من پزشک متخصص هستم. به خدا و ائمه اعتقاد دارم و همیشه سعی می کنم که در طبابتم خدا را در نظر داشته باشم و تابه حال به فضل خدا موفق بوده ام. وقتی بیمار من یک مرض صعب العلاج دارد و می پرسد: چرا من؟ من در جواب می مانم. البته توضیح می دهم که اینها امتحان خداست و شفا و بیماری دست خداست. اصل زندگی آن دنیاست و ... ولی وقتی بیمار می گوید که من پول ندارم و هزار تا مشکل دارم، چرا باید من گرفتار باشم ،نمی دانم چه بگویم؟ بعضی وقت ها فکر می کنم که درست است که دنیا به اندازه ی یک بعدازظهر بیشتر نیست ولی چرا بعضی ها باید با این سختی زندگی بکنند و زندگی سختی را تجربه کنند؟ وقتی اطرافم را می بینم کسانی که کارهای بد می کنند، دارند راحت زندگی می کند ولی هر آدمی که بهتر است مشکلاتش هم بیشتر است. خیلی کتاب خوانده ام ولی هنوز توجیه نشده ام، راهنمایی بفرمایید.
پاسخ
بعضی ها می خواهند فقط کار مرتبط به خودشان را انجام بدهند یعنی پزشک فقط می خواهد طبابت کند و معلم فقط می خواهد درس بدهد ولی دین ما می گوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که درآفرینش زیک گوهرند
چوعضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اگر من پزشک ،راننده، روحانی و... هستم وقتی یک انسان دردمند را می بینم نباید بی تفاوت باشم. پیامبر فرمودند: هر کس صبح کند و به فکر گرفتاری مسلمانان نباشد مسلمان نیست. ایشان اقتضای مسلمانی و انسانیت خودشان را فراموش نکرده اند.
وقتی که در محاسباتمان سه عنصر را پر رنگ ببینیم این طور قضاوت نمی کنیم.
ما در محاسبات مان باید در نظر بگیریم که بنده خدا هستیم، درخوشی و
ناخوشی، در فقر و پولداری، یک وجودی است که آفریدگار ماست و ناظر است و
دارد ما را نگاه می کند. با این دید، درد ما کمتر می شود.
تا وقتی ما خدا را داشته باشیم در مورد دارایی دارندگان و نداری ندارندگان قضاوت نمی کنیم. یعنی بدانیم که ما از چشم خدا دور نیستیم و از صفحه ی مونیتور خدا پاک نشده ایم و تمام لحظات زندگی ما در محضر خداست. دیگر اینکه ما آخرتی هم داریم. بعضی می گویند: کسانی که خدا ندارند همه چیز دارند و کسانی که خدا دارند ،مادیات ندارند. ما باید در معادلاتمان آخرت را داشته باشیم. فقرایی که بر فقرشان صبر کنند( البته نه به این معنا که گدایی کنند بلکه تلاش خودشان را بکنند ولی بر فقرشان راضی باشند و خدا را محاکمه نکنند)، بیمارهایی که بر بیماری شان صبر کنند، و بطور کلی کسانی که بر امتحان شان صبر کنند، بی حساب و کتاب به بهشت می روند.
وقتی فردی دارایی نداشته، نیاز نیست که جواب آنرا بدهد. یعنی نسبت به چیزهایی که نداشته بی حساب و کتاب به بهشت می رود. این افراد در قیامت اعتراض نمی کنند که چرا بی حساب و کتاب به بهشت می روند. پس در دنیا هم نباید اعتراض کنند که چرا من؟ پس نباید خدا و آخرت در محاسبات ما کم رنگ بشود.
فردی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت که ما پول نداریم ولی شما را داریم. امام سوال کرد که آیا حاضری از محبت ما دست برداری و بجای آن بر سرت جواهر بریزند؟ او گفت: نه. امام فرمود: پس تو سرمایه دار هستی. پس ارزش خدا و اهل بیت بیشتر از طلا و جواهرات آنهاست.
دیگر اینکه باور داشته باشیم که ویژگی این دنیا، پس دادن امتحان است. دنیا خوابگاه و تفریحگاه نیست بلکه مدرسه است. اساس دنیا برای تعلیم و تربیت است البته خوابگاه، بوفه و رستوران هم دارد. اگر این سه تا باور را پررنگ کنیم(خدا ،آخرت و دنیا محل امتحان)،برای سوالات بالا پاسخ خواهیم داشت. یعنی تمام سختی ها و نداری ها قابل توجیه است.
اگر این سه باور را پاک کنیم نمی توانیم سختی ها را تحمل کنیم. حضرت نوح داشت کشتی می ساخت و همه به او متلک می گفتند. خدا فرمود: خدا تو را می بیند، صبر کن. پس خدا هست، ما را فراموش نکرده است، آخرتی هم هست و دنیا ظرفیت ساز است و محل استراحت نیست. به مشکلات بزرگ بگویید: خدای بزرگی دارم، آخرت زیبایی دارم و در دنیا ظرفیت سازی زیبایی دارم. در برابر مشکلات همدیگر را تسلی بدهیم تا آرام بشویم و اگر می توانیم کمک هم بدهیم تا مشکلات حل شود.
اگر فردی شکایت کند و ما هم شکایتمان را روی آن بگذاریم و به جنگ خدا برویم، دل هایمان تاریک می شود زیرا باورها را در دل هایمان خاموش کرده ایم. ولی اگر فردی مشکلش را گفت و شما او را امیداور به خدا و قیامت و حل مشکل کردید، چراغ ایمان روشن می شود.
سخنان حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری در برنامه سمت خدا مورخ 18 دی 1392
دوست عزیز من خودم با اینکه یک مشکل بزرگ که به اندازه یک عمر من رو اذیت و زندگیم رو نابود کرده (20سال) و جوانی و تمام آرزوهایم را تباه کرد هیچگاه کافر به معاد و خدا و عدلش نشدم البته توی سوال چرا من رو گفتم،ولی اعتقادم از بین نرفته بطور کامل،هر چند خیلی ازش ناامید شدم،ولی خدا هست اون دنیا هست و عدالت خدا هم هست
اگر اینقدر بی اعتقاد هستی و این دنیا هم ثروتمند و راحت نیستی بازی تو دو سر سوخت هست و متاسفانه باید بگم به مرز کفر رسیدی که باید تفکراتت رو تغییر بدی،در ضمن همه چیز دیدنی نیست بخصوص این موارد که در ذهن کوچک بشر نمیگنجه!!
یا مهدی ادرکنی