میل‌گردی که در دستانش بود، به‌یک‌باره به‌دلیل رعایت نکردن فاصله طولی ساختمان در حال ساخت با کابل‌های فشار قوی برق برخورد کرد و حالا «علی» داماد ۱۵روزه فرصت کمی دارد تا دوباره صاحب دست شود.


به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاری تسنیم ، می‌گویند در کودکی دیوار راست را بالا می‌رفته و درختی در بجنورد نبوده که علی از آن بالا نرفته باشد. تا همین پارسال بین دوست و اقوام مچی نبوده که او آن را در یک‌لحظه به زمین نزده باشد.

می‌گویند علی در کودکی کمک‌حال پدر کارگرش بوده و آجر و سیمان و گچ و تیر و تخته را با همین دستانش به‌سخره گرفته بود.

دو هفته پس از نامزدی کمر همت را بست تا با کار و تلاش بیشتر، هزینه‌های ازدواجش را تأمین کند و به همین دلیل شغل سخت آماتودربندی را انتخاب کرد.

اواخر شهریور پارسال بود و پس از یک روز کار سخت وقتی در طبقه سوم ساختمان، میل‌گردها را جمع می‌کرد، به‌یک‌باره دنیا برایش تیره‌وتار شد و وقتی چشمانش را باز کرد همسر و مادر گریانش را بر بالینش دید.

درد زیادی داشت اما نمی‌دانست چه به‌روزش آمده است، کمی که به خود آمد فهمید ماجرا از چه‌قرار است.

کارگرها، دیده بودند پس از جرقه‌ای علی از طبقه سوم به طبقه دوم پرتاب شد. سر و صورت او خونی بود و بدتر از همه دستانش بود که تا آرنج کامل سوخته بود. پس از انتقال علی به بیمارستان، پزشکان تصمیم گرفتند هر دو دست او را قطع کنند.

حالا «علی» مانده است با یک کوله‌بار اندوه و درد و درماندگی در دانشگاه و زندگی که اکنون در انجام هریک درمانده است.

فرصت اندک برای پیوند دستان

فرصت اندک برای پیوند دستان

فرصت برای پیوند دست اندک است...

می‌گویند، اگر زمان بگذرد و علی عمل پیوند دست را انجام ندهد به‌دلیل ضعف عصب‌ها دیگر این امکان برایش وجود ندارد.

به‌سراغ علی رفتیم تا حال‌ و روز او را پس از هفت ماه جویا شویم. آن‌طور که اطرافیانش می‌گویند: «یکی دو ماه بیشتر نیست که او حال‌ و روزش کمی بهتر شده است».

مادر علی می‌گوید: «علی در این مدت برای آنکه روحیه دیگران خراب نشود، بسیار عادی برخورد می‌کرد اما صبح وقتی بالشت و رختخواب‌های او را مرتب می‌کردم، متوجه اشک‌های او می‌شدم و این موضوع برای یک مادر خیلی سخت است».

داماد 15روزه هنوز امیدوار است...

"«علی تیموری پایین‌ده»، 22ساله دانشجوی رشته مشاوره دانشگاه دولتی بجنورد و ساکن شهرک شهید رجایی مشهد هستم." او خود را برایمان این‌گونه معرفی کرد.

هنوز در چهره‌اش امید وجود دارد. هنوز خنده بر لبانش خشک نشده است و تمام این‌ها به‌خاطر امیدی است که دارد. می‌گوید: «اگر هرچه زودتر هزینه‌های پیوند را تأمین کنم امکان اینکه پیوند دست طبیعی و یا مصنوعی داشته باشم برایم وجود دارد».

فرصت اندک برای پیوند دستان



درباره مشکلات روزمره‌اش می‌گوید: «زمانی با همین دو دستانی که الآن ندارم، به خیلی‌ها کمک می‌کردم و علاوه بر تمام‌کارهای خودم کارهای دیگران را نیز انجام می‌دادم اما الآن؛ خدا را بازهم شکر...».

همسری دلسوز دارم که همواره به من روحیه داده است. می‌دانم او هم حال‌ و روزش از من بهتر نیست اما همیشه به من امید داده است.

نمی‌دانم چطور این اتفاق افتاد و نمی‌دانم خودم چقدر مقصر هستم اما امیدم به خداست. دو دوست به‌نام عقیل و مصطفی دارم که در دانشگاه کارهای روزمره من را انجام می‌دهند و همیشه از آن‌ها سپاسگزارم.


فرصت اندک برای پیوند دستان


«نمی‌خواهم آدم مصرف کننده باشم و باری بر دوش خانواده بگذارم. نمی‌خواهم دستم جلوی دیگران دراز باشد و امیدوارم اگر دستانم بازگشت مثل سابق کار کنم».

 راستش را بخواهید دیگر آن روحیه قبل را ندارم و کمتر به دانشگاه و اجتماع می‌روم اما خدا را شکر با کمک همسر و خانواده‌ام امید به زندگی در من بیشتر شده و امیدوارم خدا فرصت پیوند دست را از من نگیرد.

برخی از دوستان، هم‌کلاسی‌ها و اساتید علی برای کمک به او دست به کار شده‌اند و ما نیز به سنت حسنه نیکوکاری این مطلب را انتشار دادیم.


انتهای پیام/












برچسب ها: داماد ، میل گرد ، ازدواج
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
مجید یاوری
۲۳:۵۵ ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴
با سلام و احترام
لطفا شماره حساب یا شماره کارت بانکی را از طریق این خبرگزاری اعلام کنید تا بتوانیم کمکئ انجام بدهیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۵۲ ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴
چگونه؟