به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛ میثم باهنر فرزند کوچک شهید باهنر شب گذشته در برنامه عیار 24 شبکه قرآن و معارف سیما به شرح مختصری از زندگی و خاطرات پدر بزرگوارش پرداخت. متن زیر خلاصه ای از سخنان وی است:
نزدیک انقلاب بود که حکومت طاغوت متوجه محتوای کتب درسی نوشته شده توسط شهید باهنر شدهرچند من بسیار کوچک بودم که پدر به شهادت رسیدند اما سال ها در کنار کسانی زندگی کردم که شناخت زیادی از پدر داشتند. ذهنیتی که من از ایشان دارم شاید کلیشهای باشد اما واقعیت است. صبوری، خستگیناپذیری و مردمداری پدر از بارزترین خصلتهای ایشان است.
وی در عین سادگی تلاش داشتند تا سطح زندگی خانواده خود را در حد معقول نگه دارند. مادر نیز در لحظههای مختلف زندگی پا به پای شهید باهنر زحمت کشیدند و شاید اگر مادر نبود ایشان نمی توانستند به هدفهای مد نظر خود برسند.
پدر چه قبل از انقلاب و در مبارزاتشان و چه بعد از انقلاب بیشتر به مباحث فرهنگی، اجتماعی و آموزش نسل جوان می پرداخت و سعی میکرد در این حوزه نیز مباحثش شعاری نباشد بلکه به اقتضای زمان و با توجه به دغدغههای روز به جوانان آموزش می داد. در حقیقت می توان گفت که نقش ترویج فرهنگی شهید باهنر در انقلاب خیلی پررنگتر از نقشهای اجرایی ایشان بود.
ایشان به همراه شهید بهشتی و شهید برقعه ای توانسته بودند پیش از انقلاب به آموزش و پرورش آن دوره نفوذ کنند و تمرکزشان را هم بر روی محتوای کتب درسی گذاشتند. این کتابها بسیار ساده اما مطابق نیاز روز دانش آموزان بود. مبارزه با فساد و مبارزه با طاغوت از جمله مباحثی بود که پدر در کتاب مطرح کرده بودند. جالب اینجا است که حکومت نیز تا نزدیک به زمان انقلاب متوجه این موضوع نشده بودند اما اواخر این موضوع را که فهمیده بودند دور مطالبی که باید حذف می شد خط قرمز کشیده بودند، بیشتر این مطالب نیز مربوط به آیاتی در رابطه با مبارزه با ستم و مبارزات پیامبران با حکومت طاغوت زمان بود.
در ادامه برنامه عیار 24 بخشهایی ضبط شده به مصاحبه با فرزند دیگر شهید یعنی ناصر باهنر اختصاص داشت. در این بخش، ناصر باهنر نیز خاطراتی را از پدر بازگو کرد.
بارزترین خصلت پدر علاقه ایشان به آموزش جوانان و نوجوانان بودمن 15 سال داشتم که پدر شهید شد. بارزترین خصلت شهید عشق ایشان به آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان بود. به یاد دارم که هر موقع در جمعهای مختلف حضور پیدا میکردند جوانان دور ایشان جمع می شدند و مدتها با پدر صحبت می کردند. در کل می توان گفت که ایشان زندگی خود را صرف آموزش و پرورش نوجوانان و جوانان کرده بودند و تقریبا تمام عمرشان چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب در این راه گذشت.
پدر ممنوع المنبر بودند اما بزگترین رسانه یعنی تألیف کتب درسی را بر عهده داشتندایشان با این که ممنوع المنبر بودند اما نوشتن کتابهای درسی را که بزرگترین رسانه هستند بر عهده داشتند و این کار را نیز به نحو احسنت انجام دادند طوری که حکومت طاغوت نیز تا نزدیک انقلاب متوجه ظرافت کار ایشان و محتوای کتاب نشده بود.
پدر به شدت به امام علاقه داشتند و خودشان می گفتند که ما هر زمانی که طاقتمان به خاطر مشکلات تمام می شد خدمت امام می رفتیم و با دیدن ایشان آرام می شدیم. نسبت به مقام معظم رهبری نیز علاقه بسیار زیادی داشتند و رابطه پدر با ایشان بسیار صمیمی بود. اعتقاد ایشان به ولایت فقیه بسیار زیاد بود به طوری که حتی پایان نامه لیسانس خود را که تقریبا مربوط به ده سال قبل از انقلاب بود به این موضوع یعنی ولایت فقیه اختصاص داده بود.
پدر همیشه در تمامی رفتارهای خود متانت فوق الاده ای داشتند. حتی در برابر اذیتهای ساواک نیز به شدت متین و صبور بودند و عصبانی نمی شدند. یکی از دوستان پدر تعریف می کرد و می گفت من 15 سال با پدر شما در یک اتاق کار می کردم اما در تمام این مدت یک بار هم ندیدم که ایشان از چیزی عصبانی شوند.
انتهای پیام/