سوءاستفاده از کودکان توسط سازمانهای تروریستی موضوع تازهای نیست، اما گروههایی همچون داعش، بوکوحرام و طالبان پاکستان اخیراً برای انجام اقدامات خود بیشازپیش به استفاده از این کودکان روی آوردهاند. این اقدام هم استراتژیک و هم شوکآور است. این کار موجب میشود توجه رسانهای بیشتری جلب شود و این فرصت را به تروریستها میدهد اعضای بیشتری را آماده چنین اقداماتی کنند. متقاعد کردن کودکان، کار بهمراتب آسانتری است زیرا آنها درک و فهم درستی نسبت به جنبههای اخلاقی این اتفاقات ندارند. علاوه بر این به خاطر اینکه کودکان کمتر مشکوک به نظر میرسند، عملیات انجامشده توسط آنها موفقتر خواهد بود. از سوی دیگر، استفاده از کودکان میتواند نشاندهنده این باشد که گروههای تروریستی در استخدام افراد بزرگسال مشکل دارند.
بدون توجه به انگیزه این گروهها، استفاده از کودکان توسط گروههای تروریستی هماکنون به یک پدیده جهانی تبدیل شده بهطوریکه شاهد استخدام این افراد در کشورهای کاملاً پیشرفته هستیم. در ماه آگوست 2013، ویدئویی در فضای مجازی پخش شد که سه عضو جوان گروه تروریستی الشباب سومالی را نشان میداد که اهل مینهسوتا آمریکا بودند. یکی از این افراد میگفت: بههیچوجه نمیتوانید شادی و خوشحالی اینجا را باور کنید. اینجا یک دیزنیلند واقعی است. بین سالهای 2007 تا 2008 نیز 22 جوان اهل مینیاپلیس آمریکا ناپدید شدند که بعدها مشخص شد تعدادی از آنها بمبگذار انتحاری الشباب شدهاند. در سپتامبر 2014 نیز چند دختر جوان اهل مینهسوتا برای عضویت در داعش عازم سوریه شدند.
شواهد نشان میدهد بیشتر این کودکان پدر و مادر خود را از دست دادهاند. به دلیل اینکه این کودکان مجبور به عضویت در این گروهها میشوند، معمولاً تحت آموزشهای سخت و خشونتآمیز قرار میگیرند. علاوه بر ایجاد بخشهای مخصوص به جوانان و اردوگاههای آموزشی، بسیاری از سازمانهای تروریستی تبلیغات هدفمندی را برای جذب کودکان انجام میدهند؛ آنها در ابتدا از این کودکان بهعنوان آشپز، نظافتچی و حتی قاچاقچی اسلحه استفاده میکنند تا اینکه به 16 یا 17 سالگی رسیده و در میدانهای نبرد حاضر شوند.
در این میان داعش تلاش میکند با قرار دادن این کودکان در موقعیت اعدامها و سربریدنهای واقعی، حساسیت آنها نسبت به خشونت را از بین ببرد. در ماه آگوست، خالد شروف، تحت تعقیبترین تروریست استرالیا تصویری در صفحه فیسبوکش قرار داد که پسربچهاش سر چند نفر از اعضای ارتش سوریه را در دست داشت. در ژانویه 2014 نیز این گروه تصویری از «جوانترین مجاهد» خود را در حالی پخش کرد که یک مسلسل در دست داشت.
در این میان واحدهای خانوادگی نیز در سازمانهای تروریستی به چشم میخورند بهطوریکه بسیاری از مردانی که به عضویت داعش در میآیند، خانواده خود را نیز همراه میکنند. در این شبکهها و بهخصوص در داعش، اعضا تشویق میشوند فرزندان خود را آموزش دهند تا نسل بعدی مبارزان را تشکیل دهند. این گروهها به هنگام استخدام کودکان در ابتدا به آنها ابراز علاقه کرده، نیازهای عاطفیشان را بر آورده میکنند و بهتدریج آنها را از دوستان و خانواده خود دور میکنند و در ادامه این گروههای تروریستی، شروع به تغییر دیدگاه اخلاقی این کودکان و اعضای جوان میکنند. در داعش، تروریستها علاوه بر نمایش ویدئوهای خشونتآمیز، تصاویر و فیلمهای غیراخلاقی نیز به این کودکان نشان میدهند. بهاینترتیب، این عضو کوچک داعش به این نتیجه میرسد که خشونت و رفتارهای غیراخلاقی، اموری کاملاً عادی است. اگر این افراد مقاومت کرده و یا خانوادههایشان دخالت کنند، داعش متوسل بهزور میشود.
در سال 2014، داعش یک نوجوان 14 ساله سوری به نام اوسید باربو را فریب داد تا به عضویت خود در آورد. خانواده باربو تلاش کردند مانع از این کار شوند اما تروریستها تهدید کردند که سر پدر او را در مقابل خانواده از تنش جدا میکنند. پس از ترک خانه و عضویت در داعش، اوسید بهزودی متوجه شد این گروه تروریستی تا چه اندازه به دنبال خشونت و وحشیگری است. او برای نجات از این بحران، بهصورت داوطلب خود را بهعنوان عامل انتحاری معرفی کرد. پسازآنکه برای انجام ماموریتش به نزدیکی مسجد شیعیان در بغداد رسید، خود را تسلیم نیروهای امنیتی کرد. او با اشاره به شستشوی مغزی اعضای داعش گفت: آنها این تفکر را در ذهن ما ایجاد میکنند که شیعیان باید کشته شوند.
البته فرایند ورود دوباره کودکانی مثل باربو به جامعه کار چندان آسانی نیست. طی دو سال گذشته تحقیقی در مورد حضور کودکان در سازمانهای تروریستی در پاکستان و فرایند بازپروری آنها انجام شده است. اعضای این تحقیق در آخرین بازدید خود در یک ماه گذشته با 900 نوجوان زیر 16 سال روبهرو شدند که مراحل بازپروری را میگذرانند. نیمی از این افراد توسط طالبان ربودهشده و برای انجام اقدامات تروریستی همچون مبارزه مسلحانه و حملات انتحاری آموزش دیده بودند. برخی از این نوجوانان که میگفتند در ششسالگی به استخدام طالبان درآمده بودند و قرار بود بمبگذار انتحاری شوند، بههیچوجه اطلاعی در مورد کار یک عامل انتحاری نداشتند.
ریشهیابی این معضل پیچیده و فزاینده نیازمند تدوین راهکاری مؤثر است تا بتواند تاثیرات روانی تحمیلشده به این کودکان را شناسایی کرده، ذهن آنها را از اصول خشک ایدئولوژیک پاک کند، تمایلشان برای انجام این اقدامات تروریستی را از بین برده و مهمتر از همه فرایند ورود دوباره آنها به جامعه را آماده کند.
منبع: خبرگزاری آنا