*** دموکرتها و جمهوریخواهان هوای یکدیگر را دارند
به اعتقاد «پیرسون»، کیسینجر نه تنها آزادانه راه میرود، بلکه با «جب بوش»، برادر جورج دبلیو بوش، نامزدی احتمالی ریاستجمهوری آمریکا، اظهار دوستی میکند. در تاریخ 10 فوریه، روزنامه «نیویورک دیلی نیوز» در گزارشی نوشت، "کیسینجر" با اعلام پشتیبانی خود، به دنبال افزایش اعتبار سیاست خارجی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا است.
در یک پاسخ کوتاه به این معما که چرا «کیسینجر» به عنوان یک جنایتکار جنگی، همچنان آزاد است، ميتوان گفت که رهبران آمریکا مراقب خودشان هستند. حتی دموکراتها و جمهوریخواهان، این احترام و حسن نیت را با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
*** پیگردهای قانونی شکنجههای دولت بوش، تحت تاثیر اعلام سیاست جدید اوباما در مورد کوبا قرار گرفت
وقتی که در ماه دسامبر، سنای آمریکا گزارش خود را در خصوص شکنجه در زمان دولت بوش منتشر کرد، صحبتهای مختصری در مورد پیگردهای قانونی این اقدامات، صورت گرفت اما این صحبتها به سرعت تحت تاثیر اعلام سیاست جدید اوباما در مورد کوبا قرار گرفتند. تمام کسانی که این مسئله را دنبال میکردند، میدانستند که نباید انتظار پیگرد قانونی داشته باشد.
اوباما در آغاز کار دولت خود اعلام کرده بود که مقامات دوره بوش، تحت هیچ گونه پیگرد قانونی قرار نخواهند گرفت. با توجه به علاقه شدید اوباما برای استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین علیه غیرنظامیان، این به نظر تصمیم عاقلانهای بود.
*** هرگونه تلاش برای تحت تعقیب قرار دادن «پینوشه» و یا عوامل وی، زیر چکمههای نظامی خرد میشد
دیگر کشورها، یا دست کم برخی از آنها، گاهی وقتها نسبت به جنایتکاران جنگی و ناقضان حقوق بشر در میان خود، بیاعتنا هستند. برای نمونه، قبل از هرچیزی، به همکاری نیکسون و کیسینجر در کودتایی که به سرنگونی و مرگ «سالوادور آلنده»، رهبر سوسیالیست و منتخب شیلی منجر شد، میپردازیم. این کودتا در تاریخ 11 سپتامبر 1973، به وقوع پیوست.
این کودتا، ژنرال «آگوستو پینوشه» رابه قدرت رساند. او تا زمان پذیرش پیشنهاد مصونیت در سال 1990، دیکتاتور شیلی باقی ماند. با اینکه او از مقام خود به عنوان رئیسجمهور شیلی تنزل کرد، اما تا سال 1998، در سمت فرمانده کل ارتش شیلی به فعالیت خود ادامه داد. همانطور که «پینوشه» در سال 1991 هشدارد داد: «روزی که دستتان به یکی از افراد من برسد، حکومت قانون به پایان خواهد رسید»، این کار تضمین میکرد که هرگونه تلاش برای تحت تعقیب قرار دادن «پینوشه» و یا عوامل وی، زیر چکمههای نظامی خرد خواهد شد.
*** گسترش «کمیسیون حقیقت و آشتی» به دیگر کشورهای آمریکای لاتین، بلوک شرق سابق و آفریقای جنوبی
با این حال، مصونیت به معنای بخشش کامل و چشم پوشی از جنایت نیست. در سال 1990، دولت غیرنظامی جدید شیلی، «کمیسیون ملی حقیقت و آشتی شیلی» را تشکیل داد. این کمیسیون به منظور مستند سازی موارد نقض حقوق بشر توسط رژیم پینوشه ایجاد شده بود و متخلفان رژیم پینوشه، در مقابل اذعان عمومی جرایمی که مرتکب شده بودند، از تعقیب قانونی معاف میشدند، یا به عبارت دیگر، بخشیده میشدند.
«کمیسیون حقیقت و آشتی» به دیگر کشورهای آمریکای لاتین، بلوک شرق سابق و آفریقای جنوبی نیز گسترش پیدا کرد. آفریقای جنوبی، در سال 1995، پس از آنکه رژیم آپارتاید این کشور سرانجام توسط کنگره ملی آفریقا به رهبری نسلون ماندلا، سرنگون شد، یک کمیسیون حقیقت و آشتی ایجاد کرد.
*** جنایتکاران جنگی آمریکا هرگز به زندان نمیروند
با این وجود، دولت آمریکا نه پس از نیکسون و ویتنام، و نه پس از جورج دبلیو بوش و عراق، هرگز به یک چنین فرآیندی ـــ حقیقت و آشتی ــ تن درنداده است. فرآیند حقیقت و آشتی شیلی، رژیم پینوشه را در مقابل چشمان اغلب مردم شیلی، بیاعتبار کرد. با این حال، مقامات آمریکا با وجود جنایاتی که مرتکب شدهاند، اعتبار خود را حفظ کردهاند و به اعتقاد نویسنده، جنایتکاران جنگی آمریکا هرگز به زندان نمیروند.
*** سقوط نیکسون، مانع از لکه دار شدن چهره کیسینجر شد
کیسینجر از آن جهت خوش شانس بود که سقوط نیکسون، مانع از لکه دار شدن چهره وی شد. آنچه که به نابودی نیکسون منجر شد، سیاست خارجی خونین نیکسون و کیسینجر نبود، بلکه این واترگیت بود که نیکسون را به نابودی کشاند. سه ماده از استیضاح تصویب شده توسط کمیته قضایی مجلس نمایندگان آمریکا، هیچ اشارهای به سیاست خارجی نیکسون نکرده است. جالب اینجاست که ماده چهارم استیضاح که به اقدامات دولت نیکسون در کامبوج پرداخته بود، رای لازم را نیاورد.
*** دادگاه جنایات جنگی «برتراند راسل» فاقد قدرت لازم برای مجازات نیکسون و کیسینجر بود
به اعتقاد «چارلز پیرسون»، کیسینجر باید به خاطر دست داشتن در کشتار بیش از یک میلیون ویتنامی، سرنگونی «آلنده»، نسل کشی در تیمور شرقی اندونزی، و اقداماتی از این قبیل، به یک چهره منفور تبدیل میشد. اما به جای آن، او به عنوان وزیر امور خارجه رئیسجمهور جانشین نیکسون، یعنی جرالد فورد، همان رئیسجمهوری که نیکسون را عفو کرد، به فعالیتهای ننگین خود ادامه داد.
دادگاه جنایات جنگی «برتراند راسل» (67-1966) به بررسی اظهارات شاهدان عینی و شهادت کارشناسان در خصوص جنایات جنگی آمریکا در ویتنام پرداخت. متاسفانه این دادگاه، یک دادگاه مردمی بود نه یک بدنه دولتی که فاقد قدرت لازم برای مجازات نیکسون و کیسینجر بود.
اما این سوال به وجود می آید که آیا شانسی هست که جنایتکاران جنگی آمریکا تحت تعقیب قرار گیرند و به خاطر جنایاتی که مرتکب شدهاند، بازخواست شوند؟
*** اصلاحیه دولت بوش به قانون جنایات جنگی لیست جنایاتی که ميتوانستند تحت پیگرد قانونی قرار گیرند را محدود کرد
نویسنده در ادامه مینویسد که آمریکا، ساختار مورد نیاز برای انجام این کار را داراست. اما این ساختار درنتیجه عدم استفاده، کاملا فرسوده شده است. طبق قانون جنایات جنگی فدرال که «نقض فاحش» کنوانسیون ژنو را جرم تلقی میکند، تاکنون هیچ پیگرد قانونی در آمریکا صورت نگرفته است. در عوض، دولت بوش اصلاحیهای را به قانون جنایات جنگی اضافه کرد که لیست جنایاتی که ميتوانستند تحت پیگرد قانونی قرار گیرند را محدود کرد.
*** باند جنایتکار بوش، با استدلالهای واهی بر جنایات خود سرپوش گذاشت
وکلای بوش از جمله «آلبرتو گونزالس»، «جان یو» و «جی بای بی» در یک سری از یادداشتهای حقوقی (در حال حاضر بدنام) خود استدلال کردند که آنچه که ممکن است به اشتباه شکنجه تلقی گردد (مانند القای حس خفگی با آب، قرار گرفتن طولانی مدت بازداشتشدگان در معرض موقعیتهای استرسزا، محرومیت از خواب و غیره) در اصل شکنجه نبودند. همانطور که «واشنگتن پست» در مطلبی با عنوان «تغییر قانون جنایات جنگی، تهدید پیگرد قانونی را کاهش میدهد» نوشت، باند جنایتکار بوش، بدین ترتیب، بر جنایات خود سرپوش گذاشتند.
*** برای بسیاری از آمریکاییها، دیدن رهبرانشان در جایگاه یک متهم، ضربه غیرقابل تحملی به غرور ملی آنها به شمار میرود
البته، موانع روانی را نیز باید به دشواری رسیدگی به جنایات جنگی آمریکا اضافه کرد. برای بسیاری از آمریکاییها، دیدن رهبرانشان در جایگاه یک متهم، ضربه غیرقابل تحملی به غرور ملی آنها خواهد بود و تنها یک چیز میتواند این تحقیر را غیرقابل تحمل تر کند که کسانی که در مقام قضاوت نشستهاند، خارجی باشند. هیچ چیز دیگری نمیتواند قانون حمایت از کارکنان آمریکایی را توضیح دهد که در یک بند خیالی، به ایالات متحده اجازه «حمله به لاهه» - مقر دیوان – را می دهد تا اشخاص آمریکایی یا اتباع دولتهای هم پیمان آمریکا که در بازداشت دیوان به سر می برند را آزاد کند.
*** خصومت دیرینه آمریکا با دیوان بین المللی کیفری
خصومت آمریکا با دیوان بین المللی کیفری، حتی پیش از تصویب این قانون نیز به وضوح قابل رؤیت بود. بیل کلینتون، در زمان ریاستجمهوری خود «اساسنامه رم» را به امضا رساند، که این معاهده به ایجاد دیوان بین المللی کیفری منجر شد، اما آن را برای تصویب به مجلس سنا ارائه نداد. یکی از نخستین اقدامات جورج دبلیو بوش به عنوان رئیسجمهور آمریکا، مسترد کردن امضای اساسنامه رم بود؛ هر چند که این اساسنامه، در سنای آمریکا هرگز به تصویب نرسید.
*** طرز فکر اشتباه مردم آمریکا در مورد رهبران خود
متاسفانه از آنجایی که قربانیان کیسینجر و نیکسون ـــ و همچنین قربانیان بوش و اوباما ـــ خارجی بودند، کشتار آنها مسئلهای جدی به شمار نمیرود. مردم آمریکا گمان میکنند که دولت آمریکا برای حفاظت از جان آنها تلاش میکند و مرتکب جرایم جنگی نمی شود. این طرز فکر باید عوض شود. به اعتقاد نویسنده، افرادی چون نیکسون، کیسینجر، چنی، بوش، کلینتون و اوباما، برای در امان ماندن از پیگرد قانونی اقدامات خود، به این طرز متوسل شدهاند. فعالان ضدجنگ میتوانند و باید، آمریکاییهایی را متقاعد کنند که رهبران جنایتکار آنها، از هیچ کس، جز قدرتمندان محافظت نمیکنند.
*** صدور حکم بازداشت آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی توسط اسپانیا
سوال اینجاست که دیگر کشورها تا کی میخواهند این جنایات تحمل کنند؟ قوانین بین المللی به کشورها اجازه میدهد که افرادی را که به شکنجه، نسلکشی و سایر موارد جدی نقض حقوق بشر متهم هستند، دستگیر کنند. اسپانیا تلاش کرد تا این کار را در سال 1998 انجام دهد و حکم بازداشت آگوستو پینوشه را هنگامی که وی در انگلیس برای عمل جراحی کمر به سر میبرد، صادر کند. مراجع قضایی انگلیس با محاکمه پینوشه موافقت کردند. وی نزدیک به یک سال، در بازداشت خانگی به سر برد. سرانجام، دولت انگلیس، پینوشه را به بهانه بیماری آزاد کرد.
*** روزی میرسد که رهبران آمریکا به خاطر جنایات خود بازداشت خواهند شد
تلاش اسپانیا، مقامات شیلی را جسور کرد. از آن زمان به بعد، پینوشه دیگر دست نیافتنی شد. در تاریخ 9 آگوست 2000، دیوان عالی شیلی، حکم مصونیت پینوشه را لغو کرد. تا سال 2004، پینوشه به اتهام فساد در حصر خانگی به سر میبرد و سرانجام در سال 2006 از دنیا رفت. «اندی پیاسیک» مینویسد: «درسال 2010، دیک چنی مجبور شد که یک سفر برنامه ریزی شده به کانادا را به خاطر افزایش هیاهو و تقاضا برای بازداشت وی لغو کند.»
نویسنده در پایان این مقاله مینویسد، شاید روزی کیسینجر، بوش، چنی، رامسفلد یا اوباما این اشتباه را مرتکب شوند و به کشوری سفر کنند که جرات بازداشت و دستبند زدن ــ با دستبند واقعی نه اسباب بازی ــ به دستان آنها را داشته باشد.