از نظر بسیاری از جمله کارشناسانی که در نشست «نظریه پردازی تا عمل در حوزه زنان و آموزش عالی» شرکت کردند، آینده مطلوب ایران در گرو ارتقای وضعیت آموزشی زنان و افزایش نقش اجتماعی آنهاست.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،بی تردید گسترش ظرفیت های دانش و فعالیت های مرتبط با علم و فناوری از عوامل تاثیر گذار بر توسعه پایدار جوامع است. زمانی حرکت در مسیر توسعه پایدار امکان پذیر می شود که بهره گیری از توان بالفعل تمامی منابع انسانی و تمامی اقشار جامعه، صرف نظر از تفاوت های جنسیتی و نژادی فراهم باشد.

خوشبختانه در پرتو پیروزی انقلاب اسلامی ایران، زمینه های حقوقی و اجتماعی مناسبی برای حضور زنان در دانشگاه ها و بهره گیری آن ها از خدمات نظام آموزش عالی فراهم و افق های تازه یی برای ایفای نقش موثرتر زنان تحصیل کرده و متخصص در عرصه های مختلف گشوده شد.

در همین راستا، روز دوشنبه 15 دی ماه نشست «نظریه پردازی تا عمل در حوزه زنان و آموزش عالی» با همکاری مشترک گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و دانشگاه الزهرا و با حضور کارشناسانی همچون «مقصود فراستخواه» جامعه شناس و عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی و «سمیه فریدونی» استاد و عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، در محل پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.

در این نشست که از سلسله نشست های مساله شناسی زنان در آموزش عالی است، چرایی حضور زنان در تحصیلات تکمیلی مورد بررسی قرار گرفت و بنا به نتیجه گیری کارشناسان این نشست، آینده مطلوب ایران به آموزش زنان گره خورده است؛ چرا که در راستای تحقق این امر، علاوه بر این که وضعیت سرمایه انسانی بهبود می یابد، ظرفیت های تولیدی و بهره وری اقتصادی ارتقا خواهد یافت.



*** آموزش عالی پایگاه رقابتی برای رسیدن به منزلت و قدرت

مقصود فراستخواه به عنوان نخستین سخنران این نشست، به گستردگی سیطره سطح عالی آموزش در زندگی اجتماعی و فردی زنان ایرانی و تغییرات به وجود آمده در لوای آن اشاره کرد و گفت: زنان ایرانی در سطح عالی یادگیری، به مثابه افرادی کارآفرین و مولد، مغزهایی خلاق، مادرانی هوشمند و موفق، نیروی انسانی دانش کار و شهروندانی مسوول و توانا هستند که قدرت شکوفایی و بهینه سازی هر چه بیشتر جامعه را در توان خود دارند.

او در مقدمه سخنان خود با انتقاد از آنچه بنا شدن نظم اجتماعی در جهان بر پایه نگاه تک جنسیتی خواند، گفت: جهان اجتماعی اندام ناسازی دارد؛ چراکه تک جنسیتی ساخته شده و جهان نصفه و نیمه یی است. مساله از اینجا شروع می شود که در می یابیم جهان اجتماعی بهترین جهانی نیست که ساخته شده است یا به عبارتی جهانی نیست که به خوبی ساخته شده باشد؛ چرا که بر پایه ی تک جنسیتی بنا شده و برای بهبود خود نیازمند تحلیل انتقادی و تغییر است. در غیر اینصورت تلخی ها و سختی های بشر همچنان باقی خواهد ماند و نیکبختی بشری اتفاق نخواهد افتاد.

وی افزود: نیاز به تغییر در جهان اجتماعی، خود نیاز به یک حس اخلاقی دارد که برای رسیدن به آماده سازی های معرفت شناختی و روش شناختی، باید در هر انسانی شعله ور شود و از وضعیت بالقوه به بالفعل و کارآمد تبدیل شود.

فراستخواه در ادامه به بررسی وضعیت آموزش عالی زنان پرداخت و اظهار داشت: این بررسی در سرمشق های مختلفی همچون سرمشق عدالت، برابری، تمرکز بر رفع تبعیض و برابری فرصت ها، نوسازی و توسعه و در نهایت حقوق بشر صورت می پذیرد.

از نگاه وی، سرمشق عدالت و برابری که بر رفع تبعیض و برابری فرصت ها تمرکز دارد، به این معنا است که انسان ها برای زیستن و عیان و بیان زندگی خویش، بخت برابری داشته باشند که درصورت نبود آن، برای بشریت امکان و فرصت ظهور و برابری با دیگران وجود نخواهد داشت.

به گفته این جامعه شناس، در بحث نوسازی و توسعه هم از زنان به عنوان «دیرآمدگان توسعه» یاد می شود. فراستخواه تاکید کرد: بدون دسترسی مطلوب زنان به آموزش، فرهنگ، ارتباطات، اشتغال، بازار، رقابت و مانند آن، توسعه، تصورشدنی و تحقق پذیر نیست و تنها به شرط خروج از «تابوی جنس دوم» می توان به این مهم رسید.

این استاد دانشگاه از منظر حقوق بشر نیز گفت: تمام انسان ها صرف نظر از جنسیت حق حیات و حقوق مترتب بر آن مانند حق یادگیری و آموزش در سطح عالی دارند و نباید آنان را از این حق محروم کرد.

فراستخواه در ادامه سخنان خود با بیان اینکه مسایل زنان از سه بُعد فمینیستی، حقوق بشری و پژوهشی مورد بررسی قرار می گیرد، گفت: جریان فمینیستی به صورت دو موج آزادی خواهانه و رادیکال چپ، در قرن بیستم ظاهر شد که در موج دوم یعنی رادیکال و چپ، این مساله مطرح بود که عرصه عمومی در انحصار مردان است و عرصه خصوصی (در پس پوششی از عشق، عاطفه و امثال آن) نیز تحت لوای قدرت آنان اداره می شود. منظور این افراد این است که ساختار نابرابر تقسیم نقش و قدرت در اندرون خانواده لانه دارد. برای همین است که فمنیست های موج دوم از واگذاری برخی از کارکردهای خانواده مانند نگهداری کودکان و آموزش آنان به حوزه عمومی حمایت می کنند تا بدین ترتیب بخشی از ساز و کارهای به نظر آنان فریبنده محدود ساختن زنان تضعیف شود.

وی افزود: پس از جریان فمنیستی، جریان حقوق بشر با مشارکت سازمان های غیر دولتی و مردم نهاد به مساله زنان پرداخت و با برگزاری کنفرانس های جهانی، به ایجاد قطعنامه، کنوانسیون و بیانیه های مختلفی به سود زنان منجر شد. جریان سوم هم برنامه های پژوهشی بود که از محافل علمی و دانشگاهی آغاز شد و با خود مجلاتی تخصصی و الگوهای نظری و رویکردهای مطالعاتی و روش شناختی متعدد به وجود آورد تا سرانجام به صورت پژوهش های اسنادی- میدانی و روش های عمقی و کیفی به صورت میان رشته یی توسعه یافت.

از نگاه این جامعه شناس، در بخش پژوهش، برای توضیح تجربه های انسانی، نمی توان فقط به مفاهیمی سنتی مانند قشر و طبقه بسنده کرد بلکه مفهوم جنسیت به منزله امری اجتماعی نیز مهم است.

دانشگاه و تحصیلات عالی، بازتابی از تعارض های مربوط به موقعیت، قشربندی های اجتماعی و رقابت گروه ها بر سر پایگاه اجتماعی است؛ این نکته دیگری بود که مقصود فراستخواه در نشست روز دوشنبه به آن اشاره کرد و گفت: آموزش عالی و دانشگاه، چه با تولید و انتقال دانش و ارایه خدمات تخصصی و چه با تولید روابط اجتماعی و توسعه نمادهای فرهنگی، با پایگاه های منزلت و قدرت در آرایش طبقات جامعه، به صورت تنگاتنگ ارتباط پیدا می کند. به همین دلیل، بیش از این که آموزش های رسمی دانشگاه، نیروهای متخصص تربیت کند، روابط بازتولید شده اجتماعی، منزلتی و فرهنگی در آن مطرح است که با تعارض های موجود در گروه های ذی نفع، پیوند می یابد. در واقع اینجا در می یابیم که برای زنان مساله ی آموزشی، مساله ی مرگ و زندگی و موقعیت های اجتماعی و رهایی است نه مساله ی تخصص پیدا کردن و وارد شدن به بازار کار.



*** چرایی حضور گسترده دختران در دانشگاه

در ادامه ی این نشست، سمیه فریدونی عضو هیات علمی موسسه ی پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، به تواناسازی زنان از طریق آموزش عالی اشاره کرد و گفت: یک سوال در بحث آموزش عالی زنان مطرح می شود و آن این است که چرا زنان به دانشگاه وارد می شوند؟ ما برای پاسخ به این پرسش، از روش «داده بنیاد» استفاده کردیم و در 7 استان کشور، با 80 دانشجوی دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های سراسری و آزاد، مصاحبه کردیم.

این پژوهشگر افزود: «انگیزه های دختران از دانشگاه»، «نقش دانشگاه در توانمندی دختران»، «دلایل تشویق والدین در خصوص دانشگاه رفتن دخترانشان» و «مولفه های زن توانمند» از جمله کدهای محوری این تحقیق بود.

نویسنده کتاب «روایت های دختران از زندگی دانشگاهی» در ادامه به نگاه دختران دانشجو به مساله توانمندی اشاره کرد و گفت: از نظر دختران دانشجو، زن توانمند زنی است که دارای خانواده موفق و مولفه های شخصیتی و اجتماعی قوی باشد؛ زنی است که شخصیت محکم و قابل قبولی برای خود ساخته و مرزهای زندگی خود را برای دیگران آشکار می سازد و نسبت به فرایند تغییر در جامعه حساس است و از طریق حضور، تعاملات و ارتباطات سالم اجتماعی و تلاش برای تاثیرگذاری برای فرایندهای اجتماعی، زمینه را برای سرعت بخشیدن به فرایند تغییر مهیا کند تا در زندگی شخصی و خانوادگی نیز موفق باشد. با توجه به این تعاریف زن موفق زنی است که اول از همه خانواده موفقی داشته باشد و این امر حاکی از آن است که دختران ما به ازدواج فکر می کنند، اما دانشگاه باعث می شود رویکردهای برابری خواهانه یی در ازدواج داشته باشند.

فریدونی به نتیجه گیری پژوهش خود اشاره کرد و آن را اینگونه تشریح کرد: دانشگاه به محلی برای توانا شدن دختران ایرانی تبدیل شده و مسوولان اگر به راحتی این فرصت را از آن ها دریغ کنند فضای مهمی را برای پیشرفت از دختران ایرانی گرفته اند. مفهوم دانشگاه در ذهن دختر ایرانی بسیار متفاوت از چیزی است که یک سیاستمدار یا اقتصاددان یا متولی صنعت و بازار آن را تعریف می کند.

وی تاکید کرد که در این تحقیق، نقش دانشگاه در توانمندی دختران، بر اساس تجربه جدید اجتماعی دختران، استقلال، ارتقای مهارت های فردی و مسیری برای رسیدن به خواسته ها معنا پیدا می کند.

فریدونی در پایان سخنرانی خود در نشست اظهار داشت:شنیدن صدای این دختران و هر فرد دیگری از جامعه که هدف سیاست گذاری قرار می گیرد راهی برای یافتن راه حل منطقی، شناخت جامع تر اجتماعی و افزایش رضایت عمومی در اعمال سیاست ها است.

«لیلا فلاحتی» مدیر گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی نیز که مجری نشست بود، با تاکید بر اهمیت توجه به مساله شناسی زنان در آموزش عالی، گفت: حدود یک دهه است که شاهد حضور حداکثری زنان در آموزش عالی هستیم؛ هرچند با تامل در پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، به این نتیجه می رسیم که با این مساله قدری برخورد کلیشه یی شده است؛ برخوردها عددی و شاخصی بوده و رویکرد کیفی در این مساله لحاظ نشده است. به همین دلیل ما در گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی طرحی با عنوان شناسایی مساله زنان در آموزش عالی را در دست گرفتیم.

«حسین ابراهیم آبادی» رییس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی نیز در این نشست گفت: سالیان نه چندان دور، دغدغه و تمرکز بر این بود که ببینیم چه مسایلی در حوزه ی آموزش عالی در حال اتفاق است. حتی در بحث تقاضای اجتماعی ورود دختران به آموزش عالی، تمرکز بر روی خود آموزش عالی بود و این که چه عواملی سبب افزایش تقاضای حضور زنان در آموزش عالی می شود. اما در زمان حاضر بایستی بیشتر به عمق مساله آموزش عالی پرداخته شود؛ این که در درون آموزش عالی در یک دهه گذشته با افزایش سهم زنان در آموزش عالی چه اتفاقی افتاده است؟ آیا معماری یا فضای آموزشی دانشگاه های ما زنانه تر شده اند؟ کلاس های درس، برنامه های درسی و به طورکلی پنج رکن آموزش عالی؛ یعنی برنامه، تجهیزات، منابع، محتوا و دانشجو، چه تغییراتی داشته است؟ همچنین خروج آن ها از دانشگاه چه تاثیری بر خانواده، همسرداری، مصرف، خرید، هزینه و غیره داشته است؟

/ انتهای پیام
منبع: ایرنا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.