به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، خسته بود و کلافه، بیحوصله و عصبی. این از نحوه پاسخگوییاش به سوالات کاملا مشهود بود. ابتدا پرسشها را هم چندان جدی نمیگرفت، اما بعد که موتورش روشن شد، مصاحبه هم رنگ و بوی جدی به خود گرفت. علی اوسیوند همیشه در میانه بوده و اغلب هم صاحب نقشهای دوم و سوم.
پرکار هم بوده است؛ در کارنامه هنریاش چند فیلم و سریال دیده میشود. کارشناس ارشد کارگردانی تئاتر است، اما مردم او را بیشتر با نقشهایش در تلویزیون و سینما به یاد دارند. اوسیوند درسریال سالهای ابرینقش جاسم را بازی کرده که با او به گفت و گو نشستیم.
اصولا بازیگر پرکاری هستید؛ چه در تلویزیون و چه در سینما.
کجا پرکارم؟ اتفاقا زیرآبم را راحت میزنند. نه، بازیگر پرکاری نیستم.
چه کسانی زیرآب شما را میزنند؟
خیلی از دوستان. حتی کسانی که اصلا مرا نمیشناسند. فقط بر اساس نقشهایم قضاوت میکنند و بر این باورند که چون بیشتر نقشهایم منفی بوده پس خودم هم آدم بدی هستم. امسال اصلا کاری نکردم، سال گذشته هم همینطور. من که کارشناس ارشد این رشته هستم هیچگاه درباره حتی همکارانم هم نظر ندادهام که این دوستان بیتخصص اینگونه در موردم قضاوت میکنند. سریال سالهای ابری اولین کارم در ده ماهه سال 93 است و این یعنی فاجعه.
اما شما در سال 89 در هفت فیلم سینمایی و یک تلهفیلم بازی کردهاید.
آنها برای قدیم است. دوست داشتند و خواستند که بازی کنیم و ما هم بازی کردیم.
فشردگی کار اذیتتان نکرد؟
نه، من سر کار خیلی راحت و متمرکز هستم.
میگویند یکی از بازیگران سینمای قبل از انقلاب در طول یکسال 11 فیلم بازی کرده بود و هر تهیهکنندهای که صبحها زودتر جلوی خانهاش بوده او را به سر کار خودش میبرده است. حتی وقتی دیالوگهایش را فراموش میکرده کارگردان از او میخواسته فقط 1، 2، 3 بگوید تا در دوبله صداگذاری کنند.
(میخندد) او فرق میکرده، اگر تداخل در کارها نباشد و عشق به کار هم وجود داشته باشد، چرا پرکار نباشم. وقتی میبینم همکارانم سر کار هستند و همه دارند از قبل کار فرهنگی نان میخورند من هم به وجد میآیم.
چگونه به تیم بازیگری سریال سالهای ابری پیوستید؟
با محمدعلی اسلامی، تهیهکننده سریال دوست 30 ساله هستیم. همسر آقای کرمپور در انتخاب بازیگران کمک میکردند و با آقای اسلامی به توافق رسیده بودند که مرا برای کار دعوت کنند. فیلمنامه را خواندم و پذیرفتم در سریال حضور داشته باشم.
از همان ابتدا نقش جاسم به شما پیشنهاد شد؟
بله، جاسم شخصیتی است که وقتی وارد قصه میشود تازه درام شکل میگیرد. تا قبل از ورود او دیگر شخصیتهای نمایش فقط معرفی ابتدایی شده بودند و وقتی به عنوان ضدقهرمان اصلی وارد میشود تازه ماجرا کلید میخورد. جاسم ضدقهرمانی است که سریال را به حرکت درمیآورد. تا او نباشد قصهای اتفاق نمیافتد.
حضور او در ادامه سریال پررنگتر خواهد شد؟
همین الان هم با وجودی که زیاد دیده نمیشود پررنگ است. طول و درازای یک نقش خیلی مهم نیست.
منظور من تاثیر او در روند داستان نیست، بیشتر مدت زمان حضورش در جلوی دوربین است.
به هر حال در هر قسمت حضور دارد. اگر نباشد که درامی اتفاق نمیافتد. او از یک جغرافیایی آمده و واقعیتهایی را ابراز میکند تا به حقش برسد. اتفاقا تهمت هم نمیزند، واقعیت را میگوید. باید فرصت مانور به بقیه شخصیتهای سریال هم داد.
لهجه جاسم پیشنهاد خودتان بود یا خواست کارگردان؟
این لهجه نیست، بیشتر لحن است. لهجه یک مقدار عمیقتر است و جغرافیا را بیشتر نشان میدهد. جاسم از جنوب کشور آمده است. یک مقدار سعی کردیم به او لحن بدهیم تا مشخص شود متعلق به کدام جغرافیاست. اصولا این ریزهکاریها معمولا در کارهای ما فراموش میشود. دلیلی ندارد او از جنوب بیاید و تهرانی صحبت کند. البته برای آنکه زیادهروی نشود لحنش را همه جا تکرار نکردیم. اینها پیشنهاد خودم بود که آقای کرمپور هم موافقت کرد.
قبل از این هم سریال «دولت مخفی» با بازی شما از شبکه دو پخش شد؟
این سریال برای بهمن 92 بود.
از نقشتان در این سریال راضی بودید؟
بد نبود، اول بهتر بود اما بنا به دلایلی کم و زیاد شد.
چقدر سعی میکنید نقشهایتان متفاوت نباشد؟
اصلا برایم مهم نیست! الان شرایط طوری است که فقط باید به فکر خود و خانوادهات باشی و اقتصاد زندگیات را نجاتدهی. متاسفانه این روزها دیگر دغدغه کار فرهنگی نداریم.
یعنی گزیدهکاری اصلا برایتان مهم نیست؟!
نه، اصلا.
آقای اوسیوند من اینها را مینویسمها.
بنویس. الان در سینما چه کسانی کار میکنند؟ البته من که اسمش را به جای سینما گذاشتهام بینما. اصلا نمایی دیگر وجود ندارد، چه برسد به سی تایش. من و همسرم که کارشناس ارشد این رشته هستیم سالهاست بیکاریم و کسانی هستند که سالی پنج، شش فیلم بازی میکنند. روابط چگونه شده است؟ بعضی از تهیهکنندهها حتی نقش میفروشند. این عدالت است؟
نقشهای مثبت را ترجیح میدهید یا شخصیتهای منفی را؟
همینقدر که نقش جذابیت دراماتیک داشته باشد برایم کفایت میکند. مثبت و منفی بودنش خیلی فرقی ندارد. نقش باید در روند داستان اثرات مثبت داشته و بلاتکلیف هم نباشد.
به نظر میرسد نقشهایتان در آثار سینمایی با وجود کوتاه بودن تاثیرگذارتر و ماندگارتر است؟
هنوز هم پیشنهادهایی از سینما دارم، اما نه آنچنان که دلخواهم باشد و آنها را در حد و شأن خودم بدانم. البته امسال پیشنهاد نقشی محوری در یک کار سینمایی را هم داشتم که به علت درگیر بودن در سریال سالهای ابری نتوانستم در آن حضور پیدا کنم. سینما که این روزها محل آدمهای بیتخصص است، در تلویزیون هم که 35 سال است با آن همکاری دارم زیرآب آدم را میزنند.
کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
هیچکدام. البته کار اخراجیها را دوست داشتم. نقشم در «دیوانهای از قفس پرید» هم خوب بود. از کارم در فیلم رخشان بنیاعتماد «زیر پوست شهر» هم راضی بودم.
از زیر سایه شخصیت مصطفی اخراجیها بیرون آمدهاید؟ بعد از این فیلم چقدر نقشهای شبیه به آن به شما پیشنهاد شد؟
یکی دو تا پیشنهاد مشابه آن نقش در تلویزیون داشتم که البته جدی هم نشد، در سینما که یک مافیا حاکم است. من قرارداد سینمایی داشتم، اما یکی دیگر رفت به جای من در آن فیلم بازی کرد. نظارتی وجود ندارد. تازگیها تصمیم گرفتهام خودم وارد عرصه فیلمسازی شوم.
اتفاقا همین موضوع را میخواستم با شما مطرح کنم. شما مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر دارید یا سینما؟
تئاتر.
پس چرا فعالیتهایتان در عرصه نمایش اینقدر کمرنگ است؟
نه، من اصلا از تئاتر آمدهام به سینما و تلویزیون.
از آخرین حضورتان روی صحنه چند سال میگذرد؟
سه چهار سال پیش بعد از حدود ده سال در یک نمایش بازی کردم که البته پولم را ندادند.
چرا با توجه به تحصیلات دانشگاهیتان کارگردانی تئاتر را تجربه نمیکنید؟
نان ندارد! من ابتدا باید بتوانم چرخ زندگیام را بچرخانم. البته کارگردانی هم کردهام. چند جایزه هم دارم.
تا جایی که اطلاع دارم جزو عوامل فنی کارهای سینمایی و تلویزیونی هم بودهاید؟
من همه کاری کردهام. دستیار کارگردان و تهیه هم بودهام. دستیار خدابیامرز حسین پناهی بودم در برشهای نمایشی که کارگردانی میکرد با عنوان «ماجراهای رونالدو و مادرش». مرحوم پناهی در دهه 60 تازه به تهران آمده بود، من هم همینطور. آن زمان اجازه نمیدادند حتی بازی کنیم.
در رزومهتان نشانی از فعالیتهای تئاتریتان نیست.
مگر میشود؟! البته خودم هم اطلاعاتم را به جایی ندادهام! من «شاه لیر» را با تاجبخش فناییان کار کردم، «سردار مغلوب» را هم با علیرضا نادری. کار عملی پایاننامه فوقلیسانسم هم نمایش «خیجو» بود که در دوره شانزدهم جشنواره تئاتر فجر نامزد چند جایزه شد.
کارگردانی در سینما یا تلویزیون چطور، وسوسهتان نمیکند؟
چرا، اتفاقا دنبال این کار هم هستم. وقتی میبینم کسانی که مبانی اولیه این کار را بلد نیستند کارگردانی میکنند، چرا من انجام ندهم؟
از سینما شروع میکنید یا تلویزیون؟
از تلویزیون شروع میکنم تا به سینما برسم. فیلمنامهای را هم در دست مطالعه دارم.
برای کدام شبکه؟
آزاد کار میکنم.
آزاد؟!
اول آزاد، بعد با شبکهها. تلویزیون که فعلا پول ندارد.
مگر با شبکههای تلویزیونی نمیخواهید کار کنید؟
نه، آزاد.
نکند منظورتان شبکه نمایش خانگی است؟
مثلا. آزاد باشد، چه خانگی و چه غیرخانگی!
با وجودی که از بیکاری نالان هستید اما چهار فیلم سینمایی را آماده اکران دارید؟
چهار فیلم؟!
شرفناز، پایان خدمت، روزگاری عشق و خیانت و دامنههای سفید.
به خاطر دوستی با جلالی، تهیهکننده «پایان خدمت» به سر این کار رفتم. نقشم هم خیلی کوتاه بود. اما در «شرفناز» نقش اصلی منفی را بازی کردم. «روزگاری عشق و خیانت» را یادم نمیآید، نکند اسمش عوض شده است. (بعد از لحظاتی فکر کردن) آهان کار داوود بیدل بود. این فیلم و «دامنههای سفید» برای دو سال پیش است.
فیلم دیگرتان «خرس» هم که همچنان توقیف است؟
من نقش برادر بزرگ پرویز پرستویی را در این فیلم بازی میکنم. فیلم را که هنوز ندیدهام، اما از نقشم راضی نبودم. میتوانست بیشتر به این شخصیت پرداخته شود. شناسنامه آنچنانی نداشت. اصلا مساله فیلم برادر بزرگتر نبود.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
فعلا بیکارم. تصویربرداری سالهای ابری هم در مراحل پایانی است.
گویا در حرفه دوبلاژ هم فعالیت داشتهاید؟
بله، چند ماهی در خدمت استاد ناصر طهماسب بودم.
چه سالی؟
یادم نمیآید. دوست داشتم کار کنم، اما به خاطر بازیگری رهایش کردم.
این روزها که از بازیگری دلزده هستید، چرا دوباره در دوبله فعال نمیشوید؟
در حال حاضر از لحاظ روحی آمادگی ندارم، چون ضربه شدیدی خوردهام.