به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از روزنامه "الثوره"؛ پس از سال 1990 جهان و منطقه از اختلال در توازن جهانی رنج میبرد؛ برخی از کشورها در مقابل این اختلال بر اندیشه مقاومت تکیه کردند و با پایداری هرچه تمامتر از کرنش در مقابل متغیرها خودداری کردند؛ گروهی را شکل دادند که مبانی آن بر پایه عدم عقب نشینی از حقوق خود مبتنی است و با مقاومت در مقابل اسرائیل سیاست های تحمیلی را نپذیرفتند؛ مقاومتی که که البته پس از جنگی تلخ، اشغالگران را از بیشتر مناطق جنوبی لبنان در سال 2002 بیرون راندند و سال 2005 نیز آن را از غزه طرد کردند که اولین منطقه بازپس گیری شده از سرزمینهای اشغالی به شمار میرفت.
اسرائیل در سال 2006 سعی داشت مقاومت در لبنان را نابود سازد تا به عنوان الگویی در نزاع های خود باسایر محورها تبدیل نشود؛ ولی این تجاوز صهیونیستی توسط مقاومت حزب الله و با حمایت ایران و سوریه به شکست کشیده شد و به دنبال آن محور سه گانه مقاومت متشکل از ایران، سوریه و حزب الله شکل گرفت.
سال 2010 نیز سال ظهور علنی این محور سه گانه بود؛ ظهوری که به شکل هوشمندانه در کاخ ریاست جمهوری سوریه با اجتماع رئیس جمهور سوریه، ایران و دبیرکل حزب الله شکل گرفت؛ اجتماعی که به مثابه تولد یک استراتژی جدید که در سرنوشت و اتفاقات منطقه بسیار اثرگذار خواهد بود به شمار میرفت.
برخوردها با این رویداد متفاوت بود؛ برخی بدان بسیار توجه نشان دادند و برخی دیگر نسبت بدان بی تفاوت بودند؛ اسرائیل و آمریکا از جمله طرف هایی بودند که با این اتفاق با جدیت تمام و نگرانی برخورد کردند؛ از این رو همانطور که مشخص شد برنامه هایی را جهت فروپاشی این محور و یا مختل کردن آن طراحی نمودند؛ ولی تمام این برنامه ها با در حقیقت منجر به شکل گیری پایگاه های نزاع میان اسرائیل با سوریه و لبنان منجر شد.
اسرائیل در لبنان، با سوء استفاده از مواضع طرف های سیاسی در لبنان سعی دارد بر مقاومت فشار وارد کند و آن را تحت محاصره قرار دهد؛ این رژیم قطعنامه 1701 را زیرپا گذاشته و همواره مرزهای هوایی و حق حاکمیت لبنان بر آن را نقض نموده است.
اما پس از گذشت دو سال از شعله ور شدن آتش عربی و کشیده شدن دامنه آن به سوریه، رژیم صهیونیستی گمان کرد می تواند از بندهای توافقنامه 1974 بگریزد و و جهت براندازی دولت سوریه اقدام نماید و به تبع آن محور سهگانه مقاومت را متلاشی سازد؛ از این رو تجاوز هوایی اسرائیل به دمشق در سال 2013 به مثابه نقض توافقنامه مذکور بود و براین اساس دولت سوریه در پاسخ به این اقدام صهیونیستی جبهه جولان را به روی مقاومت مردمی گشود و این تصمیم به مثابه آغازی برای تشکیل مرحله ای جدید در روند نزاع با دشمن صهیونیست به شمار رفت.
این تصمیم تنها صرف یک تصمیم نبود و به صورت واقعی به مرحله اجرا درآمد که این خود موجب تشدید دخالت های اسرائیل در تجاوزهای تروریستی به سوریه شد و و این رژیم از جبهه النصره به عنوان ارتشی مزدور در سوریه بهره جست.
بنابراین منطقه جولان اشغالی به عنوان میدانی برای رویارویی مستقیم میان اسرائیل و محور مقاومت که فرصت را برای آزادسازی آن مناسب می دیدند ظهور کرد؛ اما اسرائیل که پذیرش شکست طرح براندازی دولت سوریه فاجعه استراتژیک بزرگ می دید، در اقدامی عجولانه جهت تمکن گروه های تروریستی النصره از رسیدن به اطراف دمشق با حملات هوایی خود حریم سوریه را نقض کرد.
اما محور هوشیار مقاومت در راستای خدمت به استراتژی آزادسازی از طریق مقاومت و حفظ دستاوردهای پایداری دفاعی، به کار خود در جولان ادامه داد که این امر اسرائیل را به ترور برجسته ترین فرماندهان مقاومت واداشت.
بر این اساس محور مقاومت طی عملیاتی جانانه در مزارع شبعا به تجاوز رژیم صهیونیستی پاسخ گفت و تاکید کرد، پس از انکه اسرائیل تمام قواعد، توافقنامه ها، قطعنامه های بین المللی و خط قرمزهای نزاع را نقض کرده، دیگر قاعده ای برای نزاع وجود ندارد و محور مقاومت نیز خود را از هرگونه قید و بندی رها میداند.
در هر مکان و زمانی که باشد درهای نزاع باز است و هیچ گونه خط و مرز سیاسی و یا توافقات و قطعنامه های بین المللی آن را مقید نمی سازد؛ مادامی که دشمن روی نزاع دارد پاسخ بدان ادامه خواهد داشت و این حق محور مقاومت است که به تجاوزات دشمنان خود پاسخ دهد.
در حقیقت این مرحله جدیدی است که خود اسرائیل آن را بوجود آورده، ولی اتفاقات آن را نمی تواند به تنهایی رقم بزند؛ بنابراین، آیا این مرحله، آخرین مرحلهای خواهد بود که صحنه نزاع در منطقه شاهدآن خواهد بود؟ آری؛ باور ما چنین است...
انتهای پیام./.