به گزارش
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران،تصاویر اجساد والدینش را که از گوشه پرونده می بیند، بغض می کند و می گوید یعنی من این کارها رو کردم و باز می زند زیر گریه . افسر پرونده و روانشناس آگاهی سعی می کنند آرامش کنند اما حتی این حرف که تو مسئول اعمال خودت نبودی و همه اعضای خانواده ات قبول دارند بیمار هستی و کسی شکایتی از تو ندارد نیز نمی تواند از سنگینی بار اندوهش کم کند .
سرنوشت غم انگیزی است ، تحمل سالها بیماری روحی در غربت و پس از بازگشت به وطن ، در یک لحظه جنون به قتل رساندن والدینی که دوستشان داشته و در نهایت آرامش در کنارشان زندگی می کرده ،تنها افرادی که به گفته خود متهم در اوج بارش افکار پارانوییدی و هذیانهای گزند و آسیب از سوی دشمنان ناشناخته به آنها اعتماد داشته و در کنارشان احساس امنیت و آرامش می کرده است .
برابر اعلام مرکز پیام مبنی بر وقوع قتل در خیابان زعفرانیه واحد گشت به محل اعزام که مشاهده گردید دو نفر به هویت "ابراهیم" و "اعظم" بنا به اظهارت پسرشان توسط برادر بیمارش به هویت بابک به قتل رسیده اند .مقتولین در خانه با فرزند شان که مبتلا به بیماری روانی بوده تنها بوده اند که این اتفاق رخ می دهد .
به دلیل عدم پاسخگویی والدین به تماسهای دو پسر دیگرشان آنها به منزل مراجعت می کنند که در ابتدا "بابک" سعی در پنهان کردن حادثه رخ داده دارد ولی پس از لحظاتی گریه کرده و به پای برادرانش می افتد و از آنها کمک می خواهد که پس از شکستن درب اتاق خواب "بابک"، با اجساد غرق به خون والدین خود روبرو می شوند.
بررسی اجساد نشان می دهد مقتولین توسط اصابت جسم سخت لبه دار به قتل رسیده اند .با توجه به کشف یک عدد گلدان لبه دار مسی سنگین در کنار اجساد به نظر می رسد که ضربات توسط این شی ء بر سر و بدن مقتولین وارد شده است ."بابک" تحت تاثیر اثرات بیماری اسکیزوفرن یا استرس پس از سانحه آگاهی از ارتکاب به قتل والدینش ومشاهده اجساد آنان دچار فراموشی شده و هیچ چیز از نحوه به قتل رساندن آنها به خاطر نمی آورد و همه چیز از لحظه ای در ذهنش نقش بسته که در حال کشیدن پتو بروی اجساد والدینش بوده است .
پرونده جهت بررسی و بازجویی از متهم در اختیار اداره دهم قرار می گیرد ودر حال حاضر "بابک" با دستور مقام قضایی و تشخیص پزشکی قانونی تا زمان درمان و به خاطرآوردن صحنه های فراموش شده از قتل والدینش در بیمارستان به سرمی برد . متهم در مصاحبه با کارشناسان روانشناسی پلیس آگاهی عنوان می دارد: در نوجوانی وسواس شدیدی در زمینه رعایت مسائل مذهبی داشته به طوری که اگر نمازش قضا می شده به شدت دچار اضطراب می شده ،به همین دلیل برای رهایی از رنج اضطراب و افکار وسواسی به طور کامل رعایت شعایر مذهبی را کنار می گذارد .
نکته قابل توجه بعدی اشاره متهم به دوران زندگی خود در انگلستان و بروز افکار خودکشی و همچنین تخریب اموال می باشد که موجب بستری شدن وی در بیمارستان و همچنین تحمل زندان به دلیل تخریب خودرو می گردد.که مانند ماجرای قتل والدین در مورد زمان تخریب خودرو نیز کوچکترین آگاهی و خاطره ای ندارد .
به دنبال این وضعیت مسافرتهای متعدد به شهرهای مختلف انگلیس و توهم تحت نظر بودن و هذیان گزند و آسیب و ترس از دزدیده شدن افکارش را گزارش می نماید . وقتی خانواده ادامه حضور وی در انگلیس را بی نتیجه می بینند بابک به ایران برگردانده می شود .اما توجهی به بیماری روانی وی نمی شود و با وجود اصرار برادرانش مادرش با انکار مشکلات روحی فرزند مانع از پیگیری درمان وی می گردد .
طبق گفته خود "بابک" ،وی به دلیل وجود هذیانهای گزند و آسیب از فعالیت در خارج از خانه و رفت و آمد با دیگران خودداری می نموده تا به این وسیله از خود محافظت نماید و خانواده اش بدون توجه به علت روحی و روانی عملکرد وی اصرار شدید در خروج از منزل و اشتغال وی داشتند .که ظاهرا در روز حادثه نیز بحث در همین زمینه بین متهم و والدینش در می گیرد و در ادامه بقیه اتفاقات دردناک بعدی به وقوع می پیوندد.
گفتنی است، درصد ارتکاب جرایم از سوی بیماران روانی بسیار پایین است، اما وقتی یکی از این بیماران دست به ارتکاب بزند، گویی نوع بیماری انگیزه جنایت را نیز یدک میکشد و بر این اساس وقوع جرم به نوعی موجه جلوه داده میشود. حدود ۴۰۰ نوع بیماری روانی وجود دارد که روانپریشی یا جنون تنها حدود ۱۰ نوع از این بیماریها را تشکیل میدهند. مبتلایان به بیماریهای شدید روانی در قیاس با کل بیماران روانی که براساس آمار ۲۰ درصد جمعیت را شامل میشوند، میزان اندکی است. باید توجه کرد که از این گروه ، بیشترشان مرتکب جرم و جنایت نمیشوند؛ اما گروه اندکی به علت ناآگاهی خانواده یا نبودن سیستمهای حمایت اجتماعی از درمان محروم میمانند یا درمان خود را قطع میکنند و همین گروه ممکن است دست به اعمال مجرمانه بزنند.
این نکته مهم وجود دارد که بیش از ۸۰ درصد افراد مبتلا به اختلالات روانی با مصرف دارو بهبود مییابند؛ البته اگر دارو درمانی درست انجام شود میتوانند زندگی معمولی داشته باشند.
متاسفانه به خاطر فرهنگ نادرستی که در جامعه وجود دارد بسیاری از این افراد درمان خود را رها میکنند یا روند درمانشان از طرف خانواده و اجتماع پیگیری نمیشود. این افراد ممکن است به خاطر عوارض بیماریشان دست به اعمال مجرمانه بزنند. با این حال متخصصان توصیه میکنند برای پیشگیری از وقوع جرم به وسیله بیماران روانی باید امکانات نگهداری آنها در مراکز درمانی فراهم شود و بخصوص در بیمارستانهای عمومی درصدی از تختها به بیماران روانی اختصاص یابد.بیماران روانی اگر رفتارهای خشن و خطرناک بروز دهند باید در مراکز ویژه با ضریب امنیتی بالا نگهداری شوند.
براساس قانون مجازات اسلامی «هرگاه جنون کسی احراز شود، دادستان مکلف است دستور دهد آن بیماران مجرم را در محلهای مناسبی نگهداری کنند تا رفع جنون شود و آزاد شدن آنها قصور از سوی دستگاههای مربوط است.بیماریهای روانی باید جدی گرفته شوند و روند درمان آنها پیگیری شود.
روانپریشی عموما ناگهانی ایجاد نمیشود، بلکه مبتنی بر زمینه زیستشناختی است که گاهی فشارهای روانی سبب آشکار شدن یا تشدید آن میشود، اما نمیتوان انکار کرد گاهی یک رفتار مجرمانه میتواند نخستین نشانه روانپریشی باشد. آنچه موضوع را پیچیدهتر میکند این است که گاهی تحت تاثیر عوامل استرسآور شدید محیطی، فرد ممکن است به نوع حاد روانپریشی دچار شود که عنوان اختلال روانپریشی کوتاهمدت را دارد و دستکم یک روز و حداکثر یک ماه (در صورت عدم درمان) به درازا میکشد و در آن، توهم یا هذیان یا گفتار بیسازمان وجود دارد و شیوع آن بین ۲۰ تا ۳۵ سالگی است.
در این نوع روانپریشی سردرگمی، اختلال در سوگیری زمانی و مکانی و شخصی و نوسان خلق از حالت سرخوشی بیمارگونه تا خودکشی دیده میشود.همانگونه که در تاریخچه خانوادگی متهم نیز بیان شده خواهر وی سالها پیش پس از قتل فرزندش دست به خودکشی زده است .این امر از یکسو می تواند شاهدی بر نقش عوامل ارثی و ژنتیکی در بروز بیماری اسکیزوفرن باشد و از سوی دیگر خود به عنوان عاملی در تشدید مشکلات روحی و بروز آن در کیس مورد مطالعه ما باشد .
افسوس که برخی اتفاقات قابل جبران نیستند .ای کاش می شد پس از وقوع برخی اتفاقات تلخ عقربه های ساعت را عقب کشید و زمان را به ثانیه های شیرین قبل از وقوع برگرداند.
اگر والدین "بابک" در برابر اصرار سایر اعضای خانواده برای درمان او مقاومت نمی کردند و اجازه می دادند تا پسرشان تحت درمان قرار بگیرد .امروز بابک بار سنگین کابوس قتل والدینش را به دوش نمی کشید .