به نظر میرسد ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه طی ماههای اخیر به این نتیجه رسید که توافق نامه پنجم سپتامبر 2014 مینسک که درگیریها را تنها در یک سوم مناطق دونتسک و لوگانسک تحت کنترل جداییطلبان متوقف کرد، میتواند منجر به یک شکست راهبردی شود.
این توافقنامه احتمالا نتوانست به پوتین اهرم قدرت لازم را برای دستیابی به هدف بلند مدتش در خصوص اوکراین بدهد. تامین تدارکات نظامی جدید روسیه، نیروهای آموزشی و داوطلب برای جداییطلبان در آغاز سال حتی منجر به تشدید تنشهای نظامی و تلفات بیشتر غیرنظامیان و نظامیان دو طرف شد.
از اواسط ماه ژانویه، جداییطلبان به برخی دستاوردهای مهم و قابل توجه از جمله باز پس گیری آثار به جا مانده از فرودگاه دونتسک دست یافتند اما به رغم آن هنوز هم از کنترل بخشهای مهم فاصله زیادی دارند. بنابراین، چه موضوعی آنها و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را به دور میز مذاکرات کشاند؟
مقاومت اوکراینیها و اثر فزاینده تحریمهای اقتصادی غرب علیه روسیه که لغو آنها همزمان به دنبال تشدید تنشها و درگیریها، چشم اندازی دور دست به نظر می رسید احتمالا در این امر نقش داشته است. عامل دیگر نیز می تواند بحث های اخیر بر سر ارائه تسلیحات به نیروهای اوکراینی باشد.
استدلالها درباره تجهیز تسلیحاتی اوکراین در گزارش مشترکی از سوی مقامات بلند پایه سیاسی و نظامی سابق آمریکا پیش از برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ تحت عنوان حفظ استقلال اوکراین مطرح شد.
از آن جا که نیروهای اوکراین خواستار دفاع از خود هستند، از چنین حقی نیز برخوردارند و در این خصوص به تجهیزات مناسب نیاز دارند، آمریکا و متحدان آن باید به طور جدی به دولت اوکراین برای دفاع از خود کمک کنند. با چنین اقدامی در واقع نیروهای اوکراینی لطمه به جدایی طلبان و هزینه سیاسی داخلی بر پوتین را به دلیل مرگ سربازان روس به طور قابل توجهی افزایش میبخشیدند، که این عواملی برای کشاندن پوتین به دور میز مذاکرات بود.
چنانچه غرب مسیر ارائه تسلیحات تدافعی کشنده به نیروهای اوکراینی را در پیش می گرفت و میهن پرستان روس با این تسلیحات به قتل میرسیدند ، روابط کشورهای اروپایی با روسیه میتوانست وارد مرحله تقابل عمیقی شود که جدیترین لطمات را به دو طرف وارد آورد.
به منظور پیشگیری از چنین نتیجه ای ، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان تصمیم گرفت سرمایه سیاسی خود را به کار گیرد و با پوتین نخستین بار جمعه گذشته در مسکو دیدار کرد. اگر پوتین با مرکل به توافق نمی رسیدند ، در حقیقت توانایی مرکل برای مقاومت در برابر درخواست های آمریکا برای تجهیز تسلیحاتی اوکراین به طور قابل توجهی تضعیف می شد.
اما توافق نامه مینسک دو چطور امضا شد؟ درک این موضوع حائز اهمیت است که این توافق نامه به طور قابل توجهی مشابه توافق نامه سپتامبر 2014 است و پیشبرد چندانی برای اهداف راهبردی پوتین محسوب نمی شود و این احتمال نیز وجود دارد که درگیری ها از سر گرفته شود. حتی با وجود آن که قرار است تسلیحات سنگین در فواصل مشخصی عقب کشیده شوند اما همچنان خطر مشتعل شدن مجدد آتش درگیری ها وجود دارد.
با وجود چنین نگرانی هایی ، آمریکا و دولت های متحد آن لازم دیدند از این فرصت برای همفکری هر چه سریع تر و بررسی مجموعه انتظارات و خواسته هایشان ، بهره ببرند. نخست آنها باید مشخص می کردند که هر گونه گسترش دامنه درگیری ها به خارج از خط آتش بس کنونی به عنوان حمله به حق حاکمیت سیاسی دولت کیف در نظر گرفته خواهد شد.
دوم آن که آنها باید روشن می کردند که کاهش هر گونه تحریم های اقتصادی کنونی را تا زمانی اجرای کامل توافق نامه مینسک دو بررسی و لحاظ نخواهند کرد. چرا که در صورت از سر گیری درگیری ها ، مقاومت نظامی غرب قطعا موثر تر از تحریم های اقتصادی برای تغییر سیاست روسیه در کوتاه مدت نخواهد بود.
در هر صورت این موضوع برای آنها ضروری بود که عزم خود را برای به عهده گرفتن مسئولیت دفاع از ارزش هایی که بر اساس آن امنیت شان را طی هفتاد سال گذشته بنا نهاده اند ، به پوتین نشان دهند.