به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، "مایکل نایبی- اسکویی" در گزارشی برای پایگاه خبری "استراتفور" نوشت: غرب آسیا یکی از بیثباتترین مناطق جهان شمرده میشود . پس از بهار عربی ، کلید خوردن سناریوی جنگ سوریه و انتقال آن به عراق و ظهور پدیده تروریستی داعش در این منطقه حساس را شاهد بودهایم. بر خلاف سالهای اخیر ، سال 2015 به احتمال زیاد ، منافع منطقهای عرب سنی را به سمت پذیرش گستردهتر اسلام تغییر خواهد داد .
منطقه از عدم اطمینان موجود در نیم دهه گذشته در حال عبور است ، و پایههای آینده آن در حال شکلگیری است. این فرایند گذر ، قطعا شسته و رفته و یا منظم نخواهد بود ، اما تغییرات مدنظر به وضوح در درگیری سوریه و لیبی ، و همچنین پیشبینی منطقه از ظهور یک ایران قدرتمند، در حال وقوع است .
منطقه غرب آسیا با ورود به سال 2015 با چند بحران جدی مواجه است: بیثباتی لیبی ، همچنان یک تهدید جدی برای امنیت شمال آفریقا شمرده میشود . منطقه لوانت و خلیج فارس باید این موضوع را درک کنند که در پی مذاکرات ایران و آمریکا ، چگونه حرکت کنند ، جنگ در سوریه و عراق ، و خلاء قدرت ایجاد شده توسط دولت ترکیه که گرفتار بحرانهای داخلی خودش است و همین امر این کشور را از ایفای نقش بزرگتر در سراسر منطقه جلوگیری کرده ، همگی چالشهای جدی این منطقه به حساب میآیند.
فاکتورهای دیگر در تضعیف منطقه ، کاهش شدید قیمت جهانی نفت ، به رهبری ریاض است . در حالی که عربستان سعودی ، کویت و امارات متحده عربی از ذخایر نقدی قابل توجهی برای خروج از رکود بازار نفتی برخوردار هستند ، اما بقیه کشورهای غرب آسیا که اقتصادی وابسته به منابع مالی نفت دارند ، با عواقب بدی روبرو خواهند شد .
برای چند دهه، رهبران مستبد حاکم در کشورهایی مانند الجزایر و یمن با الگوبرداری از مدل ناسیونالیسم عربی نظامی(جمال عبدالناصر در مصر ) بر جوامع خود نوعی حکومت نظامی را پیاده میکردند . پادشاهان عرب از طریق هزینههای اجتماعی و سرکوب ، توانستند مخالفان داخلی و یا طرفداران برقراری دموکراسی را در راستای حفظ منافع خاندان حکومتی ، محدود کنند . به خصوص پس از سپتامبر 2001 ، ایالات متحده نه تنها با بسیاری از این کشورها برای مبارزه با تروریسم ساختگی همکاری داشت ، بلکه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را به عنوان سدی محکم در برابر گسترش نفوذ ایران در منطقه و عراق خطرناک به رهبری صدام حسین ، میدانست . بیثباتی لوانت تا حد زیادی به قلمروی لبنان و سرزمینهای فلسطین شامل میشود ، در حالی که دیگر کشورهای در جوار رژیم اسرائیل تا حد زیادی با پایبند بودن بر یک توافق ضمنی ، تهدیدات موجود در قلمرو خود را محدود کردند .
امروز، مشت آهنین صدام در عراق شکسته شده، و با یک دموکراسی متمرد در کنار تهدید داعش ، جو سیاسی عراق به آرامش کامل نرسیده است . از طرفی عراق امروز با مشکلات فرآیند سیاسی داخلی ، مواجه شده است . رهبران گذشته تونس ، لیبی و مصر همگی از راس قدرت رفتهاند . در همین حال ، الجزایر ، عربستان سعودی و عمان با انتقال قریب الوقوع قدرت تا پایان سال جاری مواجه خواهند بود .
گفت و گوهای جدی با ایران بر سر برنامه هستهای ، یک بار دیگر ، برخی تغییرات مهم را در منطقه شاهد بودهایم ، به ویژه عربستان سعودی و متحدان آن که به کاهش اتکای خود بر واشنگتن قدم برداشتهاند .
فشار برای هژمونی سنی
ریاض سال نو را با چالشهایی به مراتب مهمتر نسبت به 12 ماه گذشته شروع خواهد کرد . در کنار موضوع بیماری ملک عبدالله ، بزرگترین کشور تولید کننده نفت جهان با شیل آمریکا در یک جنگ قیمت نفت وارد شده است . از آنجایی که عربستان سعودی و متحدان اصلی منطقهای آن ، کویت و امارات متحده عربی ، بیش از یک تریلیون دلار در ذخایر نقدی در اختیار دارند ، میتوانند سطح تولید فعلی نفت را برای آینده قابل پیشبینی حفظ کنند .
با این حال ، دیگر تولیدکنندگان اوپک نمیتوانند به راحتی از این طوفان عبور کنند . در نتیجه افت 40 درصدی قیمت جهانی نفت ، فشار مالی بیشتری بر ایران و دولت شیعه در عراق ، بزرگترین رقبای فرقهای و انرژی عربستان سعودی وارد خواهد کرد . برنامهریزی دقیق و ایجاد ذخایر از سوی ریاض به این معنی است که امنیت اقتصادی پادشاهی عربستان بعید است در یک تا سه سال آینده در معرض خطر قرار گیرد . این کشور در کنار مقابله با ایران میتواند به بازسازی روابط ریاض با بازیگران اهل سنت منطقه که در سالهای گذشته تضعیف شدهاند ، تمرکز کند .
استراتژی منطقهای ریاض به طور سنتی بر حمایت از گروههای عمدتا سنی مذهب عرب ، با ایدئولوژی مذهبی سلفی محافظه کار ، متمرکز شده است . گروههای سلفی به طور سنتی ، از سیاست دور نگه داشته میشدند ، و ایدئولوژی سنی محافظه کار در رقابت عربستان سعودی علیه ایران و جنگ نیابتی علیه شیعه ، قابل استفاده بوده است . از ترویج سلفیگری نیز ، به عنوان یک ابزار برای محدود کردن دسترسی اسلام گرایان سیاسی با ایدئولوژیک میانهرو سنی مانند اخوان المسلمین و گروههای وابسته به آن ، استفاده ابزاری شده است ، چرا که ریاض آنرا یک تهدید میدانست، بخاطر این که موفقیت آنها در سازماندهی حمایتهای مردمی و مبارزه برای اصلاحات دموکراتیک ، مطرح میباشد .
با افزایش فشارهای خارجی منطقهای، پادشاهیهای خلیج فارس مانند عربستان سعودی به ارزیابی مجدد در برقراری روابط خود با اخوانالمسلمین روی آوردهاند. تهدیدات داخلی ناشی از سلفیها و تمایل به محدودکردن دستاوردهای آتی توسط مخالفان منطقهای، کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی را برای ایجاد رابطه با اخوان المسلمین به منظور محدودکردن خطرات ناشی از گروههای رقیب در منطقه ، سوق داده است .
بازگرداندن روابط با اخوان المسلمین بر روابط دیپلماتیک تاثیر خواهد داشت . قطر به مدت طولانی از حامیان اصلی اخوان المسلمین بوده است ، یک واقعیت که روابط خود را با کشورهای دیگر حتی تیره کرد - عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی - حتی تا آنجا پیش رفتند که سفارتخانههای خود را در قطر بستند . با این حال ، ادامه مذاکرات هستهای و نارضایتی ریاض، عربستان سعودی را به تجدید موضع خود واداشته است . توافق ریاض، بحرین و ابوظبی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک با دوحه، و تغییر روابط خود با مصر و لیبی، به تغییر در نحوه تعامل این بلوک با اخوان المسلمین (شورای همکاری خلیج فارس) در منطقه اشاره دارد .
تلاش پادشاهیهای خلیج فارس برای آشتی با اسلامگرایان به طور بالقوه میتواند به نفع شورای همکاری خلیج فارس باشد و به نظر میرسد تنش با دولت رئیس جمهور عبدالفتاح السیسی در مصر آرام شود . هر دو سناریو به تلاش شورای همکاری خلیج فارس برای اتخاذ یک موضع منطقهای متحدتر در سال 2015 اشاره دارد ، (در کنار تلاش ریاض برای حفظ چهارچوب شورا) .
این بهبود در روابط در یک لحظه بحرانی حادث میشود . همزمان با مذاکرات هستهای ایران، پادشاهیهای خلیج فارس سعی خواهند کرد برای حفظ منافع خود ، به طور مستقیم در لیبی ، سوریه و به طور بالقوه در یمن وارد شوند . این اقدام نظامی همچنین نفوذ ایران در منطقه و همچنین پر کردن خلاء استراتژیک به جا مانده از فقدان رهبری ترکیه در منطقه (بخاطر مسائل داخلی) ، به ویژه در شرق مدیترانه ، را هدف قرار خواهد داد .
با این حال، قطر در گذشته مخالف این نوع اقدامات بوده است . علیرغم مقیاس کوچک وسعت آن ، این کشور از ثروت و ثبات داخلی خود برای حمایت از طیف وسیعی از گروههای اسلام گرا ، از جمله اخوان المسلمین در مصر و النهضه در تونس استفاده کرده است .
تنش بین قطر و متحدان منطقهای در سال 2014 در پی حمایت عربستان و امارات برای سرنگونی دولت اخوان در ژوئیه سال 2013 ، افزایش یافت . این تنش ، ثبات شورای همکاری خلیج فارس را تهدید کرد و از طرفی باعث جنگ داخلی بین تروریستها در سوریه شد . این گسستگی در سیاست کشورهای خلیج فارس ، عواقب منطقهای گسترده ای داشته است .
بشار اسد در حال افزایش تلاشهای دیپلماتیک برای مذاکره و حل و فصل درگیریها در سوریه است . تصمیم اخیر کویت مبنی بر صدور اجازه به سوریه برای بازگشایی سفارت خود برای کمک به سوریها، به احتمال زیاد بدین معنی خواهد بود که کشورهای خلیج فارس این واقعیت را پذیرفتهاند که سرنگونی اسد با توسل به زور بعید است ، و حامیان عرب سنی در درگیری سوریه به چشم انداز حل و فصل مناقشه از طریق مذاکره امیدوارند . بحران سوریه در سال 2015 هر چند امید به پایان آن نمیرود ، اما بازیگران منطقهای به پیگیری یک راه حل دیپلماتیک برای رفع بحران در خارج از میدان جنگ ، ادامه خواهند داد .
هر گونه حل و فصل در منطقه اصول سنی را مدنظر دارد - به رهبری شورای همکاری خلیج فارس و ترکیه – به عبارتی ، تلاش برای پیادهسازی یک سازمان سیاسی اهل سنت که قدرت یک دولت علوی در دمشق و حامیان سنتی تهران در منطقه را محدود خواهد کرد . اسلام سیاسی به سبک اخوان المسلمین یکی از راه حلهای بالقوه سنی در این چارچوب را نشان میدهد . انجام یا اجراییسازی چنین راه حلی در نهایت بر یک چارچوب دموکراتیک گستردهتر متکی خواهد بود ، یک سناریو که به احتمال زیاد در سوریه برای سالهای بعدی سخت خواهد بود .
مسیر طولانی منطقه برای رسیدن به ثبات
امور منطقه شمال آفریقا به طور سنتی ، از یک مسیر متمایز از لوانت و خلیج فارس بوده است . مصر ، رقیب سنتی عربستان سعودی برای رهبری جهان عرب سنی ، امروز به پشتیبانی مالی رقبای سابق خود در خلیج فارس وابسته شده است . شورای همکاری خلیج فارس میتواند از ثبات و ثروت نفتی خود برای حفظ منافع اعضای در شمال آفریقا پس از پدیده موسوم به بهار عربی ، استفاده کند . در نتیجه ، قاهره به یک سکوی پرتاب برای مقاصد خلیج فارس تبدیل خواهد شد ، به ویژه با حملات هوایی امارات متحده عربی علیه شبه نظامیان در لیبی و حمایت مشترک مصر و پادشاهیهای خلیج فارس از خلیفه !.
به مانند سوریه ، لیبی نیز یک میدان نبرد برای رقابت جاهطلبیهای حکومتهای سنی منطقهای است . قطر ، و به میزان کمتر ترکیه ، از گروههای قدرتمند سیاسی اسلامی لیبی و شبه نظامی به رهبری کنگره ملی ژنرال در طرابلس ، پس از آنکه جامعه بینالمللی ، مجلس نمایندگان ضد اسلامگرا را در توبروک به رسمیت شناختند ، حمایت کردهاند .
نیروهای سیاسی و شبه نظامی ، سه شهر بزرگ لیبی را در کنترل دارند ، و نیروهای نیابتی تحت حمایت مصر و پادشاهیهای خلیخ فارس پیشرفت کمی در برابر مخالفان در به دست آوردن کنترل طرابلس و بنغازی بدست آوردهاند ، که همین امر باعث اقدام مستقیم بیشتر از سوی قاهره و ابوظبی شده است .
عربستان سعودی، مصر و امارات متحده عربی در درجه اول از لیبی، دولت نفت خیز هممرز مصر برای تبدیلشدن به یک حامی ثروتمند از اسلام سیاسی ، نگران هستند . جنگ ساحلی ، بسیاری از سرزمینهای وسیع بیابان لیبی را در دسترس شبهنظامیان منطقهای و همچنین یک منطقه آزاد برای قاچاق و فعالیتهای قاچاق انسان تبدیل کرده است ، که یک ریسک امنیتی قابل توجه نه فقط برای کشورهای منطقه بلکه منافع غرب نیز محسوب میشود . تلاش مصر و کشورهای خلیج فارس برای شکل دادن دلخواه در لیبی تا حد زیادی بی اثر بوده است ، و غرب برای مذاکرات آشتی به نفع قدرتهای منطقهای مانند الجزایر - رقیب سنتی منافع مصر و خلیج فارس در شمال آفریقا – نظر دارد .
در حالیکه عربستان سعودی و شرکای آن برای کاهش فشار خود بر گروههای اخوان المسلمین در مصر و سوریه برنامه دارند ، قطر و ترکیه به احتمال زیاد به تعامل با توبروک در سال 2015 و فشار آوردن بر نیروهای نیابتی به یک گفتمان ملی مورد حمایت غرب تمایل دارند . وضعیت کلی امنیت لیبی از طریق میانجیگری حل و فصل نمیشود ، اما اسلام گرایان لیبی به احتمال بیشتر به یک ائتلاف مجدد با رقبای سیاسی وارد خواهند شد .
اختلال عملکرد و جنگ ، تلاشهای بازیگران اهل سنت منطقه را برای تدوین و فرمولهکردن یک استراتژی منسجم در سوریه خدشهدار کرده است . در سال بعد به احتمال زیاد یک چارچوب کاری شکل خواهد گرفت که در آن عربستان سعودی و قطر ، و به میزان کمتر ترکیه ، به یک درک ظریف بر "نقش اسلام سیاسی در منطقه" خواهند رسید .
سال 2014، سال تحول جدی در بخت و اقبال گروههای اخوان المسلمین بود ، که پی آن افراطیهایی مانند داعش با یکدیگر درگیر شدند .
برخی کارشناسان مدعیاند که موقعیت قوی عرب سنی ، به خصوص در سوریه و شرق مدیترانه ، به احتمال زیاد فشار بیشتری بر ایران برای رسیدن به توافق در پایان سال خواهد داشت . از آنجایی که حل و فصل ممکن است برای منافع کشورهای خلیج فارس مضر به نظر برسد ، سهوا شورای همکاری خلیج فارس را به سمت تغییر سوق داده است ، مانند پذیرش نقشهای آینده برای اخوان المسلمین در خاورمیانه!! .
هدف جدید شورای همکاری خلیج فارس ، محدودکردن فرصتهای تهران برای رسیدن به توافق (به جای نشان دادن مخالفت علنی خود با آن ) است . بخشی از این هدف از طریق ، استراتژی تهاجمی انرژی (کاهش قیمت نفت) قابل دستیابی خواهد بود .
بقیه از طریق مذاکرات داخلی بین عربستان سعودی ، مصر ، قطر و ترکیه حاصل خواهد شد .
پادشاهیهای خلیج فارس ، در سال 2015 اقدامات خود را علیه منافع ایران و دولت سوریه تشدید خواهند کرد.
انتهای پیام./.