لنکرانی ایشان را غسل داد و دوباره تا مسجد جامع سمنان تشییع مجدد انجام شد و یک شب در مسجد ماند، چون قرار بود با قطار به مشهد مقدس منتقل شود.

فردای آن روز در حالی که اهل بیت ایشان می‌خواستند با خودرو پیکر مطهر وی را به راه آهن منتقل کنند، مردم قدرشناس سمنان که سال‌ها از حضور علامه فیض برده و دوستدار ایشان بودند با حضور در مسجد جامع پیکر آن علامه فقید را در میان اشک و آه برای سومین بار تا راه‌آهن تشییع نمودند.

ساعدی می‌گوید: ما هم تا مشهد رفتیم و در آنجا هم مجددا تشییع کم نظیری برگزار و بعد از طواف به دور ضریح مبارک امام رضا در دارالسیاده به خاک سپرده شد.

هر ساله در 18 دیماه مراسم بزرگداشت علامه بزرگوار در سمنان با حضور با شکوه دوستداران آن بزرگوار انجام می‌شود.

ضرروت تشکیل بنیادی به نام علامه حائری سمنانی

مطهره علامه رئیس انجمن حکمت و فلسفه و دختر مرحوم آیت الله حائری سمنانی در یکی از این همایش‌ها با بیان جایگاه علمی، مذهبی و فقهی این روحانی جلیل القدر، گوشه‌هایی از درجات علمی، ادبی و فلسفی وی را تبیین کرد و بر ضرورت تشکیل بنیادی به نام علامه حائری به منظور نشر و ترویج آثار این عالم بزرگوار تاکید کرد.

رونمایی از دو جلد کتاب علامه در همایش نکوداشت

همچنين در یکی از همایشهای نکوداشت علامه در سمنان دو جلد کتاب این علامه جلیل القدر با نام های دیوان بستان الادب و دیوان الادب که توسط عصمت اسماعیلی از اعضای هیئت علمی دانشگاه سمنان تدوین و توسط انتشارات دانشگاه سمنان منتشر شده بود رونمايي شد.

انتهای پیام/ز
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.