بهرام رادان
تنها بازیگر جوانی است که دوبار در فاصله سه ساله سیمرغ نقش اول را گرفته. دومی به خاطر «سنتوری» بود که اتفاقا شاه نقش کارنامه اش هم لقب گرفته.
بهرام رادان بعد از آن در فیلم های زیادی بازی کرد اما غیر از «بی پولی» هیچ کدام نتوانستند فرصتی برای عرض اندام این بازیگر فراهم کنند.
رادان حالا بعد از یک دوره کم کاری، دو فیلم کاملا متفاوت در جشنواره سی و سوم دارد. «عصر یخبندان» فرصت خوبی است تا این بازیگر وجه دیگری از توانایی اش را نشان دهد به ویژه آن که فیلم مثل ساخته قبلی مصطفی کیایی یعنی «خط ویژه» موضوعی اجتماعی دارد و در نقد آقازادگی است.
به گواه کسانی که فیلم را دیده اند، رادان در «عصر یخبندان» یکی از بهترین بازی هایش را انجام داده و از شانس های مهم سیمرغ جشنواره است.
«حکایت عاشقی» دیگر فیلم رادان است که موضوعی کاملا متفاوت دارد. او نقش یک خبرنگار را ایفا کرده که یکی از بازماندگان حمله شیمیایی به حلبچه است.
محمدرضا فروتن
سوپراستار دهه قبل سینما، از زمان بازی اش در «کنعان»، در سال 86، نزدیک به هفت سال است که در نقشی قابل توجه بازی نکرده و فیلم هایش هیچ کدام در فروش هم موفق نبوده اند.
او از اواسط دهه هفتاد تا اواسط هشتاد،
بارها کاندیدای دریافت سیمرغ شد و برای فیلم های «قرمز» و «به آهستگی»،
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد اما یک مرتبه
موفقیتش فروکش کرد.
گرچه در سال های اخیر در فیلم های کارگردان های موفقی مثل مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمی کیا، حسن فتحی، کمال تبریزی، فرزاد موتمن و ... بازی کرد اما یا نقش اش اصلی نبود یا بازی اش به چشم نیامد.
حالا بعد از این همه سال، حضورش در فیلم «شیفت شب» نیکی کریمی، حکم کاری سرنوشت ساز را دارد. او بعد از تجربه همکاری با نیکی کریمی در چهار فیلم «دو زن»، «زون دوم»، «شبانه روز» و «بر باد رفته»، حالا در پنجمین همکاری مشترک، در فیلم خود کریمی بازی کرده.
با تعریف هایی که از فیلم شنیده ایم به نظر می رسد نقش اش به نسبت فیلم های اخیر متفاوت است و امکان اینکه مورد توجه قرار بگیرد هست.
شهاب حسینی
شهاب حسینی در جشنواره سی و سوم دو فیلم دارد: «دوران عاشقی» علیرضا رییسیان و «طعم شیرین خیال» کمال تبریزی. در اولی بازیگر روبروی لیلا حاتمی است و طبعا برای پیگیران سینما، دیدن این دو بازیگر در یک قاب جذابیت دارد.
در دومی اما با نازنین بیاتی همبازی است. بیاتی بازیگر تازه نفسی است که از «دربند» چهره شد و حالا بازیگر تثبیت شده سینمای ما است. نکته مهم درباره فیلم های شهاب حسینی تفاوت صد و هشتاد درجه ای آنها است؛ اولی رئال است و دومی فانتزی.
او در «طعم شیرین خیال» نقش یک جوان عاشق پیشه را برعهده دارد. از این حیث فیلم هم برای او و هم کمال تبریزی تجربه ای متفاوت محسوب می شود. حالا باید دید شهاب حسینی با وجود رقیب های بسیار سرسخت، چطور این نقش ها را بازی کرده و آیا توانسته داوران جشنواره را راضی کند یک بار دیگر نام او را به عنوان برنده سیمرغ بلورین اعلام کنند؟
لیلا حاتمی
«دوران عاشقی» و «در دنیای تو ساعت چند است؟» لیلا حاتمی با این دو فیلم در جشنواره سی و سوم حضور دارد. «دوران عاشقی» سومین همکاری او با علیرضا رییسیان بعد از فیلم های «ایستگاه متروک» و «چهل سالگی» است که اتفاقا در هر دو، بازی قابل قبولی ارائه داده است.
نکته جذاب فیلم، نقش متفاوت حاتمی است که نقش یک فعال حقوق زنان را ایفا کرده. خب دیدن این بازیگر در شمایل یک زن مدافع حقوق هم جنسانش باید جذاب باشد.
«در دنیای تو ساعت چند است؟» دیگر فیلم لیلا حاتمی است که یک بار دیگر همسرش علی مصفا نقش مقابل او را بازی کرده و مادرش (زهرا حاتمی) بعد از چند سال دوری از سینما، با او همبازی شده. «در دنیای تو ساعت چند است؟» فضایی کاملا متفاوت از «دوران عاشقی» دارد و نقش حاتمی هم به کلی متفاوت است. این اختلاف باعث می شود وسوسه تماشای هر دو نقش دو چندان شود، به ویژه آن که هر دو فیلم از آثار قابل بحث جشنواره هستند. حاتمی باز هم سیمرغ می گیرد؟
مهتاب کرامتی
امسال با چهار فیلم «عصر یخبندان»، «ارغوان»، «مزار شریف» و «جامه دران» در جشنواره فجر حضور پیدا کرده که سه تای اول در بخش سودای سیمرغ قرار دارند و از این بابت شانس اش برای سیمرغی شدن بیشتر است.
با اینحال حضورش در نقش یک معتاد به شیشه در «عصر یخبندان» آنقدر واقعی و جذاب از آب درآمده که به تعبیر خیلی ها از همین الان می شود روی دریافت سیمرغ توسط او حساب کرد.
او در طول فیلم، با گذشت زمان مدام به اعتیادش اضافه می شود و نقش اش کم کم تغییر می کند. کرامتی خیلی خوب توانسته از پس این بالا رفتن دز اعتیاد بربیاید و تغییرات را ذره ذره در رفتارش ایجاد کند.
او در «مزار شریف» هم نقش متفاوتی ایفا کرده و در قالب زنی افغان فرو رفته. البته درباره موفقیت این فیلم فعلا نمی شود خیلی جدی اظهار نظر کرد. کرامتی بارها نشان داده که استاد بازی در نقش های متفاوت با گریم های شدید است.
سیمرغ بلورین او برای بازیگر نقش مکمل در فیلم «بیست» بهترین گواه برای این گفته است.
سعید آقاخانی
امسال با بازی در نقش اصلی دو فیلم از دو کارگردان مطرح، سرنوشت سازترین جشنواره فیلم فجر را می گذراند. آقاخانی تا پیش از این همیشه به عنوان بازیگر و کارگردان عرصه کمدی شناخته می شد.
برخلاف عطاران و مدیری که بارها فرصت بازی در نقش های جدی را پیدا کردند؛ هیچ وقت چنین امکانی برایاش فراهم نشد و حتی در ژانر کمدی هم امکان بازی در نقش اصلی را نداشت تا اینکه فرزاد موتمن بعد از تست چند بازیگر سراغش رفت و برای نقش اصلی «خداحافظی طولانی» انتخابش کرد.
بازی آقاخانی در این فیلم آنقدر سروصدا به پا کرد که بهرام توکلی هم موقع انتخاب بازیگران فیلم «من دیه گو مارادونا هستم»، بدون هیچ شکی، نقش اصلی را به او سپرد.
با توجه به پیشینه ای که از کارهای توکلی و موتمن سراغ داریم، می توانیم مطمئن باشیم که آقاخانی بدون شک، یکی از مهمترین ستاره های این دوره جشنواره است.
او سال گذشته با اولین فیلم سینمایی اش؛ «لامپ 100» در جشنواره ظاهر شد اما امسال، برای او سال ویژه ای است و احتمال سیمرغی شدنش وجود دارد.
محسن تنابنده
محسن تنابنده از جمله بازیگران خوش نام جشنواره فیلم فجر است. برای «استشهادی برای خدا» و «هفت دقیقه تا پاییز» در سال های گذشته سیمرغ گرفته است. اما این بازیگر امید داشت این اتفاق با «ندارها» و «لامپ 100» تکرار شود که نشد.
او اما مسیر پیشرفت در بازیگری را دارد به سرعت طی می کند. «ایران برگر» نمونه دیگری است که می تواند بُعد دیگری از توانایی بازیگری تنابنده را به رخ بکشد. این فیلم برای او سهل و ممتنع است؛ نمونه نقش های روستایی را پیش تر در سه گانه «پایتخت» بازی کرده و حالا باید روی دیگری از توانایی خود را نشان دهد.
نکته دیگر اینکه تنابنده همچنان علاقمند به گریم های سنگین است. او برخلاف دیگر بازیگران از پس گریم سنگین و آزاردهنده خوب برمی آید و اجازه نمی دهد این لایه سنگین بر بازیگری اش سایه بیندازد.
یکی از برگ های برنده «ایران برگر» را می توان حضور متفاوت محسن تنابنده تلقی کرد و با توجه به پیشینه او به موفقیت این نقش امید داشت.
بابک حمیدیان
جزء بازیگران پرکار جشنواره است؛ با چهار فیلم: «روباه»،« شکاف»، «مرگ ماهی» و «من دیه گو مارادونا هستم». هیچ کدام هم در یک ژانر نیستند و همین انگیزه مضاعف احتمالی بابک حمیدیان برای پذیرش آنها است.
حمیدیان سال پیش هم پرکار بود و البته مزد بازی خوبش را برای «چ» و «رستاخیز» گرفت و نامش به عنوان سیمرغ داران جشنواره سی و دوم ثبت شد. کار او امسال اما سخت تر است. رقیبان گردن کلفتی دارد و باید دید او چطور گلیمش را از آب بیرون می کشد.
بابک حمیدیان بالقوه از شانس های دریافت سیمرغ است اما اگر به این جایزه نرسد نمی توان منکر جایگاه ویژه او در سینمای ایران شد. او آرام آرام جلو آمد و خیلی صبر کرد تا توانایی اش دیده شود. تکیه اش هم بر وجه بازیگری بوده نه زیبایی چهره؛ پس کاری سخت پیش رو داشت و حالا جزء کسانی است که دیگر نمی توان نادیده شان گرفت.
پس باید به انتظار فیلم های او بنشینیم؛ به ویژه اینکه همگی از آثار خوب جشنواره امسال هستند.
پرشین وی