به گزارش
خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران؛ امروز حرف و سخن تمام کسانی که به انحای مختلف در حال اعتراض و انتقاد هستند را میشود در این جمله خلاصه کرد؛ بزرگترین مشکل جشنوارهی فیلم فجر نبودن عدالت در آن است.
از هیات انتخاب جشنواره تا بخش اهدای جوایز همه درگیر روابط باندی و مافیایی شدهاند و چنان بی عدالتیهای فاحشی در این میان اتفاق میافتد که گاهی باعث شده دیگر هیچکس نتایج فستیوال را جدی نگیرد.
حتی سال گذشته دامنهی این باند بازیها به جزئیات برگزاری جشنواره در برج میلاد هم کشیده شد و یک مجری ثابت، هر روز نشست تمام فیلمها را برگزار میکرد تا اینکه با بالا گرفتن زمزمهی بعضی انتقادات چند نفر از همپالگیهای همان باند، به مجریان برنامه اضافه شدند.
اما طهماسب صلحجو، رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، بلافاصله بعد از جشنواره و در اعتراض به این طریقهی برگزاری نشستها استعفا داد که البته همان مجری نشستهای خبری جای او را گرفت!
حالا و با این وضعیت به نظر میرسد جشنوارهی فجر که روزی بزرگترین نمایشگاه فیلمهای ایرانی بود و همان اخبار قطره چکانیاش از کم و کیف فیلمها که به بیرون درز میکرد، میلیونها مخاطب مشتاق داشت، دیگر جاذبههای گذشتهاش را از دست داده و با وجود اکران فیلمها در سینماهای متعدد سراسر کشور، بازهم دنبال کردن وضعیت فجر برای کسی جذابیت چندانی ندارد.
نگاهی به فهرست فیلمهای حذف شده توسط هیات انتخاب جشنواره سی و سوم و مقایسه آنها با آثاری که به رقابت راه پیدا کردهاند، دلیل این بی رغبتیها را کاملا واضح میکند.
بهترین فیلمها حتی بدون توضیحی نیم خطی از فهرست حاضرین در جشنواره حذف شدهاند و ضعیفترین کارها در رقابت سی و سوم شرکت خواهند داشت، طوری که انگار باید مسئولین فجر را عملا صاحب یک قدرت غیر پاسخگو دانست.
حالا میشود با فیلمهای حذف شده از طرف هیات انتخاب، یک جشنوارهی دیگر به راه انداخت که خیلی پرو پیمانتر از خود فجر باشد و این همان دلیلی است که باعث شده دیگر کسی مثل سابق این فستیوال را جدی نگیرد، یعنی جا گرفتن معیارهای باندی و فرقهای و مافیایی در عوض ملاکهای هنری و ارزشی.
فستیوالهای غربی که تابه حال به آنها انتقادات فراوانی در داخل کشورمان وارد میشده با تبعیت از معیارهای سیاسی و نژادپرستانه، خیلی از اوقات هرنوع ملاک هنری را زیر پا گذاشتهاند و در ضمن حتی میتوان فلسفهی وجودی آنها را استدلالات مختلف فنی و هنری زیر سوال برد اما لااقل آنها ظاهر سازی را از یاد نبردهاند و سعیشان در برگزار کردن شوی عدالت باعث شده خیلیها باورشان کنند، در حالی که از وقتی جشنوارهی فجر کاملا دست باندها و فرقههای ذی نفوذ افتاد، دیگر کسی حتی زحمت اقناع مخاطبین جشنواره را هم به خودش نداد و بنا به عبارتی که چند سطر بالاتر آمد، امروز در فجر ما با یک قدرت غیر پاسخگو طرف هستیم.
برای توجه به این نکته به یاد بیاورید ماجرای حضور "لارنس فون تریه" در فستیوال فیلم کن و صحبتهای جنجالی او در دفاع از هیتلر و حملهاش به نژاد فرانسوی را.
ژیل ژاکوب، رئیس آن دوره از فستیوال کن، که میگفت به عنوان یک فرانسوی تحمل دیدن فونتریه را در کاخ جشنواره ندارد، از این فیلمساز دانمارکی خواست که جشنواره را ترک کند.
به این ترتیب فونتریه عملا از کن اخراج شد اما در مراسم اختتامیه جایزهای هم به او تعلق گرفت، در صورتی که کوچکترین انتقاد در مورد کم مرتبه ترین فرد از مسئولین فجر باعث میشود که اثر کسی که آن اظهار نظر را انجام داده، حتی اگر بهترین فیلم تاریخ سینمای جهان باشد، به شکی بهت آور و تعجب برانگیز در مراسم اهدای جوایز نادیده گرفته شود.
به عنوان مثالی در این مورد میتوان به ماجرای فیلم "چ" در جشنوارهی سال گذشته اشاره کرد که اگرچه بهترین فیلم تاریخ سینما نبود، اما از لحاظ فنی، ارزشهای ساختاری بالایی داشت و اظهار نظرهای حاتمی کیا در مورد تصمیم غلط هیات انتخاب که میخواستند "شیار 143" را به رقابت راه ندهند، باعث شد فیلم او هنگام داوریها کاملا نادیده گرفته شود. البته این اتفاقات، سریال اعتراضات بعدی حاتمی کیا را هم به دنبال داشت...
این طرز مقابله با آزادی بیان برای جلوگیری از هرگونه اعتراضی به کیفیت باند بازیها در جشنوارهی فجر صورت میگیرد و هنگامی که انجمن منتقدین و نویسندگان خانه سینما هم جزوی از این مافیا باشد (اشاره به نشست فیلمها در سال گذشته و ماجرای استعفای مدیر قبلی انجمن)، آنگاه نمیتوان هیچ امیدی داشت که صدای حق طلبانه بتواند از جایی بلند شود.
آنچه تا این لحظه اتفاق افتاده، بی عدالتی در ورودی جشنواره بوده، یعنی تصمیمات هیات انتخاب، اما اینطور که باد میوزد و اینطور که شاخهها میجنبند، باید منتظر ناداوریهای دیگری هم باشیم که در اختتامیه جشنواره به اوج خودشان خواهند رسید.
یادداشت از: میلاد جلیل زاده/
انتهای پیام/اس