به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،
وقتي صحبت از اشتراکات فرهنگي و تاريخي با ساير ملتها به ميان ميآيد، اولين
چيزي که به ذهنمان ميرسد مجموعهاي از مواريث و آيينهاي مشترک با کشورهاي همسايه
اطراف ايران است، کشورهايي با سنتهاي مشابه که گستره آن به محدوده خاورميانه و تا
حدي آسياي مرکزي و منطقه قفقاز خلاصه ميشود.در حالي که در شرقي ترين منطقه اروپا و
در جنوب رود دانوب سرزميني با سنت هاي ميترايي وجود دارد که لباس هاي سنتي ما را
ميپوشند و تشابهات فرهنگي و آييني بسياري با ايرانيان دارند. کشوري به نام
بلغارستان که به رغم تشابهات فرهنگي کمتر آن را ميشناسيم.
در اين سرزمين پهناور روستاهاي متعددي وجود دارد که شبيه ابيانه است، روسري
هاي زنانشان تشابه بسياري با روسري هاي منطقه مازندران و گيلان دارد، گليم هايي
ميبافند که نميتوان آن را از نمونه ايراني تشخيص داد و در نهايت مردم اين کشور
اروپايي در ادبيات روزمره خود 500 واژه فارسي را مرتب استفاده ميکنند. همين شباهت
هاي آييني و سنتي باعث شده تا پژوهشگران دو کشور به دنبال "چرايي” آن باشند. در طول
چند سال گذشته باستان شناسان با کاوش در منطقه "پليسکا” (پايتخت باستاني بلغارستان)
به يافته هايي دست پيدا کردند که نشان ميداد، تجهيزات نظامي و روز مره مردم اين
منطقه شباهت بسياري با ادوات جنگي دوران ساسانيان و مادها دارد.يافته هايي نظير
شمايل شير بالداري که سر عقاب دارد و گوش هاي آن مانند اسب است، درست همان نماد
مشهور دوره هخامنشيان که تنديس آن هم اکنون در تخت جمشيد و نقش آن در ظروف به جاي
مانده از آن دوران وجود دارد.
جداي از يافته هاي کاوشگران، در محوطه باستاني "پليسکا” پژوهشگران با بررسي
آيين هاي مرسوم مردم بلغارستان دريافتند که تمامي اين سنت ها الهام گرفته از آيين
هاي ميترايي و مهرپرستي ايران عهد باستان است به طور نمونه دو عنصر آب و آتش در
تمامي مراسمهاي سنتي وجود دارد که در آن آب، نماد سلامتي و پاکي و آتش نمادي مقدس
است. اما جداي از اين موارد هنوز چند سوال اساسي بي پاسخ وجود دارد؛ طرح گليم
بلغاري از چه زماني شباهت زيادي با گليم ايراني پيدا کرده و چرا لباس هاي محلي
آنها، شباهت بسياري با لباس هاي سنتي منطقه قاسم آباد گيلان دارد؟ واژگان فارسي
چگونه سر از بلغارستان درآورده و تشابهات فرهنگي چگونه در بين مردم بلغارستان
نهادينه شده است؟ در يک کلام اساسا دليل اين همه شباهت چيست؟!
در ابتدا محققان نظريه اي، تحت عنوان مهاجرت اقوام ايراني به بلغارستان را
مطرح کردند که پس از تحقيقات فراوان مشخص شد اين تئوري تا حدود بسياري درست است؛
بدين ترتيب که 3500 سال قبل، قومي از ايرانيان که آريايي بودند در مسير مهاجرت به
اروپا در اطراف رود دانوب مستقر شدند. دکتر "گرد گروپ” استاد دانشگاه هامبورگ در
کتاب «زرتشت و آيين ميترا» به صراحت آورده است: «دانوب از زبان باستاني ايران ريشه
گرفته و در اصل دانو به معني رودخانه است.»
به تازگي گروهي ديگر از محققان با بررسي ساختمان ژنتيکي تعدادي از مردم
بلغارستان به اين نتيجه رسيده اند که بلغارها قومي آميخته از مردمان ترکتبار،
ايرانيتبار و جمعيتي از اسلاوها هستند که در طول قرن ها در يکديگر حل شده اند.در
واقع با توجه به شواهد موجود ژنتيکي و تاريخي ميتوان به اين نتيجه رسيد که عموزاده
هاي آريايي ما هم اکنون در شرق اروپا و در کنار درياي سياه زندگي ميکنند؛ موضوعي
مهم که اين روزها به نقل محافل علمي و فرهنگي مبدل شده است.اين درحالي است که تاريخ
نشان داده مردم ايران و بلغارستان در طول ادوار مختلف همواره از يکديگر حمايت کرده
اند به طوري که پس از استقلال بلغارستان، ايران به عنوان اولين کشور آسيايي اين
کشور را به رسميت شناخت و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 57 بلغارستان نيز به
عنوان اولين کشور اروپايي، حکومت ايران را به رسميت شناخت؛ رابطه اي صميمانه در
عرصه ديپلماتيک که قدمت آن به 117 سال ميرسد.
با توجه به کشفيات اخير در محوطه باستاني "پليسکا” و همچنين اشتراکات فراوان
فرهنگي دو ملت از يک سو و ظرفيت هاي ديپلماتيک و رابطه دوستانه دو کشور به نظر
ميرسد زمان آن فرا رسيده تا با ايجاد برند فرهنگي تازه تحت عنوان (همسايه دور) به
عموزاده هاي آرياييمان نزديک شويم، برند فرهنگي که ميتواند دست مايه اي براي
همايش ها، نشست هاي علمي و گردهمايي هاي تاريخي – فرهنگي باشد، بهانه اي براي
آشنايي دوملت و معرفي مواريث مشترک به ساير کشورهاي جهان باشد.
منبع ابتکار
متشکرازاین تیترخبری تون