به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛ اواخر بهمن 93 بود که مقامات استرالیایی در خبری اعلام کردند که دو جوان عرب مقیم استرالیا تنها چند ساعت پیش از انجام حملهای تروریستی در استرالیا به نفع داعش، بازداشت شدهاند.
اعلام این خبر، آن هم تنها پس از گذشت مدت کوتاهی از حملهی تروریستی اخیر استرالیا (که توسط یک نیروی ایرانیالاصل طرفدار داعش صورت پذیرفته بود) باعث افزایش نگرانی در این کشور گردید. اما دو متهم این حملهی ناکام (عمر الکتبی و مهمکیاد) کیستند؟
عمر الکتبی و محمد کیاد
شش ماه پیش عمر الکُتُبی چیزهایی به پدرش گفت که او را عمیقا نگران کرد، دانشجوی پرستاری در دانشگاه سیدنی استرالیا که در روز سه شنبه 10 فوریه 2015، (تنها چند ساعت پیش از انجام عملیات تروریستی به نفع داعش) بازداشت شد؛ به پدرش گفته بود می خواهد به عراق برگردد ( یعنی جاییکه ده سال پیش خانوادگی از آنجا فرار کرده بودند) عمر الکتبی سال 2009 از عراق به استرالیا رفته بود و در سال 2013 «شهروند» استرالیا شده و در آنجا دانشجوی رشته پرستاری بود.
پدر وی (احمد الکتبی) در مصاحبه با پایگاه اینترنتی «سان هرالد» گفته است: «آرزوی عمر برای رساندن خود به قلب قلمرو تروریستهای داعش، اولین نشانه تغییر روحیه او بود. قبل از این اتفاقات او یک دانشجوی سرزنده بود که قصد داشت در ارتش استرالیا خدمت کند و میگفت مراسم «اعطای شهروندی[سیتیزنشیپ]» به او؛ در سال 2013 یکی از مهمترین اتفاقات زندگی ش بوده است.»
عمر الکتبی
احمد الکتبی ادامه می دهد: « نمی دانم، از شش یا هفت ماه پیش تغییر کرد، به من گفت که می خواهد به عراق برگردد و من گفتم: نه نباید بروی. آنها تو را می کشند. گفت می خواهد مادرش را ببیند. ما مدام پشت گوشی تلفن با هم جر و بحث داشتیم و دعوایمان میشد. پسرم قبلا اینطور نبود.» همسایه های عمر الکتبی در منطقه فایرفیلد( همانجایی که وی عصر روز سه شنبه با یورش پلیس ضد تروریسم دستگیر شد) هم این قبیل گفتههای پدر وی را تأیید می کنند.
پلیس استرالیا، در یک کنفرانس مطبوعاتی توضیح داد که نیروهایش یک خنجر شکاری؛ یک قداره[شمشیر کوچک]؛ یک پرچم دست ساز داعش و یک ویدیو که گفته می شود محمد کیاد 25 ساله، همدست وی آن را فیلمبرداری کرده، کشف و ضبط کرده اند. در آن ویدیو عمر الکتبی در حالیکه خنجر و قداره را در دست دارد مردم استرالیا را تهدید می کند که «امروز» آنان را «لت وپار» می کند.
پلیس روز جمعه اعلام کرد که آن دو(عمر الکتبی و محمد کیاد) سهشنبه شب سفری به خارج از استرالیا داشتهاند و اطلاعات بیشتری را فاش نکرد. پلیس دلایلی ارائه کرد مبنی بر این که این دو قصد حمله به چندین مکان در خاک استرالیا از جمله مقر پلیس و یک حسینیه در سیدنی را داشته اند. پایگاه اینترنتی سان هرالد مطلع شده که آنان عملا برای حمله به حسینیه اقدام کرده بودند؛ اما حملهشان به دلایلی نامعلوم شکست خورد.
حسینیه ای که گفته شده این دو قصد حمله به آن را داشتند ولی موفق نشدند
همسایههای آن دو می گویند این دو نفر تنها در طی همین شش ماه گذشته ظاهری مذهبیتر و دیندارتر پیدا کرده بودند. گفته می شود در جریان گروگان گیری اخیر در سیدنی در «کافه لینت» این دو نفر مشتاقانه به تلویزیون خیره مانده و اخبار را دنبال می کردند. تنها مدت کوتاهی بعد از این واقعه این دو نفر به ناگاه کفش های نایک و شلوارهای دولچه گابانا را کنار گذاشته؛ لباس مذهبی پوشیدند و ریش گذاشتند.
آن دو مثل همه جوانان نرمال از باشگاه رفتن و کباب درست کردن و دور هم جمع شدن با دوستان لذت می بردند و با همدیگر بعنوان «کارگر اسباب کشی» در یک شرکت، کار میکردند.
اما عمر الکتبی به پدرش که در آلمان زندگی میکرد گفته بود که در استرالیا احساس تنهایی می کند و با درس و کار درگیر است. و کارش را هم یک هفته پیش از آن رها کرده بود او به پدرش نگفته بود که دوستش؛ کیاد، اهل کجاست.
محل سکونت عمر الکتبی و محمد کیاد
پدرش می گوید: «نمی دانم چه اتفاقی برای پسرم افتاد. من راجع به دوست عمر حس خوبی نداشتم. عمر قبلا خیلی سرحال بود. یک روز از او پرسیدم: این دیگه کیه؟ من ازش خوشم نمی آد. عمر عصبانی شد و گفت راجع به دوستام اینطوری حرف نزن.»
اما به نظر می رسد عمر و دوستش تحت تاثیر برخی نیروهای خارجی بودند. منابعی در پلیس ضد شورش می گویند که پلیس راجع به آن دو(عمر الکتبی و محمد کیاد) تقریبا هیچ چیز نمی دانست. به این دلیل که پلیس تنها وقتی مجبور شد روز سه شنبه خیلی سریع دست به عملیات بزند که اطلاعاتی دریافت کرد مبنی بر اینکه آن دو یک ساعت پیش، خنجری شکاری از فروشگاه وسایل نظامی «اسمیت فیلد» خریدند.
محمد کیاد و عمر الکتبی
این واکنش سریع پلیس به خرید یک چاقوی شکاری توسط دو جوان مسلمان؛ بازتابی است از تهدیدی که استرالیا در حال حاضر با آن مواجه است: تهدید گرگهای تنها. [lone wolves . گرگ تنها [یک اصطلاح ضد تروریستی در کشورهای غربی ست و] به کسانی اطلاق می شود که [بدون داشتن ارتباط تشکیلاتی با سازمانهای تروریستی و تنها از طریق منابع صوتی و تصویری و مکتوب اینترنتی تکفیری ها] روند افراطی شدن را در مدت کوتاهی طی می کنند و شناسایی آنها در جامعه تا پیش از آنکه دست به یک اقدام عمومی بزنند، ( آن هم حداقل با گذشت 11 ساعت بعد از انجام عملیات) ممکن نیست.
کاترین برن
کاترین برن، جانشین فرمانده پلیس ایالت نیو ساوث ولز در کنفرانسی خبری در همین باره گفت: «این عملیات نشان میدهد که ما در حال حاضر با چه نوع تهدیداتی زندگی میکنیم.» وی بدون اشاره به منبع اطلاعات پلیس که منجر به دستگیری این دو شد تنها اشاره کرد که پلیس اطلاعات بیشتر راجع به عملیات را زمانی کسب کرد که وقوع آن نزدیک بود؛ آنها همچنین محل اقامت الکتبی و کیاد و نیز موتوری که آن دو با آن کار می کردند را تفتیش کرده بودند.
دادستان دادگاه محلی سیدنی، مایکل آلنوت گفت:« اتهامات علیه این دو مرد به قدری جدی ست که بعید نیست که در دیوان عالی نیو ساوث ولز با آنها برخورد شود.» (یعنی بالاترین دادگاه نیو ساوث ولز که عموما به جرائم سنگینی مانند قتل و قاچاق مواد مخدر و کلاهبرداریهای کلان می پردازد.)
تونی ابوت، نخست وزیر استرالیا نیز فردای دستگیری آن دو نفر در پارلمان فدرال در پایتخت این کشور، کانبرا، جزییات بیشتری راجع به ویدیویی که پلیس از مظنونین کشف و ضبط کرده بود را بیان کرد. او توضیح داد که در آن ویدیو مرد جوانی در حالیکه بالای سرش پرچم داعش؛ زانو زده است و یک چاقو و قداره در دست دارد، بیانیهای را به زبان عربی میخواند. وی تصریح کرد این یک حملهی الهامگرفته از داعش در آستانهی اجرا بود که دو نفر دستگیر شدند.
ابوت گفت: «این مسئلهای جدی ست. من میترسم. چنانچه در برههی اخیر کرارا دیدهایم این گروه مرگبار در سراسر جهان گسترش پیدا کرده است، از جمله در استرالیا. متأسفانه افرادی هم در استرالیا هستند که مستعد پذیرش این قبیل تفکرات و ورود به جرگهی افراطگرایی و تروریسماند.»
اما «محمد کیاد» کیست؟
محمد کیاد چهار سال پیش از کویت، زادگاهش، به استرالیا آمد او هم مانند دوستش؛ دانشجوی پرستاری بود اما مقامات آموزشی استرالیایی مدرک وی را معتبر ندانستند، او قبل از اینکه به شرکت «کارگران اسباب کشی» ملحق شود؛ بادیگارد بود و یک هفته قبل (از دستگیری اش) از کار خود اخراج شده بود.
محمد کیاد
پروفایل او در شبکه های اجتماعی حاکی از آن است که کیاد مردی ست عاشق ورزش بدنسازی، و چیزهای لوکس مثل ساعت مچی «رولکس» و یا لباسهای مارک «دولچه گابانا». کیاد، بصورت افراطی مطالبی از صفحه «طرفداران شیخ عبدالحمید کشک» را در [صفحهی شخصیاش] بازنشر میداد. در این صفحه، پستهای صریحی منتشر میشد درباره سرنگونی رژیم مصر و سپس، لزوم پیوستن به داعش.
محمد کیاد، در سال 2013 به محض گرفتن «ویزای همسری» [ویزایی که به فرد خارجی ازدواج کرده با یک استرالیایی می دهند] از وی جدا شد و پیش یکی از معدود دوستانش [یعنی عمر الکتبی] نقل مکان کرد.
همسر سابق محمد کیاد هم در مصاحبه با کانال ده تلویزیون، راجع به او گفت: « محمد مرد رمانتیکی بود که با یک دنیا امید و آرزو به استرالیا آمد، او می خواست دکتر شود و خانهای بخرد.»
محمد کیاد
همکار سابق او (که نخواست نامش فاش شود) کیاد را آدمی با شخصیت، وآرام که ابدا راجع به مذهب حزب نمید توصیف میکند: «کیاد مرد آرامی بود و خیلی دوستانه رفتار میکرد. و به نظر می رسید راجع به مذهب ذهن باز وبدون تعصبی داشته باشد. کیاد در برخورد اول خیلی ساکت و آرام به نظر می آمد اما وقتی بیشتر با او آشنا می شدی، میدیدی که آدم شوخطبعی ست. او هیچ وقت راجع به اسلام و این جور چیزها با من حرفی نزد.»
روبرتو ماکاتانگی (یکی از همسایهها) هم گفته: «برخورد آن دو (محمد کیاد و عمرالکتبی) دوستانه به نظر میرسید اما در ماههای اخیر مضطرب و هیجانزده شده بودند.»
محمد کیاد
ماکاتانگی در گفتگو با خبرنگاران روزنامهی سیدنی مورنینگ هرالد میگوید که این دو، مسلمانانی ملتزم بودند و روزی پنج بار نماز می خواندند اما به گفتهی وی، بحث با آنها این حس را در انسان ایجاد نمیکرد که این دو دیدگاههای افراطی دارند.
در هر حال رفتار این دو نفر در برههی اخیر تغییر کرده، در محل اقامتشان گوشهگیرتر شده و نسبت به این همسایهشان برخورد پرخاشگرانهای پیدا کرده بودند. این همسایه، درست چند ساعت پس از بازداشت کیاد و کتبی به خبرنگار استرالیایی گفت: «می ترسم از اینکه با چنین آدمهایی زندگی میکنم. آنها آدمها خوبی به نظر می رسیدند. درست است که طعنهآمیز حرف میزدند ولی این برای من مهم نبود. ما عادت کردهایم راجع به مذهب فقط جوک بگوییم.»
محمد کیاد و عمرالکتبی روز سه شنبه به اتهام آنکه می خواستهاند در عملیاتی الهامگرفته از داعش، با چاقو و قداره کسی را زخمی کنند و یا بکشند توسط پلیس دستگیر شدند. مشخص نیست که آن دو می خواستند به چه مکانی و یا چه کسی حمله کنند. فقط این مشخص است که آن دو قرار بود نقشه خود را روز سه شنبه عملی کنند.