به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در شهر تهران، پنج-شش سالن سينما وجود دارد كه ماجراي به گرو گرفته شدن اكبر عبدي را نشان ميدهد و كارگردان اين فيلم، هيچ وقت فكرش را هم نميكرد اين اثر سينمايي تا اين حد مهجور و بيسر و صدا به مردم عرضه شود. با علي شاهحاتمي درباره فيلمي كه اين روزها روي پرده دارد گفت و گويي انجام دادهايم:
|چرا «مذاكرات مستقيم آقاي عبدي» را در سكوت خبري ساختيد؟-من هيچ وقت به دنبال جنجال و سروصدايي نبودم و كار كردن در سكوت خبري هميشه ترجيح من بوده است. اين بار هم داشتم يك فيلم حساس ميساختم و ما بايد بدون هيچ حاشيهاي فيلمبرداري ميكرديم. من با خودم گفتم اين فيلم حتماً هنگام اكران پر سروصدا ميشود؛ پس حالا در سكوت و آرامش ساخته شود و بعد برآيند پرالتهاب آن روي پرده بيايد. اصلاً همينكه در فيلمي، كسي اكبر عبدي را بدزد و يك ميليون دلار پول بخواهد ميتواند به قدر كافي كنجكاوي برانگيز باشد؛ از بين همه مردم، چرا اكبر عبدي و از اين همه نرخ، چرا دلار؟ ما تمام مسائلي را كه جامعه به آن مبتلاست وارد فيلم كرديم و سؤالات ديگري را هم براي مخاطب به وجود آورديم. من نميخواستم واكنشهاي مختلف و سؤالاتي كه توليد ميشود در روند فيلم تأثير بگذارد.
|چرا راضي شديد فيلمتان در اين شرايط نامناسبِ اكران، روي پرده بيايد؟-من فكر نميكردم فيلمم قرار باشد در يك جشنواره زودرس شركت كند. منظور من از اين جمله، اكران همزمان بيست و چند فيلم ديگر به همراه فيلم خودم است و به نوعي فكر ميكنم جشنواره فيلم فجر از همين الان آغاز شده است! در طول تاريخ سينماي ايران، كي چنين چيزي سابقه داشته كه 29 فيلم سينمايي با هم اكران شود؟ بيشتر شبيه به يك شوخي است. شنيدهام يكي از دوستان مسؤول گفته همه صاحبان آثار با رضايت اين كار را كردهاند در حاليكه اصلاً اينطور نيست. اصلاً قرار نبود فيلم ما با چنين مختصاتي روي پرده بيايد. من فكر ميكردم فيلم قرار است در هشت يا 9 سينما اكران شود و بعد به تعداد سالنهاي آن اضافه شود. ماهها بود كه من به دنبال اكران اين فيلم بودم و از اوايل سال و بعد از اينكه پروانه نمايش كار را گرفتيم، اكران عمومي آن را پي گرفتم. وجود چنين شرايطي، كار را براي هر فيلمي دشوار ميكند. زماني كه ما وارد ماجرا شديم ديديم قبل از ما همه فيلمها قراردادهايشان را بستهاند و فكرمان اين بود كه در تابستان يا مهر ماه لابهلاي فيلمهاي ديگر اكران را شروع كنيم، اما به ما ميگفتند هيچ سالن سينمايي وجود ندارد.
|الان هم با پنج-شش سالن به نمايش در آمده است.-اول قرار بود سوم دي فيلم روي پرده بيايد، بعد به 9 دي موكول شد و به ما هم گفته بودند ميتوانيم با 8 سالن توافق كنيم كه ميسر نشد. من خبر نداشتم وزارت ارشاد قرار است انبارگرداني كند. فيلمي كه اين همه طراوات و تازگي و نو بودن در آن وجود دارد و از نظر ساختاري، به سبب پرداخت تمام و كمال به يك بازيگر معروف، در اين سينما نمونه ديگري ندارد چرا بايد با چنين وضعي اكران شود؟ ما تا امروز بازخوردهاي خيلي خوبي از مردم گرفتهايم، اما در اين فصل سال و در ميان انبوه فيلمهاي موجود، اين استقبالها به چشم نميآيد. من ابتداي امر به قدري نسبت به اكران اين فيلم اميدوار بودم كه جايي به شوخي گفته بودم ميخواهيم با «مذاكرات مستقيم آقاي عبدي» جشنواره فيلم فجر را جمع كنيم! اگر خبر داشتم كه قرار است با چنين شرايطي روبرو شويم اصلاً تن به اكران نميدادم.
|شما از ابتداي نگارش، بر مبناي شخصيت اكبر عبدي داستان را شكل داديد؟-طبيعتاً همينطور است. قرار بود فيلمي با حضور تنها يك بازيگر ساخته شود و تواناييهاي اين بازيگر شرط اول بود و محبوبيتاش شرط دوم. ما حتي براي ايفاي نقش روح پدربزرگ او هم از خودش استفاده كرديم. من از ابتدا به آقاي عبدي فكر ميكردم. الان هم كه فيلم ديده شده، هستند افرادي كه به من گفتهاند اگر روزي بخواهي قسمتهاي بعدي اين فيلم را بسازي ما حاضر به همكاري هستيم.
|از اين افراد اسم نميبريد؟-مهران مديري و رامبد جوان. واقعاً سخت و در عين حال جذاب است كه به بهانه چنين قصههايي، يك بازيگر تمام تواناييهاي خود را به عرصه ظهور برساند. واقعيت اين است كه اكبر عبدي اين كار را كرده است. الان در شوك عجيبي قرار گرفتهام. فكر ميكردم اين فيلم ميتواند به شكل فوقالعادهاي در سينماي ايران اثرگذار باشد و با مردم ارتباط برقرار كند اما به خاطر اكران بسيار بد، اين فرصت از آن گرفته شده، وگرنه تمام كساني كه به تماشاي فيلم نشستهاند آن را دوست داشتهاند و اين جمله واقعاً اغراق نيست. ما حتي يك نفر را هم نديديم كه بعد از تماشاي فيلم بگويد وقتم حرام شد، خوابم برد و هر چيزي شبيه به اين. فرصت ما از دست رفت و ديگر هيچ كاري نميتوان كرد. «مذاكرات مستقيم آقاي عبدي» يك فيلم سياسي طنز است كه با همه آثار سياسي كه تا امروز ساخته شده تفاوت دارد.
|چرا نخواستيد فيلم را در جشنواره شركت بدهيد؟ براي اكران عجله داشتيد؟-يك ايده و كار نو در سينماي ايران اتفاق افتاده به اين سبب كه مثلاً شخصي مثل آقاي ضرغامي را به چالش كشيده است. همينطور كسي مثل كاترين اشتون و ... را. ما ميخواستيم زودتر فيلم را اكران كنيم تا صحبت كردن از اين چهرهها موضوعيت داشته باشد و طراوت كار حفظ شود. براي مثال شوخي كردن با عزت ا... ضرغامي در هنگامي كه رياست صدا و سيما را بر عهده دارد، فرق دارد با زماني كه ديگر در اين سمت خدمت نميكند.
|فكر ميكنيد به جز آقاي عبدي چه كسي ميتواند سوژه ساخت چنين فيلمهايي باشد؟-ما بازيگران زيادي داريم كه اين توانايي را دارند كه فيلمي را يك تنه جلو ببرند. پرويز پرستويي، رضا عطاران و ... نمونه اين افراد هستند.
|راستي، به نظر شما چرا محبوبترين شخصيتهاي هنري بين مردم، بازيگران طنز هستند؟-ما جامعه خسته، كلافه و سياستزدهاي داريم. هر روز اتفاقات عجيبي در اين جامعه ميافتد كه هيچكدامش طنز نيست. از تهاجمات دار و دسته داعش گرفته تا فجايع ديگر. مردم ما 8 سال تلخ را در دوران جنگ پشت سر گذاشتهاند و از نظر ذهني و روحي درگير بودهاند. بعد از يك جنگ 20 سال طول ميكشد تا جامعه به روال عادي برگردد و ما حتي 20 سال بعد از جنگ هم آرامش نداشتيم. هميشه درگير مسائل مختلف بودهايم و اخبار بيروني هم مضاف بر اين تلخيها شد. طبيعتاً در اين خستگي و كلافگي حاصل از اين همه تشنج، نياز به يك فضاي آرام احساس ميشود و اين فضا اگر ملبس به شادي شود، بهتر است. سينما يكي از تأمينكنندگان اصلي اين فضاي شاد و آرام است و در رأس آن، بازيگران كمدي. طبيعي است كه آنان بيشتر از هر قشر ديگري در دل مردم جاي داشته باشند. خنداندن اين مردم گرفتار و عبوس كار سختي است. هنگام كار هم به اكبر گفتم كه نگرانم و نميدانم ما ميتوانيم مردم را به خنده بيندازيم يا نه؟ خدا را شكر اين اتفاق رخ داد. فيلم را حتي وقتي با اهالي حرفهاي سينما ميديدم، رضايت را در ميان آنان احساس كردم. تا به حال كسي اينطور و يك جا با جميع مسوولين شوخي نكرده بود. ما پاي جان كري را هم به فيلم كشانديم. سال گذشته و بعد از تماشاي فيلمهاي جشنوارهاي، كارشناسان ميگفتند فيلمهاي تلخي ساخته شده و سال سينمايي سختي پيش رو داريم و به ندرت فيلم طنزي ديده شد. يكي از اهداف ما هم اين بود كه تلخي را از سينما كم كنيم.
|براي گرفتن پروانه ساخت با مشكلي روبرو نشديد؟-نه. تنها به ما گفتند از دوستاني كه نام آنان در فيلم برده شده، اجازه بگيريم و ما هم انجام داديم.
|اين فيلم يك نمونه مشابه خارجي هم دارد. اينطور نيست؟-فيلمي به نام «مدفون شده» وجود دارد و فيلم ما هم با نگاهي به آن ساخته شده است، اما آن فيلم ژانري جدي دارد و به طور كلي فضاي فيلم ما با آن متفاوت است؛كما اينكه آقاي ضرغامي هم در فيلم اشاره ميكند به اينكه من قبلاً يك فيلم آمريكايي شبيه به همين فيلم ديدهام. ما از ابتدا چيزي شبيه به همين نام را براي فيلم در نظر داشتيم و تأكيد داشتيم اسم اكبر عبدي هم حتماً در عنوان اثر قيد شود.
|از سريالتان چه خبر؟ همان مجموعهاي كه قرار است يك همكاري مشترك بين هند و ايران باشد.-در كشور هند، به جز خودشان كسي فيلم نساخته است. آنان خيلي سختگيرانه با اين موضوع برخورد ميكنند. ما فيلمنامه سريال را به زبان خودشان ترجمه كرديم و به دستشان رسانديم و مجوز گرفتن از دولت هند كار سختي بود. آنان قرار بود به يك گروه تصويربرداري براي دو ماه كامل اجازه كار بدهند. ما از ابتداي سال سكانسهاي مربوط به ايران را گرفتيم و حالا چند روزي ميشود كه به ما خبر دادهاند مجوز كارمان صادر شده و ميتوانيم به آنجا سفر كنيم. الان هم در صدد رفتن به هند هستيم. احتمالاً تا ده روز ديگر به اين كشور ميرويم.
|و حرف آخر؟-تا امروز هيچكس در سينما جرأت نكرده بود به سراغ چنين مضاميني برود و ما تجربهاش كرديم و توانستيم نظر مثبت منتقدان و مردم را هم جلب كنيم. حالا كه فيلم دارد به شيوه بدي اكران ميشود از مردم ميخواهم به تماشاي آن بنشينند و اينطور نباشد كه فيلم واقعاً در ميان آثار موجود، مدفون بشود.