به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، "شانای والکر" 7 ساله از سال 2012 یعنی در سن 5 سالگیاش با عمه و مادربزرگ خود در ناتینگهام زندگی میکرد.
مادر تنی او پس از جدایی از پدرش بزرگ کردن و نگهداری او را قبول نکرد و سرپرستی شانای به عهده عمه و مادربزرگش بود.
شانای به دلیل خشونتهای عمه و مادربزرگش هیچ چیز از عمر کودکیاش متوجه نشد و در نهایت به دلیل ضرب و شتمهای شدید که به او وارد شده بود، کشته شد.
ریچارد پرد وکیل مدافع او میگوید : او قربانی خشونت و خشم زیادی عمهاش شد ، او حتی به دلیل کوچکترین موارد مورد آزاد آنها قرار میگرفت، به دلیل اینکه نمی توانست به سرعت غذایش را تمام کند، یا دندانهایش را به خوبی مسواک بزند، کتک می خورد، مواردی که حتی نمی توان گفت، اشتباه بودهاند.
به گفته همسایه ها و اطرافیان او آنها (عمه و مادربزرگش ) حتی به او اجازه دستشویی رفتن را نمیدادند و او را مورد سرزنش قرار میدادند . عمه او زنی بسیار سختگیر و عبوس بود و در روزهای آخر دیدهاند که با حرفهایش به طور مداوم اشک آن دختر را در می آورد.
آنها گفتهاند که این دخترک 7 ساله حالت عصبی پیدا کرده بود، درخشندگی و حالت کودکانه اش را دیگر از دست داده بود، با هیچکدام از دوستانش بازی نمی کرد، هیچ شیطنت و جنب و جوش کودکانهای نداشت.
دوستان او گفتهاند وقتی به دنبال او میرفتیم تا با او بازی کنیم، میگفتند که شانآی در منزل حضور ندارند. یکی از همسایهها گفت: ساعاتی قبل از مرگش او را دیدم که سراسیمه از خانه مادربزرگش بیرون آمد و به سمت تپهای که پشت خانه شان بود در حالی که هیچ کفشی به پا نداشت می دوید، آنروز آخرین باری بود که شانآی را دیدم.
او در ادامه گفت: همیشه متوجه میشدم که او را اذیت میکردند، او را در حمام حبس و ساعتها آنجا شکنجه میکردند، به او می گفتند در جای بلند بایستد و ساعتها پای خود را بالا نگه دارند.
معلم او در دادگاه گفت: بارها متوجه زخم ها و کبودیهای صورت و بدنش شدم ، وضعیت زندگی او مرا بسیار ناراحت میکرد . حتی یکبار با سازمان نگهداری از بچههای بی سرپرست هم صحبت کردم تا به آنجا برود اما قبول نکردند.
پزشکان اورژانس اعلام کردند: وقتی به خانه آنها رسیدیم عمه او گفت که او مرده است، از پلهها افتاد و تمام کرد، ام ما وقتی به بالای تخت او رفتیم، 50 یا بیشتر از آن کبودی و زخم روی بدن او یافتیم که بیشتر آنها در ناحیه صورت و دست و پاهای او بودند، جای برس مو را به راحتی روی دستهای آن کودک معصوم مشاهده میکردیم.
آنها گفتند: کایان موریس دروغ گفته است، که هیچکدام از این زخمها به او ربطی نداشته است.
او در دادگاه به دروغ گفت: که این کودک وقتی عصبی میشد خود را میزد و زخمی میکرد، من با او رفتار دوستانه و ملایم داشتم. در حالی که پس از تحقیقات معلوم شد که او با همه کودکان فامیل و همسایه همین رفتار را داشت است.
پس از مرگ شانای معلوم شد که او با یک خونریزی مغزی که نتیجه ضرب و شتمهای وارد شده به او بوده است کشته شده است.
پلیس ناتینگهام شایآن را دستگیر و محکوم به قتل برادرزادهاش کردند.
انتهای پیام/
من مادر هستم مادرش کجا بود آخه؟اون بچه چه گناهی داره ؟ چرا همسایه ها کاری نکردن؟
اصلا چرا بچه پس میندازین .......
خدایا ..........
است دیگر همین کشورهایی که پول داشتن
درآن بیشترین شاخص اجتماعی است.