بنابراین گزارش،در بخشی از کتاب «جاودانگی» چنین آمده است، که «راه یعنی باریکه راهی که انسان رویش قدم میزند بزرگراه باراه متفاوت است، نه تنها به این دلیل که صرفا برای ماشین ساخته شده، بلکه به این دلیل که صرفا خطی است که نقطهای را به نقطه دیگر وصل میکند،بزرگراه فی نفسه هیچ معنایی ندارد، معنایش صرفا از دو نقطهای اخذ میشود که به هم مرتبطشان میکند. راه به فضا احترام میگذارد هر جایی از راه فی نفسه معنایی دارد که ما را به توقف دعوت میکند. بزرگراه فریاد پیروزی تحقیر مکان است که ستایش آن به مانعی صرف برای حرکات انسان و تلف کردن وقت کاهش یافته است.
لازم به ذکر است که این کتاب در برگیرنده 113 بخش در قالب 7 فصل با عناوین «چهره»، «جاودانگی»، «جنگ»، «انسان احساساتی»، «شانس»، «صفحه» و «جشن» است.
وی خاطر نشان می شود که کتاب «جاودانگی» با ترجمه «حسین کاظمی یزدی» در سال 1393 روانه بازار کتاب شده است.
لازم به ذکر است که در پشت صفحه این کتاب چنین آمده است «این اصلا چیزی نیست. دست کم باید بیست-سی سال دیگر صبر کنی تاکاملا به این مسئله پی ببری که انسان میراست ؛ بعد از آن میتوانی همه نتایج را از این شناخت بیرون بکشی. این اتفاق به هیچ وجه زودتر رخ نمیدهد.
. . . میدانی ! خیلی عجیب است حیرا بودن اساسیترین تجربه انسانی و انسان هیچ گاه نمیتواند آن را بپذیرد، درک کند و مطابقش رفتار کند.انسان نمیداند میرا بودن چگونه است و وقتی میمیرد، حتی نمیداند مرده بودن چگونه است. »
انتهای پیام/