سزمقاله روزنامه های کیهان،وطن امروز و حمایت را در این قسمت می خوانید.


در ابتدا ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را می خوانید که به مطلبی با عنوان«این هم رفراندوم»نوشته شده توسط حسین شریعتمداری اختصاص یافت:

«برتولت برشت» می‌گفت «می‌توان برای یک‌بار به همه دروغ گفت و می‌شود برای همیشه به یک نفر دروغ گفت، اما نمی‌شود برای همیشه به همه دروغ گفت.». اشاره برتولت برشت به این واقعیت در شرایط خاص دوران حیات وی (1898 تا 1956) یعنی نزدیک به 60 سال قبل بوده است که هنوز «عصر انفجار اطلاعات» آغاز نشده بود و جاده اطلاع‌رسانی به قول نظریه‌پردازان موسوم به «اصحاب فرانکفورت» جاده یکطرفه و تحت مدیریت غرب بود. امروز اما هیچ رخدادی در هیچ نقطه‌ از نگاه دیگران مخفی نمی‌ماند و یا دستکم این که نمی‌تواند مانند گذشته، برای مدتی طولانی پنهان بماند.

روز یکشنبه هفته جاری - 19 بهمن‌ماه 93- رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان و پرسنل نیروی هوایی ارتش با اشاره به اظهارات چند روز قبل دیوید کوهن، یکی از مقامات آمریکایی که گفته بود؛ «تحریم‌های اقتصادی دست ایران را بسته است، آنها گیر افتاده‌اند و تیم مذاکره‌کننده ایران با دست‌های بسته در مذاکرات حاضر می‌شود»! خطاب به وی - بدون ذکر نام - فرمودند؛ «در روز 22 بهمن شما خواهید دید که ملت ایران چه حضوری خواهد داشت و آن موقع معلوم خواهد شد که آیا ملت ایران دست بسته است؟...»دیروز مردم با حضور حماسی و چند ده میلیونی خود در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی آرزوهای بارها اعلام شده آمریکا و متحدانش را به قول حضرت امام(ره)، زیرگام‌های استوار خود لگدمال کردند و با شعارهایی نظیر «ما‌انقلابی‌هستیم»، «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»، «نه تحریم نه ذلت، مذاکره با عزت»، «نرمش کافی است، قهرمانی کنید» و خروش سراسری «مرگ‌بر آمریکا» بر ایستادگی خود در مقابل زورگویی‌ها و باج‌خواهی‌های نظام سلطه جهانی تاکید ورزیدند و در عمل نشان دادند حق با رهبر معظم‌انقلاب است که «دست‌های ملت بسته نیست و آن طرفی که گیر افتاده، آمریکاست» و... در این‌باره گفتنی‌هایی هست؛

1- طی نزدیک به 300 سال گذشته که دنیا شاهد چند انقلاب بزرگ بوده است- از انقلاب کبیر فرانسه در سال 1799 میلادی تاکنون - هیچ انقلابی را نمی‌توان آدرس داد که در گذر زمان به تدریج کمرنگ نشده و نهایتا به یک «خاطره تاریخی» تبدیل نشده باشد و در این میان فقط - تاکید می‌شود فقط به فقط - انقلاب اسلامی در ایران است که نه تنها در گذر ایام رنگ نباخته بلکه علی‌رغم توطئه‌ها و کینه‌توزی‌های بی‌وقفه دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنان، بر دامنه و ژرفای آن افزوده شده است و به قول حضرت آقا آنان که توهم کمرنگ شدن انقلاب اسلامی درگذر زمان را می‌پراکنند باید به این پرسش پاسخ بدهند که، اگر چنین است، چرا دشمنی‌های نظام سلطه با ایران اسلامی نه فقط کاسته نشده بلکه همه روزه شتاب و دامنه بیشتری یافته است؟ و به گفته امام راحل(ره) خطاب به آمریکا؛ «اگر می‌گوئید اتفاق مهمی نیفتاده است، پس چرا اینهمه هیاهو می‌کنید»؟! و این اظهارنظر از «ایمانوئلوالرشتاین» جامعه‌شناس بلند آوازه آمریکایی که از قضا، به جمهوری اسلامی ایران کمترین علاقه‌ای ندارد، نیز خواندنی است. والرشتاین می‌‌گوید؛ تحقیقات و بررسی‌های من- و نه تحلیل و تفسیر وی- نشان می‌دهد که تمامی دکترین‌ها - گفتمان‌ها و نسخه‌های حکومتی- بعد از پدید آمدن به مرور رنگ باخته و نهایتا از میدان بیرون رفته‌اند، غیر از دکترین «ولایت‌فقیه»  ]امام[خمینی که نه فقط کمرنگ‌تر نشده بلکه در گذر زمان بر اهمیت آن افزوده شده و ملت‌های دیگر را به خود جذب کرده است.

2- در تمامی طول تاریخ چند صد سال اخیر، هیچ انقلاب و نظام برخاسته از آن را نمی‌توان یافت که بعد از پیروزی، حتی برای یک‌بار هم به مردم و ملت‌های تحت پوشش خود اجازه داده باشد با حضور میدانی درباره مقبولیت و یا مشروعیت آن اظهارنظر کنند و البته، برخی از کشورها، سالگرد انقلاب و یا سالگرد روی کار آمدن نظام حکومتی خود را به گونه‌ای تشریفاتی و با برپایی مراسم دولتی و نه مردمی، آنهم در مقیاس یک مراسم رسمی و کم‌دامنه، جشن گرفته‌اند. و اما، در همه جهان- تاکید می‌شود همه جهان- تنها انقلاب اسلامی ایران و نظام برخاسته از آن است که سالگرد پیروزی آن با حضور توده‌های چند‌ده میلیونی مردم گرامی داشته می‌شود و ملت با حضور همه ساله پرشورتر از سال قبل، وفاداری خود به انقلاب و نظام را اعلام می‌کنند و بر مقبولیت و مشروعیت آن تاکید می‌ورزند. حتی زیر بمباران‌ها و موشک‌پرانی‌های دشمن و یا شرایط خاص جوی نظیر برف، باران، سرمای سخت و...

3- سه سال قبل، «دبورا سالامون» نویسنده و تحلیل‌گر صاحب‌نام روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست نوشته بود «ما آمریکایی‌ها طی 3 دهه گذشته درباره ایران به خودمان دروغ گفته‌ایم. رسانه‌های آمریکایی براساس یک توافق نانوشته از پوشش خبری درباره واقعیت‌های ایران بعد از پیروزی انقلاب خودداری کرده‌اند و در تحلیل رخدادهای این کشور انقلابی و مسلمان به گفته‌ها و نوشته‌های طیفی از مخالفان ایران در داخل و خارج مراجعه کرده‌اند و این در حالی است که مخالفان جمهوری اسلامی به جای انعکاس واقعیت‌ها، رویاهای تحقق نیافته خود را درباره ایران بازگو می‌کنند و نتیجه آن که امروز با ایرانی روبرو هستیم کاملا متفاوت با تصویری که از آن ارائه کرده‌ایم و در چالش با ایران به چاهی افتاده‌ایم که خود حفر کرده‌ایم».

«توماس فریدمن» سرمقاله‌نویس مشهور روزنامه نیویورک‌‌تایمز اظهارات همکار خود را تائید کرده و می‌نویسد؛ «ما در تحلیل ایران به جای درک آنچه توده‌ها می‌خواهند به سراغ گروههای مخالف جمهوری اسلامی رفته‌ایم، گروههایی که ساخته و پرداخته خودمان بودند، تصور ما این بود که انقلاب‌اسلامی ایران هم مانند سایر انقلاب‌ها بعد از مدتی‌ به دو بخش موافق و مخالف تبدیل می‌شود و با یک جریان مردمی روبرو خواهیم شد که از انقلاب ترجمه‌ای همراه و همساز با آمریکا خواهد داشت و می‌توانیم با حمایت از این جریان باردیگر ایران خارج شده از بلوک غرب را به این اردوگاه برگردانیم و از این واقعیت غافل بودیم که مخالفان انقلاب ایران در مقایسه با توده‌های طرفدار انقلاب تا چه اندازه کوچک و غیرقابل محاسبه هستند».

4- مردم دیروز در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با حضور حماسی و چندده میلیونی در سراسر کشور بر باورهای عمیق خود به آموزه‌های اصیل انقلاب اسلامی و پیوند خویش با امام راحل(ره) و خلف حاضر او تأکید ورزیدند و این‌بار، باز هم گسترده‌تر و پردامنه‌تر از هر سال...
 اکنون می‌توان به وضوح و بدون کمترین ابهامی نتیجه گرفت که؛

الف: حتی اگر رسانه‌های غربی و عبری و عربی هم واقعیت حماسه بزرگ دیروز و خواسته‌ها و مطالبات صریحا اعلام شده مردم را برای افکارعمومی ملت‌های خود سانسور کنند، مقامات سیاست‌ساز آمریکا و متحدانش به یقین پیام دیروز ملت را دریافت کرده و از این واقعیت غیرقابل انکار باخبر شده‌اند که مردم ایران یکپارچه و یکصدا در مقابل زورگویی‌ها و باج‌خواهی‌های آنان ایستاده و خواهند ایستاد، بنابراین به طور طبیعی کفه خود را در چالش‌های مختلف کم‌وزن‌تر از ایران اسلامی ارزیابی‌ می‌کنند. این واقعیت بایستی از سوی مسئولان محترم کشورمان در هر سطح و جایگاهی که هستند مورد توجه قرار گرفته و عملیاتی شود و از موضع برتر در مقابل حریف ظاهر و حاضر شوند.

ب: مردم با شعارهای برخاسته از شعور «مرگ بر آمریکا» نشان دادند که همصدا با امام راحل(ره) و خلف حاضر او، آمریکا را دشمن اصلی و غیرقابل‌اعتماد می‌دانند و بر این باورند که به قول حضرت امام(ره) باید هرچه فریاد دارند بر سر آمریکا بکشند و از کینه‌توزی‌های آن غافل نباشند. بنابراین هیچکس حق ندارد، خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا شود و یا آمریکا را «کدخدای جهان»! تلقی کرده و گشایش اقتصادی و سیاسی را در جلب‌نظر آمریکا! بداند!

ج: برخلاف آنچه مقامات و رسانه‌های آمریکا و متحدانش در شیپورهای فریب خود می‌دمند و سران و اصحاب وطن‌فروش فتنه در پی القای آن هستند، مردم این مرز و بوم در باورهای خود به اسلام و انقلاب و نظام و آموزه‌های آن یکپارچه و همصدا می‌باشند و سلیقه‌های متفاوت سیاسی فقط در این بستر واحد تعریف می‌شوند، نتیجه آن که؛ دنباله‌های داخلی دشمنان بیرونی در حلقه توده‌های عظیم مردم قابل تعریف نیستند که برخی به غفلت و شماری به حیلت، نظر دشمن پسند این گروه کم شمار و اندک را از طریق رسانه‌هایی که در اختیار دارند به عنوان دیدگاه و نظر بخشی از ملت قلمداد کرده و برای این ورشکستگان به تقصیر در پست‌های مدیریتی نظام، سهمی قائل باشند.

د: توده‌های چند ده میلیونی مردم در حماسه حضور دیروز، دیدگاه و نظر خود را درباره چالش‌ هسته‌ای و مذاکرات پیش‌روی به وضوح و بدون‌ کمترین ابهامی بیان داشتند و رفراندوم مورد نظر رئیس‌جمهور محترم با شفافیت و صراحتی مثال‌زدنی و ماندگار صورت پذیرفت. نتیجه این رفراندوم آن که؛ حاضر نیستند امتیاز نقد بدهند و وعده‌های «نسیه» تحویل بگیرند. راه‌کار گشایش اقتصادی را در مراجعه به ظرفیت‌های داخلی - اقتصاد مقاومتی - می‌دانند و نه در چالش هسته‌ای، اگرچه با شعار «نه تحریم، نه‌ذلت ، مذاکره‌با‌عزت» از مذاکره به شرط حفظ عزت نظام رویگردان نیستند ولی معتقدند در فرمول حکیمانه «نرمش قهرمانانه»، سهم «نرمش» به اندازه کافی- و شاید هم بیشتر - ادا شده است و اکنون نوبت به «قهرمانی» رسیده است. و اینکه، در مذاکرات هسته‌ای پیش‌روی از تیم مذاکره‌کننده که آنان را فرزندان انقلاب می‌دانند انتظار صلابت دارند و...

5- حمل تصاویر و پلاکاردهایی در حمایت از حزب‌الله، مقاومت فلسطین، انقلابیون یمن و... در حماسه حضور دیروز، تاکیدی بود بر تکثیر ایران اسلامی و تبدیل ملت‌های مسلمان به امت اسلامی که این خواست مردم باید در سیاست خارجی مسئولان محترم جایگاه ویژه خود را داشته باشد.

ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به مطلبی با عنوان«خیانت در خط مقدم؟»نوشته شده توسط سید عابدین نورالدینی اختصاص یافت که در ادامه میخوانید:

توافق 2 مرحله‌ای دیگر جایی روی میز مذاکره هسته‌ای ندارد. تهدید‌های اوباما و کری را کسی در ایران جدی نمی‌گیرد، چراکه اوباما پیش از این نشان داد بشدت نیازمند مذاکره است. برنامه او برای مذاکرات اگرچه اکنون و با حذف گزینه 2 مرحله‌ای شدن توافق، آسیب جدی دیده اما در اصل آسیبی به اصل مذاکره و توافق وارد نشده است. در میان همه رهبران 1+5 تنها این اوباما و جان کری هستند که از مخالفت رهبر ایران با 2 مرحله‌ای شدن توافق ناراحت شده‌اند! آنها به‌رغم تهدید به عدم تمدید مذاکره، اما بهانه‌ای برای این کار ندارند و در صورت اقدام، متهم به ترک میز مذاکره خواهند شد. ایران معتقد به توافق خوب است بنابراین مذاکره تا رسیدن به نقطه مشترک، یعنی «توافق خوب برای طرفین» و نه‌تنها برای آمریکا، باید ادامه یابد. به عبارتی اگر کمیته بانکداری سنای آمریکا در 29 ژانویه با تصویب طرحی، شرایط را برای فشار بیشتر آمریکا بر ایران در مذاکرات هسته‌ای فراهم کرده بود؛ اکنون با این موضع بموقع رهبری و حمایت میلیونی مردم ایران از آن، این فشار مرتفع شده است. اگرچه توافقنامه ژنو مبنای یک مذاکرات نابرابر است اما پس از توافق ژنو، شاید این بهترین شرایط ایران برای مذاکرات بوده باشد. مسؤولان دیپلماسی کشور، خاصه آقای جواد ظریف نیز صراحتا از این موضع مذاکراتی حمایت کردند. ظریف دیروز در راهپیمایی باشکوه 22 بهمن در تهران گفت توافق یک‌مرحله‌ای از ابتدا در دستور کار وی قرار داشته و او خوشحال است که نظر رهبری نیز همین توافق یک‌مرحله‌ای است. این موضع آقای ظریف کاملا قابل دفاع و ستایش است و در راستای ایجاد انسجام ملی در مذاکرات هسته‌ای باید ارزیابی شود اما وقتی آقای روحانی در سخنرانی جشن 22 بهمن از «خیانت پشت جبهه» می‌گوید؛ دیگر نمی‌توان به سادگی از کنار این موضوع گذشت.

حالا که موضوع خیانت به میان آمد و خدای ناکرده ممکن است تحت این گزاره، برخی مسائل مذاکرات هسته‌ای برای مردم وارونه جلوه داده شود؛ نباید واقعیات را پنهان یا کتمان یا پای برخی مصالح ذبح کرد. قضاوت واقعی از تحولات و مقاطع مهم، زمانی صورت می‌گیرد که گزاره‌ها و رویدادهای واقعی در اختیار مردم قرار گیرد.در همین موضوع توافق 2مرحله‌ای، رفتار تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران کاملا مشخص بوده است. آقای ظریف درحالی صراحتا از برنامه خود در مذاکرات برای تحقق توافق هسته‌ای در یک مرحله سخن می‌گوید که این اظهارنظر او خلاف واقع است. حداقل با استناد به چند گزاره قطعی می‌توان نشان داد آقای ظریف برای توافق یک‌مرحله‌ای هسته‌ای مذاکره نمی‌کرده است. به این موارد دقت کنید:

الف- 3 آذرماه امسال یعنی 24 نوامبر، همان زمانی که اعلام شد ایران و 1+5 برای تمدید توافق ژنو به مدت 7 ماه دیگر به تفاهم رسیدند؛ کاترین اشتون بیانیه مشترک ایران و 1+5 را قرائت کرد که در آن بیانیه اعلام شد این 7 ماه به 2 بازه زمانی تقسیم می‌شود که توافق بر سر کلیات باید تا ماه مارس (اسفند – فروردین) و توافق جامع تا اول جولای (10 تیر) صورت گیرد. آیا آقای ظریف در جریان این توافق نبود؟

ب- آقای ظریف 7  بهمن (27 ژانویه) پس از ملاقات با ادوارد نعلبندیان، وزیر خارجه ارمنستان، در یک کنفرانس خبری شرکت کرد و در آن کنفرانس درباره مذاکرات هسته‌ای و احتمال توافق طرفین گفت: طرفین درباره اصول اختلافی ندارند و به‌راحتی می‌شود این اصول را اعلام کرد ولی آنچه مشکل ایجاد می‌کند جزئیات است که برای رسیدن به توافق ضروری است. این اظهارنظر صریح آقای ظریف هم نشان می‌دهد او توافق کلی را ممکن اما توافق بر سر جزئیات را مشکل می‌داند و این یعنی مذاکرات ذیل توافق 2‌مرحله‌ای. آقای ظریف البته اخیرا نیز درباره زمان این توافق کلی یا همان توافق سیاسی اظهارنظر کرد. ظریف جمعه هفته گذشته 17 بهمن‌ماه در حاشیه نشست امنیت مونیخ، درباره احتمال توافق کلی میان طرفین در این نشست گفت: «با توجه به حاضر نبودن وزرای خارجه همه اعضای 1+5 در مونیخ، رسیدن به توافق سیاسی در این اجلاس ناممکن است.» آقای ظریف اگر به دنبال توافق یک‌مرحله‌ای بود؛ پس برای چه از توافق سیاسی می‌گفت؟

ج- عباس عراقچی، معاون آقای ظریف هم موضع بسیار صریحی در این‌باره دارد. عراقچی درست در همان روزی که کمیته بانکداری سنای آمریکا طرح افزایش تحریم‌های ایران در صورت عدم توافق کلی تا 24 مارس را تصویب کرد، گفت «توافق کلی» تا پایان ماه مارس صورت می‌گیرد. عراقچی که همان روز در حاشیه رایزنی‌های استانبول سخن می‌گفت؛ در این‌باره اظهارداشت: تلاش می‌کنیم تا پایان مارس حتی‌الامکان روی کلیات، یک «توافق سیاسی اولیه» صورت گیرد. آیا آقای عراقچی بدون اطلاع ظریف به دنبال توافق روی کلیات تا پایان ماه مارس بود؟ البته موضوع بسیار واضح‌تر از آن است که نیاز به استنادات قطعی داشته باشد. در واقع اساسا به دلیل وجود موضوع توافق 2مرحله‌ای، رهبر انقلاب به این موضوع واکنش نشان دادند. در اصل اگر قرار نبود توافق هسته‌ای به صورت 2 مرحله‌ای دنبال شود؛ پس چرا رهبری نسبت به آن ابراز نگرانی کردند؟! بنابراین ماجرا بسیار واضح‌تر از آن است که بخواهند آن را کتمان کنند. آنها دنبال یک توافق کلی و سپس رایزنی برای جزئیات بودند و این  یک دام بزرگ برای ایران بود که الحمدلله برچیده شد.

اگر قرار باشد موضوع هسته‌ای که موضوعی ملی است به صورت دقیق واکاوی شود، نباید مصلحت را بر آگاهی مردم ترجیح داد. دانستن حق مردم است. بویژه اینکه مردم بدانند در میز مذاکره بر سر حقوق آنها چه می‌گذرد. پس اگر قرار است سخن از خیانت به میان آید، نباید عده‌ای از اینکه مردم بفهمند واقعیت چیست، ناراحت شوند. اگر قرار است مردم با خائنان آشنا شوند، نباید یادآوری رویدادها برای آقایان ناخوشایند باشد. آقای روحانی از خیانت پشت جبهه می‌گوید؛ درحالی که ایشان نباید از اعتراض‌ها نسبت به طرح دغدغه‌های حزبی توسط آقای ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا عصبانی شود. در پایان باید گفت خیانت جایی است که توافقی بدون لغو همه تحریم‌ها صورت گیرد.

روزنامه حمایت در مطلبی که با عنوان«پیام روشن برای دشمن»در ستون یادداشت خود به قلم حسین شیخ الاسلام به چاپ رساند اینگونه نوشت:

22 بهمن که سرآغاز تحولی بزرگ در ایران و جهان بوده و هست، متعلق به صاحبان اصلی آن یعنی مردم است. همان عزت  و غیرتی که در سال 57 توسط آنها به وجود آمد و هماره به آن می بالند، هر ساله در راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب تکرار و تجدید می شود. نیت همه کسانی که با عشق و علاقه، علیرغم مشکلات و سختی ها در این عرصه شرکت می کنند، همان نیتی است که هنگام انجام عبادات دارند و آن، چیزی جز رضای خداوند و تقرّب به ذات او نیست. شعار مردم که با اندکی دقت در سراسر ایران بر زبان همه راهپیمایان جاری است، پیروی از ولی فقیه و دفاع از نظریه ای است که امام راحل(ره) بر اساس فقه مترقی شیعی پایه گذاری کرد و موجب انفجار نور گردید. امسال ما در حال هماوردی جدیدی با استکبار هستیم و زوایایی از آن در فرمایشات مقام معظم رهبری طی چند روز گذشته به رخ کشیده شد و آن عبارت است از «جنگ گزینه های روی میز». ملت ما تاکنون جنگ های مختلف و متنوعی با استکبار داشته است؛ در عرصه های نظامی، فضا، سایبری، هسته ای، رسانه ای، فرهنگی،  اقتصادی و سیاسی. «جنگ گزینه های روی میز»، اصطلاح و میدان جدیدی است که بر اساس روش های جدید استکبار و آمریکا شکل گرفته است. این میدان جدید که بر مؤلفه هایی چون عدم اقبال مردم به انقلاب، دلسردی آنان به نظام بر اثر فشارهای اقتصادی و ناکارآمد جلوه دادن آن تکیه دارد، راهکار و روش های جدید خود را می طلبد. مردم به تبعیت از رهنمودهای مقام معظم رهبری، پاتک «جنگ گزینه های روی میز» را در راهپیمایی امسال، رونمایی کردند. نوع شعارها، شکل و شمایل شعار دهندگان که با پلاکاردها و بعضاً با پوشش های متناسب این جنگ همراه بود و اصرار بر حضور خیره کننده و چشمگیر در راهپیمایی امسال، همه و همه گواه از آمادگی مردم برای مبارزه در این عرصه جدید نبرد را دارد. شاه بیت مردم در این همایش ملی، زیر بار زور و تسلیم نشدن و آمادگی برای مقابله با هجمه ها بود که به شهادت تمام رسانه های داخلی و خارجی، میزان مشارکت مردم از تمام سال های پیش از آن، پر رنگ تر و با نشاط تر بود.

همانطور که در ابتدای انقلاب، تمام اقشار مردم در راهپیمایی ها شرکت داشتند و قیام را متعلق به خود می دانستند، امسال نیز حضور تمام اقشار از هر نوع سلیقه و طرز فکری را شاهد بودیم. به خصوص حضور نسل سوم و جوانان که با جدیت توأم با نشاط و انرژی همراه بود، جلوه با شکوهی به این هماورد ملی داده بود. نکته ای که درباره راهپیمایی امسال به چشم آمد، شرکت رسانه ها و اصحاب رسانه دنیا برای پوشش خبری این مراسم با عظمت بود. در مراسم های سالگرد انقلاب های دیگر دنیا، معمولاً چند سال اول آن مورد توجه رسانه ای قرار می گیرد اما با مرور زمان، انعکاس خبری آن کمتر و کم اهمیت تر می شود، چون حرف جدیدی برای ارائه وجود ندارد. اما در سالروز پیروزی انقلاب ایران، هر ساله جمع کثیری از خبرنگاران کشورهای خارجی با اشتیاق در آن حضور پیدا می کنند زیرا آگاهند که این مراسم با سالگردهای مشابه، بسیار متفاوت است. گرچه میزان مشارکت مردم، هر ساله نسبت به سال ماقبل آن بیشتر است اما امسال حضوری بسیار بسیار باشکوه تر را شاهد بودیم. این حضور که پیام های گوناگونی دارد، دو گزاره را در قالب پاسخ به «جنگ گزینه های روی میز» به دنیا مخابره کرد.اول، ملت ایران به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی زیر بار توافق بد نخواهد رفت و تسلیم زور، تهدید، فشار و تحریم نخواهد شد. دوم، تبعیت محض و کامل از منویات رهبر معظم انقلاب است و تاکید بر اینکه آنچه را حضرتشان در حوزه سیاست داخلی و خارجی به عنوان خطوط قرمز تعیین می کنند، تا پای جان مراعات کرده و به آن عمل خواهند کرد. در دوران پس از دفاع مقدّس نیز این رویه ادامه پیدا کرد و بارها و بارها این مشی مکرّر ایرانیان به منصه ظهور رسید. حضور مردم در عرصه های مختلف روزهای پس از فتنه 88، یکی از روشن ترین این نمونه هاست. علیرغم تمام برنامه ریزی و طراحی های مثلث غربی-عربی-عبری برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی و حمایت همه جانبه آنان از فتنه گران، اما این سیل خروشان مردم در یوم الله 9 دی بود که تیرخلاص را بر پیکر منحوس فتنه وارد کرد و آن را از پای در آورد.

قطعاً این دو پیام در دیدگاه غرب نسبت به مردم ایران، تاثیر شگرفی خواهد داشت و خواهند دانست که باید در مواضع و رفتار خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران ایجاد تغییر نمایند. غرب اینگونه تصور می کند که ملت غیور ایران چنانچه تحت فشارهای اقتصادی و تحریم ها قرار بگیرند و عرصه بر آنها تنگ تر شود، تسلیم می شوند و دست از حمایت خود از نظام و رهبری بر می دارند. اما مردم شریف کشورمان در مقاطع و مراحل حساس تاریخ ثابت کرده اند اگر دشمن، تصمیم توطئه داشته و یا بخواهد آنان را به تسلیم و تحقیر وادارد، با صلابت بیشتر و اراده قوی تر در مقابل آنان خواهند ایستاد. در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم که هر قدر دشمن ما از سوی غرب بیشتر تقویت می شد و به هر میزان که هجمه ها و عداوت آنان در قالب بمباران و ترورهای داخلی شدّت بیشتری به خود می گرفت، عزم و اراده آنان در تمام عرصه ها – از جبهه های جنگ گرفته تا تدارکات و کمک ها – سرعت و قدرت بیشتری می یافت. طرفه آنکه جشن سالگرد انقلاب اسلامی را غرب و استکبار هر سال با شکوه تر از قبل به نظاره می نشیند و خروش ایران اسلامی را می نگرد، ‌اما کم کم نوبت ما است که فروپاشی نظام سلطه غرب را  تماشا کنیم.

محمد رضا عزیزی در ستون اول دفتر روزنامه ایران مطلبی را با عنوان «جعبه سیاه ریزگردها» آورده است که در ادامه آن را مطالعه می فرمایید:

1 فرقی نمی‌کند آلودگی هوا باشد یا ریزگردها؛ هدف تضعیف رقیب است و اگر ریزگردها هم بتوانند به این موضوع کمک کنند چه بهتر؛ این متأسفانه تفکر و منش رفتاری بخشی از مخالفان دولت است که در روزهای اخیر و در شرایطی که میلیون‌ها نفر در استان‌های غربی کشور و بویژه شهرهای استان خوزستان با مشکلات فراوان ناشی از گرد و خاک و ریزگردها مواجه‌اند سعی دارند از این نمد برای خود کلاهی بدوزند. با ساده‌سازی مسأله و بحران فعلی، ریزگردها را به پدیده‌ای یک شبه تقلیل داده‌اند که با چند دستور حکومتی و از بالا به پایین قابل حل بود و نشده است. این مخالفان گویی نمی‌دانند یا نمی‌خواهند که بدانند پدیده ریزگردها سابقه‌ای 10 ساله در استان خوزستان دارد، عوامل متعدد داخلی و خارجی در وقوع آن دخالت دارد که سوای از خشکسالی و منشأ خارجی، سوءمدیریت‌های گذشته از جمله خشک کردن هورالعظیم در دولت قبل و بی‌توجهی به حقابه تالاب‌ها را نباید نادیده گرفت. اکنون در این شرایط که می‌دانیم حل این بحران با منشأ چند ساله یک شبه مقدور نیست، بازی کردن با احساسات مردم منطقه، وارونه جلوه دادن واقعیت رویداد برای مردمی که در حال حاضر شبانه روز با این معضل سر می‌کنند چه معنا دارد؟

2 از روز یکشنبه که آلودگی‌های حاصل از ریزگردها، نفس مردم 7 استان غربی کشور را سخت کرد و میزان آلودگی‌ها در شهرهای مختلف، از 35 تا 66 برابر حد مجاز گزارش شد، اظهارات مختلفی درباره منشأ آلودگی‌ها مطرح شده است. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست منشأ آلودگی را بیش از همه، کشورهای عراق و عربستان می‌داند. خشکسالی و کاهش میانگین بارش‌ها نسبت به سال‌های گذشته نیز از عوامل دیگر وجود ریزگردها مطرح می‌شود. «سید شکرخدا موسوی» نماینده مردم اهواز در مجلس، دلیل اصلی ورود ریزگردها را خشکسالی اعلام کرده است. «ناصر سودانی» دیگر نماینده اهواز هم مناطقی از عربستان سعودی، مناطقی از عراق که در اختیار گروه تروریستی «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش)، توقف طرح مالچ پاشی در عراق و عربستان و خشکی تالاب‌ها را منابع اصلی گرد و غبار اعلام می‌کند. در نشست مجمع نمایندگان خوزستان با معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم خشک شدن بخش تالاب «هورالعظیم»، وجود کانون‌های پرخطر در اطراف شهر اهواز و چشمه‌های جوشان خاک در اطراف برخی شهرهای این استان، اجرایی نشدن عملیات 200 هزار هکتاری بیابان زدایی در خوزستان و همکاری نکردن سایر کشورهای همسایه برای مبارزه با این پدیده، به عنوان عوامل تشدید گرد و غبار در خوزستان، مطرح شده است. کارشناسان زیست محیطی و مسئولان نیز تاکنون راهکارهای زیادی را مطرح و اجرا کرده‌اند. استفاده از پوشش گیاهی در زمین‌ها، تولید باران مصنوعی، استفاده از بادشکن‌ها، رواج کشاورزی در مناطقی که امکان کشت دارند، مالچ پاشی، استفاده از پوشش سنگی در مناطقی که امکان کاشت پوشش گیاهی وجود ندارد، استفاده از افشانه‌ها (اسپری ها) و چسب‌های شیمیایی و همکاری‌های بین‌المللی با کشورهای همسایه‌ای که بسترساز ورود گرد و غبار به شهرهای ایران هستند، از جمله راه‌هایی است که تاکنون مطرح شده و برخی از آن‌ها اجرایی شده‌اند. موضوع سد سازی‌های بی‌رویه به‌وسیله سه کشور ایران، عراق و سوریه و خشک شدن بستر رودخانه‌های بین مرزی نیز از عوامل دیگر وجود ریزگردها مطرح شده است.

3 منشأ خارجی ریزگردها چه 30 درصد باشد و چه به گفته مسئولان زیست محیطی 70 درصد، نمی‌توان در این شرایط اضطرار چشم امید به اقدام همسایه‌های ناآرام و پرمشکل آن‌سوی مرز داشت. در حال حاضر همه راهکارها و تدابیر پیشگیرانه باید معطوف به اقدامات در داخل کشور باشد. حتی اقدامات برون مرزی نیز باید از سوی ایران هدایت شود، چراکه اکنون قربانی اصلی ریزگردها ایرانیان هستند. بنابراین آنچه اکنون ضروری است در ابتدا رسیدن به وحدت نظر بین کارشناسان و مسئولان و در درجه بعدی، وحدت رویه بین مسئولان برای حل این معضل است. اینکه ستاد مقابله و حل معضل ریزگردها در دولت تشکیل شده و از سوی عالی‌ترین مسئولان اجرایی هدایت می‌شود، یک فرصت مهم برای حال و همیشگی این معضل دائمی است.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار