به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، دنیای امروز مملو است از نگاههایی که از دیدن هر چیز جذاب، آرزویی در دل میسازند تا شاید با رسیدن به آن، آرامش از دست رفته به صاحبان آن باز گردد اما آنچه که در پایان باقی میماند، از دست رفتن آرامشی است که آرزوهای بلند، آنرا به اضطراب و فشار عصبی تبدیل کردهاند.
رقابت و چشم و همچشمی دو مفهموم کاملاً به هم پیوسته هستند که وجود آن در جامعه امروز، کاملاً بدیهی و آشکار است، تجملات در زندگی روزمره آنچنان روند افزایش خود را میپیماید که اگر بخواهی به آن دست یابی، تنها آرامشت را از دست خواهی داد و روز به روز خود را در چنگال آرزوها، اسیرتر خواهی یافت.
دکتر قرائیمقدم، جامعه شناس در باره پدیده چشم و همچشمی در جامعه ما میگوید آنچه که امروزه به نام چشم و همچشمی شناخته میشود، ناشی از کاهش اعتماد بنفس افراد و به دست آوردن احترام کاذب از رهگذر کسب توجه است که میتوان آنرا بعنوان شیء سروری، تعبیر کرد. رقابتی که پایان ناپذیر است و باعث افزایش فاصله طبقاتی میشود.
فاصله طبقاتی آنچیزی است که اگر چه چشمان ما طبقات آنرا بر روی زمین مشاهده نمیکنند اما ذهنها را فرسوده میسازد و دلها را روز به روز از یکدیگر دورتر فاصلهای که مقدمه کدورت قلبهاست و سیاه میکند رابطههای اعضای اجتماع را. نگاه کردن به زندگی دیگران و مسابقه گذاشتن در سبقت مادیات، میراث سرزمین و گذشتگان ما نیست بلکه شیوهای است از زندگی و ارداتی که سعی دارد انسجام فرهنگی را کاهش دهد و نفوذ فرهنگ غربی را افزایش.
چشم و همچشمی را میتوان جنگ در نبرد مادیات ناحیه! جنگی که اگرچه شاید ظاهری سرگرم کننده دارد، اما در نهایت آنچه که میماند نه تنها پیروزی نیست بلکه شکست است و خرد شدن استخوانهای آسایس در روزگار زندگی هر دو طرف درگیری. این پیکار، هدفی ندارد جز فرو پاشیدن نظام ارزشهای اجتماعی و کاهش غنای فرهنگی.
قرائیمقدم ادامه میدهد در خانوادههایی که دارای ارتباطات درونی مستحکم و پایبندی کامل به آموزههای دینی میباشند، این پدیده زیانبار، کمتر به چشم میخورد چرا که ارزشهایی دینی و روابط صمیمی خانوادگی باعث تقویت فرهنگ قناعت و دور شدن از رقابتهای پوچ ناشی از چشم و همچشمی میگردد.
خانوادههای پایبند به ارزشها، نیازی به حسادت در زمینه تجملات و مادیات زندگی ندارند.
سادهزیستی از مفاهیمی است که میتوان آنرا پاد زهری کار آمد در مقابله با رواج پدیده چشم و همچشمی معرفی نمود، ساده زیستن نه به معنای عدم بهرهمندی از لذایذ دنیوی است، نه گوشهنشینی و فقر، بلکه به معنای کسب ثروت و بهرهمندی از لذاید زندگی با داشتن ذهنی سرشار از قناعت و رضایت از داشتههاست، ساده باید گفت: در روزگاری که روز به روز، جهان، رنگارنگتر از کالاها و تولیدات متنوع میشود، بدون فرهنگ سادهزیستی و ترویج آن در جامعه، نمیتوان به سلامت روان و غنای فرهنگی دست یافت. فرهنگ، بدون سادهزیستی معنایی ندارد و جامعه بدون فرهنگ جز انسانهایی که جز انسانهایی که جز مصرف، دغدغهای ندارند و روز به روز از گذران زندگی خستهتر میشوند، رهاورد دیگری ندارد.
گزارش از امیرحسین ثابتی
انتهای پیام/