اورژانس کشور از آماده باش مرکز هدایت عملیات و بحران کشور در پی شیوع گرد و غبار در خوزستان خبر داد.

مجتبی خالدی سخنگوی اورژانس کشور در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، در خصوص شیوع گرد و غبار در خوزستان و افزایش مراجعه مردم به بیمارستانهای این استان گفت: روز گذشته 234 نفر به اورژانس بیمارستانهای خوزستان مراجعه کردند که 6 نفر در بخش ویژه، 9 نفر در بخش عادی  بستری شده‌اند و 206 نفر نیز پس از گرفتن خدمات درمانی اولیه و بهبودی وضعیت از بیمارستان مرخص شدند.  

وی گفت: مرکز هدایت عملیات و بحران در حال آماده باش است تا در صورت لزوم فعال شود همچنین تجهیزات و دستگاههای مورد نیاز ارزیابی شده و تعیین تکلیف بیماران اورژانسی و تخت دهی به صورت منظم در حال انجام است. 

خالدی، با بیان اینکه متخصص مقیم در مرکز درمانی مستقر شده است، عنوان کرد: ماسک‌های ویژه بین بیماران، افراد عادی و پرسنل درمانی توزیع شده است.  

وی ادامه داد: اورژانس پیش بیمارستانی نیز در مناطق پر رفت و آمد شهر مستقر شده است تا شهروندان در صورت نیاز سریعا تحت درمان قرار گیرند. 

خالدی، خاطر نشان کرد: شهروندان خوزستانی توصیه می‌کنیم که از تردد غیر ضروری خودداری کنند و افرادی همچون نوزادان، کودکان، بیماران مبتلا به مشکلات تنفسی و قلبی تا حد امکان از منزل خارج نشوند.




انتهای پیام/ 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
محمود از اهواز
۱۷:۰۰ ۲۰ بهمن ۱۳۹۳
کاش میشد لحظه ای پرواز کرد
باران تازه را باز آغاز کرد
کاش میشد خالی از خاک بود
برگ سبزی تحفهء اهوازبود
کاش تا خاک میگرفت و میشکست
ابر می آمد کنارش مینشست
کاش با هراهوازی، مسئولی پیوند داشت
هر نگاهی یک سبد حقیقت داشت
کاشکی نفس ها پایان نداشت
ریه ها تشویش آب و خاک نداشت
کاش میشد ابر را دزدید و برد
باد را با ابر هایش چید و برد
کاش خاکی در میان ما نبود
بلکه میشد آن طرف تر بی دود بود
کاش من هم یک تهرانی میشدم
در تب مسئول یادی میشدم
دست در دست ارزش میزدم
آن طرف تر ها کمی سر میزدم
با ادمها نفس زن میشدم
پیش هر شمالی پنهان میشدم
کاش همرنگ اصفهان میشدم
در میان زاینده ها گم میشدم
آآآآی مردم من خوزستانی ام
امتداد ناتمام خستکیم
شهر من آن سو تر از شیرازهاست
در حریم خاکستری چاه هاست
شهر من بوی خفگی میدهد
هر که میآید به او وعده میدهد
دشت های خاک، وسعت های ناب
نیتروژن، نفت ،شلاق آفتاب
باز این اطراف حالم را گرفت
لحظهء غبار هوایم را گرفت
میروم آنسو کسی پیدا کنم
در دله انسان ها جایی وا کنم

اگر عشق رهبرم نبود شاید از نا امیدی میمردیم