به گزارش
خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛ بعضي او را به شاعر مرحوم، محمد رضا آقاسی نسبت دادند و برخی شایعه کردند که پسر آقاسی يا داماد اوست. در حالی که هیچ نسبتی با این چهره محبوب ادبیات آیینی ندارد. او حتی آن موقع آقاسی را نمیشناخت و ايشان را از نزدیک ندیده بود. صابر خراسانی، شاعر و مجری شناخته شده آیینی کشورمان اصلا توی این وادیها نبود. خانوادهاش دینی بودند اما خودش فرسنگها از این وادی دور افتاده بود. تا اینکه برایش اتفاقی افتاد و پایش به این وادی کشیده شد. وقتی به او پیشنهاد گفتوگو دادیم. گفت درباره چی؟ گفتیم چه چیز بهتر از امام رضا(ع) و شهادت ايشان؟ درنگی کرد و گفت: «نمیدانید چه سعادتی است با علی بن موسیالرضا(ع) مشهور شدن» و ادامه داد: «اصلا با این نام زیبا حشر و نشر داشتن لذت دیگری دارد. خاصیت این آقاست که همه را بالا ببرد». اینها بهانهای شدند برای مصاحبه با صابر خراسانی، شاعری با لحن مشهدی و حماسی. شنیدنیهای زندگی او بسیارند.
*صابر خراسانی، حالا به عنوان یک شاعر آئینی برای خودش شهرتی دست و پا کررده. از ابتدا شروع کنیم. حتما در فضای خانوادهای مذهبی رشد کردهاید. درست است؟جوابتان حتما مثبت هست، اما با اینکه يك خانواده مذهبی داشتم ولی با درگیر شدن در مشغلههای زندگی خیلی از قرآن و ائمه دور بودم. اما زمینه و پیشینهام بهواسطه خانواده، دینی بود. تماما رابطهام را با فضاهای مذهبی قطع نکرده بودم اما نزدیک هم نبودم. تا اینکه سر مزار یکی از شهدا در مشهد حالتی در من رخ داد و بهانهای شد تا توجهم به این سمت جلب شود. معتقدم همان دعای خیر پدر و مادرم باعث شد که راهم را در زندگی پیدا کنم. اینکه میگویند بزرگان به دست و پای پدر و مادر بوسه میزدند بیجا نبوده و حکمتی داشته. به واقع بهشت زیر پای پدران و مادران است.
*چه شد که سمت شعر و اجرا کشیده شدید؟بعد از آن اتفاق احساس کردم میتوانم چیزهایی بنویسم اما چون آشنایی چندانی با ادبیات نداشتم، خیلی سطحی و مبتدی مینوشتم. البته الان هم چندان حرفهای نیستم چراکه ادبیات دنیای بزرگی است و بزرگان زیادی در آن وادی آمدهاند و رفتهاند. چنین شد که شعرهایی نوشتم و یکی از دوستان گفت صابر! میتوانی بخوانی. صدای خوبي داري. من هم استقبال کردم. کمکم مداحی میکردم. در همان اوایل پی بردم که این صدا به درد مداحی نمیخورد و بعدها اجرا کردم و در این مسیر افتادم و خلاصه به جایی رسیدم که میبینید!
*پس هر چه دارید، از خانواده و تکریم پدر و مادر است.بله. جوانان ما باید به آغوش خانوادههايشان برگردند. سبک زندگی دینی از نظر من همین است. بنده تجربه خودم را میگویم؛ نقل قول و داستان نیست. من خودم اصلا در این فضاها نبودم و تحصیلاتم چیز دیگری بود. بعد هم وارد بازار کار شدم و غرق در روزمرگیها و اصلا به ذهنم چنین محیطهایی خطور نمیکرد. مطمئنم دعای پدر و مادرم بود که اتفاقي در زندگیام بیفتد و مسیر حرکتم کلا تغییر كند.
*آیا صابر خراسانی در اجرا از مرحوم آقاسی تقلید میکند؟)میخندد) جالب است برایتان بگویم زمانی که وارد اجرا شدم و حتی قبل از آن، ایشان را نمیشناختم و زمانی هم که در قید حیات بودند ندیده بودمشان. اما وقتی اجرا کردم، شایعه شد كه پسر این بزرگوار یا داماد مرحوم آقاسی هستم. در تمام این مدت از اینکه مردم ذهنیت خوبی نسبت به این نوع کار دارند خوشحال بودم. در عین حال چون میخواستم کار متفاوتی بکنم، حس میکردم درجا زدهام و چنان که باید کاری انجام ندادهام.
*یعنی نظرتان این است که این شباهت آن زمان به ضررتان تمام میشد؟نه، آن زمان فکرم این بود که باید خودم باشم؛ صابر خراسانی و نباید پایم را جاي پای دیگران بگذارم. معتقد بودم باید مستقل عمل کنم اما کمکم متوجه شدم که اینطور نیست و برای هر کار بزرگی که میخواهیم انجام دهیم باید پایمان را نخست در جاي پای دیگران بگذاریم تا بتوانیم خودمان را قوي كنيم.
*شعر خود را چطور ارزیابی میکنید و تا چه اندازه فکر میکنید که موفق شدهاید؟به نظرم شعر آیینی دریای بزرگی است. با اینکه حضور دارم اما نتوانستهام کاری بکنم و باید تلاش بیشتری انجام دهم. احساس میکنم مسئولیت خیلی سنگینی روی دوشم هست و باید تا میتوانم کار کنم. جدا از بحث شعر و عملکرد، نظرم این است که ببينيم چه باید بکنيم؛ نه اینکه چه کردهایم و کجا هستیم. البته این بحث و ارزیابی وضعیت فعلی هم بسیار مهم است اما در این شرایط جامعه معتقدم باید روی موضوع اجرا بیشتر تمرکز کرد.
*چرا چنین فکری میکنید؟بهدلیل بردی که دارد و میتوان از طریق آن با گروههای مختلف مردم ارتباط برقرار کرد.
یادتان هست اولین بار برای چه کسی شعر گفتید؟اگر بتوان نامش را شعر گذاشت شعر اول و دوم در وصف شهدا و شعر سوم در وصف حضرت زینب کبری(س) بود. بیت اول شعر شهدا این بود:«وارد بهشت شدم عجب حال و هوایی ؟باز دارم خواب می بینم، انگاری تو کرب و بلایی»
* برسیم به همسایگی امام رضا(ع)، بچه محل امام رضا بودن حتما افتخار بزرگی برای شماست.اگر میخواهید از علی بن موسیالرضا(ع) صحبت کنید کمی متفاوتتر باید برخورد کنیم. من از شما میپرسم: استاد کریمخانی چند سال دارند و چند سال است که صدایشان برای اهل هنر آشناست؟
*بالاخره ايشان پیشکسوتند و بیش از نیمقرن است فعالیت هنری میکنند. حالا این سوال چه ارتباطی با موضوع گفتگوی ما دارد؟«آمدم ای شاه پناهم بده». ايشان بعد از ۶۰ سال این شعر را میخوانند و کاری میکنند که دل تمام مردم اين سرزمین برای شنیدن صدایشان بتپد. علی بن موسیالرضا(ع) معجزه میکنند. هر کسی برای ايشان نوشته و خوانده، نامش فراگیر شده. اگر با اخلاص در این راه قدم برداری، با همان یک قدم میتوانی تا انتهای مسیر سعادت پیش بروی.
*درست مانند مرحوم آقاسی که با جملات ساده و بیتکلفش درباره امام رضا(ع) همه را مسحور کرده بودند. راز و رمز این جاودانگی چیست؟معتقدم که سرّ این جاودانگی در غربت امام رضا(ع) است. همه میدانند كه زیارت کربلا تا چه اندازه سفارش شده و چه ارزشی دارد؛ تا جایی که ثواب زیارت قبر سیدالشهدا(ع) در کربلا در روز عرفه بالاتر از زیارت خانه خداست. اما امام جواد(ع) امام هشتم در مورد زیارت علی بن موسیالرضا(ع) در مشهد چه فرمودهاند؟ ايشان میفرمایند: «هر کس پدرم را در سرزمین خراسان زیارت کند، اجر و پاداشش بالاتر از زیارت جدم در کربلاست». ميگويند امام هشتم در ایران غریب هستند و از خانواده دورند. انصافا ما ايرانيها ميهماننوازی خوبی از ايشان کردهایم. علی بن موسی الرضا(ع) دیگر در ایران غریب نیستند و شما هر ساعت به مشهد بروید، مردم دور آقا را گرفتهاند. حتی یک لحظه هم درب بارگاه بسته نیست. حالا این ميهماننوازی از غریب اجر و پاداش ندارد؟! معتقدم نه تنها خود امام نظر خاصی را به مردمان سرزمین ما میکنند بلکه تمام ائمه بهخاطر این ميهماننوازی از غریبالغربا برکات و عنایاتشان را از ما دریغ نمیکنند و مورد لطف قرار میدهند.
*این حدیث خیلی از معادلات ما را به هم میزند. هر کسی این روایت را بشنود، ناخودآگاه دلیل آن را هم خواهد پرسید. برای خود شما تا به حال این سوال پیش نیامده است؟چرا، اتفاقا برای خود من هم سوال بوده و یکبار از بزرگ و اهل دلی این سوال را پرسیدم. ایشان در جواب گفتند چون هر گوشه از حرم علی بن موسی الرضا(ع) روضه سیدالشهداست، شما همیشه صدای حسین، حسین را از جایجای حرم امام میشنوید. این محبت و ارادت مردم را به ائمه دست کم نگیرید. این توجه از زندگی تکتک ما گرهگشایی کرده و میکند:«در نگهداری گل خود را نشان دادیم ما/ تا ابد مدیون شنهای سنابادیم ما».
انتهای پیام/