در نزدیکی صنعا یا «دار السلام» روستای «بیت بوس» قرار دارد که هم اکنون
به منطقه ای اعیان نشین مملو از کاخ ها و خانه های مجلل و با شکوه تبدیل
شده است و این اعتقاد وجود دارد که منظور از بیت بوس همان «یبوس» است که به
گفته «فاضل الربیعی»، مورخ معروف عراقی در تورات ذکر آن رفته است.
این برخی از شواهد مذکور در کتاب
های تاریخی است که به دلایل جغرافیایی و زبانی اشاره می کند، مبنی بر اینکه
سرزمین موعود یهود و «سرزمین تورات» کشور «یمن» و نه «فلسطین» است.
این موضوع از جمله موضوعات مورد بحث و مناقشه نه تنها میان مورخان عرب که
نویسندگان خارجی است، نویسندگانی که به داستان و اسطوره صهیونیسم درباره
سرزمین کنعانی موجود در فلسطین بنا به نوشته «اسفار تورات» به دید شک و
تردید نگاه می کنند.
اما نویسندگان خارجی قاطعیت کمتری نسبت به نویسندگان عرب در بیان این گفته
دارند که یمن سرزمین و عرصه حیات پیامبران تورات بوده است.
این نویسندگان در اثبات دلایل خود تاکید می کنند که در هیچ جای «تورات» به ویژه نسخه عبری آن که مورد استناد قرار می گیرد، به این نکته اشاره نشده است که «قدس» همان «اورشلیم» است و بالعکس. بلکه هرگاه تورات خواسته به مکانی مشخص و معین اشاره کند، آن را «قدس» بدون الف و لام تعریف در زبان عربی توصیف کرده که به معنای «کوه» است.
براساس
این توصیف از تورات، منظور از کلمه «قدس» کوه قدس یا همان «جبل قدس» است
که امروزه شهرک و منطقه ای روستایی قرار گرفته در استان تعز در جنوب است که
پایگاه جنبش «ناصری» یمن نیز شمرده می شود.
فاضل الربیعی بر این باور است که زبان رسمی قوم بنی اسرائیل در اصل از لهجه های یمنی تشکیل شده و در این خصوص می گوید: زبان
رسمی که امروزه در «اسرائیل» یا همان سرزمین های اشغالی مورد استفاده قرار
می گیرد، «عبری صنعایی» نامیده می شود که منتسب به شهر «صنعا» است و همان
«عبری سبایی» منتسب به قوم «سبا» است که در یمن می زیستند.
در این بین «فرج الله دیب»، اندیشمند و پژوهشگر لبنانی نیز بر ایده
«سرزمین تورات یمن» در کتابش تحت عنوان «یمن و پیامبران تورات، آیا ماشیحا
به صنعا سفر کرد؟» و دیدگاهش مبنی بر اینکه «تورات عربی است و اورشلیم
یمنی است» تاکید بسیار می کند و در این خصوص به برخی که «کمال الصلیبی»،
اندیشمند معروف و راحل لبنانی در کتابش «تورات از جزیره العرب آمده است»
استناد می جوید.
فرج الله دیب به نام های دیگری از مناطق مختلف یمن اشاره می کند که ذکر
آنها در تورات رفته است، از جمله اینکه یادآوری می کند در مقدمه تورات آمده
است که شهر «حبرون» به عنوان میراث یهود ذکر شده است، شهری که در آن حضرت «ابراهیم» در منطقه ای به نام «الواحدی» در شمال شرقی «عدن» به خاک سپرده شد.
اماکن و نام ها و شواهد لغوی و گفتاری که فرج الله دیب به آنها اشاره و بر
اساس آن تاکید می کند، یمن سرزمین مورد نظر تورات است، بی شمارند، از جمله
«آزال» و «حضر الموت» که نام دو فرزند حضرت نوح بوده است.
«آزال» نام پایتخت یمن تا قرن ششم
میلادی بود، همان گونه که حضرت ابراهیم از «اور قاصدیم» یا همان سرزمین
«بنی قاصد» به سمت «مصر» مهاجرت کرد. منطقه بنی قاصد امروزه «یافع
سفلی» نام دارد و در استان «لحج» در جنوب یمن واقع شده، همانگونه که «مصر»
نیز منطقه ای بین دو شهر «یریم» و «اب» قرار گرفته و منظور از آن در تورات
کشور مصر کنونی نیست، چون کشور مصر در گذشته و در طول تاریخ قدیم «بلاد
القبط» یعنی «کشور قبطی ها» نه «مصراییم» نامیده می شده است.
اما در خصوص کلمه «صهیون» دیب می
گوید که این کلمه در تورات تحت عنوان «صیّون» و نه «صهیون» ذکر شده که
منظور از آن شهر «سیئون» در یمن است که در شرق استان حضر الموت، بزرگ ترین
استان کشور یمن واقع شده است.
این حقایق بدون تردید برای یمنی ها چندان خوشایند نیست، به همین دلیل
محققان و پژوهشگران یمنی توجه چندانی به تحقیق در این خصوص نشده است، اما
هم اکنون به نظر می رسد، زمان آن فرا رسیده تا تحقیقات لازم در این زمینه
انجام شود.
«عبد الهادی العزعزی»، نماینده وزارت فرهنگ یمن در دایره میراث و امور
باستانی در این خصوص می گوید که جدای از تطابق قابل ملاحظه در نام های
مذکور در تورات و مناطق باستانی و تاریخی موجود در یمن و کتاب ها و پژوهش
های بسیاری که اندیشمندان عرب دست به آن زدند و از جمله آنها باید به کتاب
حسن الهمدانی تحت عنوان «ویژگی جزیره العرب» و کتاب «احمد عید» تحت عنوان
جغرافیای تورات در جزیره فراعنه» و کتاب «فاضل الربیعی» تحت عنوان «فلسطین
مذکور در تورات در یمن قدیم است»، شواهد و دلایل بسیاری وجود دارد که این
حقیقت و واقعیت را تقویت می کند.
به گفته العزعزی با توجه به اینکه
دولت یمنی «حمیری» در 115 سال قبل از میلاد دولتی یهودی و تابع آیین یهودیت
بود و «یوسف آزار» یا «ذی نواس الحمیری» یکی از معروف ترین یهودیان یمن
متهم به هولوکاست «اخدود» که در آن هزاران مسیحی بدست وی سوزانده شدند، این
ایده و نظریه که یمن «مهد یهودیت» بوده است، تقویت می شود.
العزعزی می افزاید: از جمله شواهد دیگر موجود در یمن سرود «انشاد» است که
یهودیان آن را می خوانند و این باور وجود دارد که حلقه مفقودی از شعر عربی
است، چون اگر تاریخ شعر عرب را باز خوانی کنیم، ملاحظه می کنیم که شهر
دوره جاهلیت بیش از آنکه به مرکز شبه جزیره العرب انتساب داده شود، به جنوب
آن، یعنی یمن انتساب داده می شود.
در قبال این پژوهش ها، پژوهش ها و تحقیقات خارجی متعصبانه بسیاری قرار
گرفته اند که فلسطین را به عنوان سرزمین موعود یهودیان معرفی می کنند و
اظهارات الربیعی در این خصوص که به اسارت گرفتن یهودیان در بابل از سرزمین
یمن و نه فلسطین صورت گرفته را رد می کند.
کمال صلیبی 30 سال پیش در مصاحبه با مجله آلمانی «دیر اشپیگل» فرضیه
مهاجرت یهود به جنوب را مطرح کرد و گفت که یهود هیچ گاه ساکن سرزمین
«فلسطین» نبوده اند، بلکه در مناطقی از سرزمین «عسیر» مانند «تهامه» و
«السراه» اقامت داشتند و از اینجا راهی مصر نشدند، چون «مصرایم» ذکر شده در
تورات روستای «مصرمه» در جنوب غربی جزیره العرب است.
اما فلسطین ذکر شده در تورات به گفته نماینده وزارت فرهنگ یمن از کلمه
الهه «سین» گرفته شده که الهه «ماه» است و در زمان های قدیم در جنوب یمن
پرستش می شده که امروزه استان اب و مناطق همجوار آن را شامل می شود، به
همین دلیل ملاحظه می کنیم که کلمات بسیاری در میان مردمان این مناطق مورد
استفاده قرار می گیرد که در تورات به کار رفته است.
افزون بر آن العزعزی می گوید که قدیمی ترین نسخه تورات نسخه ای است که «اسرائیل» آن را از یمن به دست آورد.
با این حال چنین ایده ها و افکاری هنوز نیاز به تحقیقات محلی گسترده چه از
سوی پژوهشگران عرب و چه خارجی دارد، اگرچه یمنی ها آرزو دارند، چنین
تحقیقاتی درست نباشد.