مرحوم مجلسی از اختصاص شیخ مفید نقل می کنند: قنبر خادم امیرالمومنین علی علیه السلام برایشان خربزه آورد و حضرت علیه السلام مقداری از این خربزه را خوردند و تلخ بود.

به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛در ادامه سخنان حجت الاسلام عالی را در هیئت جامعه مداحان تهران می خوانید:

در روایات ما به تعداد بسیار زیاد وارد شده است که همه انسان ها قبل از اینکه وارد شده است که همه انسان ها قبل از اینکه وارد عالم دنیا بشوند در یک عالم دیگری به اسم عالم ذر از آنها عهدی گرفته شده است. عوالم زیاد هستند و بعضی از بزرگان ما تا 12 عالم برای عوالم وجود شمرده اند. در عالم ذر خداوند عهد و پیمانی را برای انسان ها عرضه کرد و مرحوم مجلسی در جلد 5 بحارالانوار حدود 70 روایت نقل کرده است که البته بیش از این است. در روایات وجود دارد که این عهد بر همه موجودات عالم عرضه شده است و فقط بر انسان ها تعلق نمی گیرد.

مرحوم مجلسی از اختصاص شیخ مفید نقل می کنند: قنبر خادم امیرالمومنین علی علیه السلام برایشان خربزه آورد و حضرت علیه السلام مقداری از این خربزه را خوردند و تلخ بود. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: این خربزه ولایت ما را قبول نکرده است و بعد خود حضرت علیه السلام روایت را بیان کردند: " ان الله تبارک و تعالی عرض ولایتنا علی جمیع سماوات و جمیع اهل الارض؛ خداوند ولایت ما را بر تمام اهل آسمان ها و زمین عرضه کرده است و هر چیزی که ولایت ما را قبول کرد طیب و طاهر و شیرین شد و هر چیزی که ولایت ما را قبول نکرد خبیث و متعفن شد. " حالا ممکن است ما متوجه نشویم که ولایت چگونه بر تمام موجودات عالم عرضه شده است. حضرت محمد صلوات الله علیه فرمودند: انگشتر عقیق دستتان کنید. اولین کوه و اولین سنگی که اقرار به نبوت و ولایت من پیغمبر و ولایت علی بن ابیطالب کرد عقیق بود. لذا وقتی کسی عقیق دستش باشد به هر حال به طور دائم برایش عبادت نوشته می شود. چون عقیق علامت ولایت است.

مرحوم بن قولویهٔ قمی استاد شیخ مفید در کتاب کامل الزیارات نقل می کند: زمین کعبه خواست افتخار کند که من آن زمینی هستم که خانه خدا بر من نهاده شده است. زمین کربلا گفت خاموش! من آن زمینی هستم که حسین بن علی علیه السلام بر من دفن شد تو را چه به اینکه افتخار کنی.

زمین ها باهم فرق می کند. در روایات داریم که برخی از زمین ها مرحومه هستند و برخی ملعونه. برخی از زمین ها مورد رحمت هستند و برخی دیگر مورد لعن هستند. در روایت داریم که هر زمینی که مسجدی بر آن بنا شده است البته مسجدی که برای خدا است نه مسجد ضرار و مانند آن، جایی است که یا شهیدی در آن افتاده است و یا قطره خونی از شهید بر روی آن افتاده است و آنجا مسجد بنا شده است.

در روایتی از امام رضا علیه السلام هست که ایشان فرمودند: آن درختی که ولایت ما را پذیرفته است میوه و بار شیرین دارد ولی گیاهی که ولایت ما اهل بیت را نپذیرفته است، خوار و خاشاک است و به درد سوختن می خورد. حیواناتی که ولایت ما را پذیرفته اند حلال گوشت شده اند که گوشتشان لیاقت دارد که وارد بدن مومن شود و آن حیواناتی که ولایت ما را نپذیرفته اند، حرام گوشت شده اند.

عهد خداوند در عالم ذر بر همه انسان ها عرضه شد و برخی انسان ها پذیرفتند و برخی نه و این اتفاق بر اساس اختیار افتاده است و جبری در کار نبوده است. مرحوم علامه طباطبایی در جلد 8 المیزان بر اساس روایت می فرمایند: بعد از آنکه آن عهد ولایت عرضه شد، یک آتشی افروخته شد و به انسان ها گفته شد که وارد این آتش شوند. برخی ها بی محابا وارد آتش شدند چون خدا امر کرده بود و برخی وارد نشدند. در روایت است که آنهایی که وارد آن آتش شدند "اصحاب الیمین " هستند و آنهایی که وارد نشدند "اصحاب الشِمال" هستند. ایشان می فرمایند: شاید آن آتش که اصحاب الیمین واردش شدند، شاید تمثلی باشد از اینکه آنها قرار است بیایند به دنیا و بندگی کنند، در دنیایی که بلا، سختی و مصیبت دارد بندگی کردن مانند آن است که در آتش وارد شوی.

در زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها می خوانیم: " اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ، قَدِ امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ اَنْ يَخْلُقَكِ؛ خداوند متعال تو را امتحان کرد قبل از اینکه در عالم دنیا تو را خلق کند آنهم در عالم دیگر."

قرآن می فرماید از انبیاء میثاق غلیظ و محکم گرفتیم. امتحاناتی که آنها در دنیا شدند بسیار سخت تر از سایرین بود.

به هر حال یک عده در عالم ذر با خدا عهد بستند و برخی نه. آنهایی که عهد بستند در این دنیا شیعه به دنیا آمدند و شیعه بودن در این دنیا محصول همان عهد است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: اسم غدیر در عالم ملکوت "یوم العهد " است. اما یوم العهد المعهود " روز عهدی که از قبل شناخته شده است. یعنی عهد ولایت را قبل از دنیا از ما گرفته اند و ما پذیرفته ایم.

البته بعضی ها آن عهد را پذیرفتند و در این دنیا زدن زیر عهدشان و از کشتی نجات اهل بیت علیه السلام پیاده شدند و برخی نیز آن عهد را نبسته اند و آمدند در این دنیا توبه کرده اند و مقدرات خدا سرنوشتشان را تغییر داده است که این براساس روایت است. در واقع آن عهد زمینه است نه علت تام. یعنی زمینه ای است برای شیعه شدن بری کسانی که آن عهد را بسته اند و زمینه ای است برای شیعه نشدن برای آنهایی که این عهد را نبسته اند با خداوند. در روایات وجود دارد که توبه تنها کاستی های این دنیا را جبران نمی کند بلکه کاستی های دنیای قبل را هم جبران می کند.

این عهد همان عهدی است که در دعای عهد مفاتیح آمده است و امام صادق علیه السلام فرموده اند که اگر کسی 40 صبح این دعا را بخواند از یاران مهدی علیه السلام ما خواهد بود. در این دعا ما با امام زمان علیه السلام عهد تازه ای نمی بندیم بلکه؛ " اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَ عَقْداً..؛ خدایا من هر روز صبح تا وقتی زنده هستم تجدید عهد می کنم"

آن عهدی که ما با اهل بیت علیه السلام بسته ایم و بر اساس همان عهد شیعه شده ایم، آن عهد این بود که آنها صاحب اختیار زندگی ما باشند و اراده آنها بر ما حاکم باشد. شیعه رها نیست البته هیچ کسی رها نیست حتی کافر ولی او ولی اش شیطان است. اما فرقش این است که امیرالمومنین علیه السلام تو را از بندها رها می کند و تو را به خدا می رساند اما شیطان تو را بیچاره می کند و بعد هم به تو می خندد!

عبدالله بن عمر شخصیتی بود که خیلی ظاهر مقدس برای خودش درست کرده بود و زمانی که امام علی علیه السلام خلیفه شد با ایشان بیعت نکرد. گفت زمانه، زمانه آشوب و شبهه است و بهتر است ما اختیاط کنیم. بعد حضرت امیر علیه السلام با امام حسن علیه السلام نیز بیعت نکرد و وقتی با امام حسین علیه السلام به خلافت رسید با ایشان نیز بیعت نکرد. گفت ما نه حسینی هستیم و نه یزیدی. نفهمید آنکه حسینی نیست یزیدی است! تا زمان امامت امام سجاد علیه السلام که مصادف بود با خلافت یکی از پست ترین حکام اموی هشام بن عبدالملک. یکی از کارگزاران او حجاج بن یوسف بود که یک شیعه کش تمام عیار بود. در زمان حجاج، عبدالله بن عمر یک شب رفت به خانه حجاج و با هم وارد صحبت شدند و عبدالله بن عمر به او گفت من از حضرت محمد صلوات الله علیه شنیده ام: " مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً" اگر کسی بدون امام زمان بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است و من ترسیدم امشب بمیرم و امام نداشته باشم و آمدم با شما بیعت کنم و حجاج در حالی که دراز کشیده بود گفت من حال ندارم بایستم و به تو دست بدهم دست به پایم بده و با من بیعت کن. عبدالله بن عمر هم با پای او دست داد و بیعت کرد.

کسی که با دست مبارک امیرالمومنین علی علیه السلام بیعت نکند باید پای شیطان دست بدهد و بیعت کند آنهم با ذلت!

آزادی و رهایی در دنیا وجود ندارد. دو اردوگاه در دنیا وجود دارد یک اردوگاه شیطان و دیگری اردوگاه خدا و باید در یکی از این دو اردوگاه باشیم.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
باقری
۲۱:۵۳ ۱۸ شهريور ۱۴۰۰
بسیار کامل و عالی بود و بسیار جذاب
Iran (Islamic Republic of)
امیر
۰۰:۱۹ ۱۹ آبان ۱۳۹۶
ممنون
آخرین اخبار