بررسی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) در سطح ساختاری نشان می‌دهد که روابط بین‌الملل مطلوب، مبتنی بر توزیع عادلانه قدرت، تعاملات اقتصادی متقارن و حفظ هویت‌های فرهنگی کشورها است.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ یکی از موضوعات مهم و مطرح در روابط بین‌الملل، شکل‌گیری روابط مسالمت آمیز و عاری از جنگ و درگیری، عدم سلطه‌گری و سلطه‌پذیری و فقدان ظلم و ظلم‌پذیری و نیز روابط همراه با عدالت و صلح و امنیت می‌باشد.

**آسیب‌های سطح ساختاری روابط بین‌الملل

*آسیب‌های سطح ساختار سیاسی

آسیب‌های سطح ساختار سیاسی روابط بین‌الملل را می‌توان در سه مورد نحوه توزیع قدرت، سیستم رقابتی و بازیگران روابط بین‌الملل، مورد بررسی قرار داد و دیدگاه‌های امام‌خمینی(س) را در رابطه با آنها تبیین کرد.

1. نحوه توزیع قدرت

از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، نحوه توزیع قدرت در ساختار سیاسی روابط بین‌الملل، نابرابر و ناقض حقوق ملت‌ها و کشورهای ضعیف است. توزیع منابع مادی و طبیعی قدرت در سطح جهان یکسان نبوده و آنچه در ساختار سیاسی عینی نظام بین‌الملل رخ داده است، ناشی از روابط سیاسی نابرابر، اعمال سلطه، نفوذ قدرت‌های بزرگ و وابستگی سیاسی کشورهای تحت سلطه است. ایشان در این زمینه می‌فرمایند: قدرت در دست ظالم، دنیا را به فساد می‌کشاند؛ چنانچه قدرت در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند، مهذب نیستند، مصیبت، بار می‌آورد؛ امروز که مشاهده می‌کنید این دو قطب بزرگ، برای خودشان این حق را قایل هستند که ملت‌های دیگر باید تحت سلطه ما باشند، این فکر اگر همراهش قدرت باشد، مصیبت، بار می‌آورد.

از طرفی، چگونگی توزیع قدرت، سبب شکل‌گیری ساختار نظام بین‌الملل دو قطبی و چند قطبی در تاریخ معاصر روابط بین‌الملل شده است و جهان میان قطب‌ها یا قدرت‌های بزرگ، تقسیم شده است. این توزیع نابرابر قدرت، باعث تشدید وابستگی ساختاری کشورهای ضعیف به کشورهای قوی شده و در نتیجه کشورهای قدرتمند برای دخالت در دیگر کشورها خود را دارای حق می‌دانند.

از نظر امام‌خمینی، قدرت، قابلیت این را دارد که در دو بعد مثبت یا منفی زندگی بشری، مورد استفاده قرار گیرد. جوامع بشری نیز شاهد اعمال قدرت در دو قطب اصلاح و افساد بوده است. از نظر ایجابی، قدرت باید معطوف به حفظ جهات انسانیت و اسلامیت، سلامت جهان و همچنین اعمال قدرت در موضعش طبق موازین کتاب و سنت پیامبر اسلام| باشد. ایشان در این زمینه می‌فرمایند: اینها که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت، جهات اسلامیت را، بیشتر از دیگران بکنند، این قدرت را در محلش خرج بکنند، تجاوز از محلش نشود.

از نظر سلبی نیز جهت‌گیری قدرت نباید معطوف به فساد، ظلم، مصیبت، افزون طلبی خودخواهانه، مفلوکیت و کامروایی خود باشد. امام رحمه الله علیه، در این زمینه می‌فرمایند: آنهایی که خودشان در اریکه قدرت نشستند و این نخوت قدرتمندی در مغزهایی که کوچک‌اند، این، اسباب این می‌شود که هر کاری که می‌توانند، انجام بدهند، به هر چه دستشان می‌رسد، آن را، انجام بدهند، هر ظلمی که می‌توانند، بکنند، هر ملتی را که می‌توانند زیر پای خودشان له کنند، اینها جزء مفلوک‌های عالم هستند؛ برای اینکه قدرت روحی ندارند که هر چه وارد مغزشان می‌شود، بتوانند کنترلش کنند.

از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، هدف قدرت سیاسی، باید به توزیع برابر قدرت منجر شود تا به‌واسطه آن، به برقراری نظم و امنیت، تأمین قسط و عدل، تهذیب، تربیت و تأمین سعادت انسان‌ها معطوف باشد و نه به طاغوت و دیکتاتوری و به تعبیری اعمال ناروا و مغایر با موازین انسانیت؛ البته نه آن‌گونه که در مکتب اصالت قدرت، از آن به مثابه تأمین کننده منافع و خواسته‌های شخصی و گروهی، یاد می‌شود. آنچه در ساختار سیاسی روابط‌بین‌الملل شاهد آن هستیم، ناشی از روابط سیاسی نابرابر و اعمال سلطه و نفوذ قدرت‌های بزرگ و وابستگی سیاسی کشورهای تحت سلطه است که به تعبیر امام رحمه الله علیه، برای این کشورها فساد و ناآرامی ایجاد کرده است.

2. سیستم رقابتی میان ابرقدرت‌ها

در رابطه با سیستم رقابتی ابرقدرت‌ها بر سر منافع فراقاره‌ای،‌ امام‌خمینی رحمه الله علیه، دیدگاهی نفی‌گرایانه دارد؛ زیرا موضوع رقابت قدرت‌های بزرگ در چنین سیستمی،‌ ثروت‌ها و منابع ممالک مستضعف، می‌باشد و آنها خود را در چپاول منابع و معادن ملل مستضعف، ذی‌حق می‌دانند. گاه، برای غارت این ثروت‌های طبیعی با یکدیگر رقابت و گاهی تبانی می‌کنند. از این روست که از دیدگاه امام‌خمینی، سیستم رقابتی به ضرر کشورهای مستضعف تمام می‌شود،‌ به‌ویژه آن‌که چنین سیستمی،‌ وابستگی کشورهای ضعیف به کشورهای قوی را نهادینه و امپریالیست‌ها را مجاز به مداخله در کشورهای مستضعف، برای حفظ منابع خود می‌کند. با عنایت به این‌که در سیستم بین‌المللی رقابتی،‌ قدرت‌های بزرگ، انواع الگوهای مداخله‌گری را در مورد کشورهای ضعیف اعمال می‌کنند، ‌امام‌خمینی رحمه الله علیه، ضمن تشریح این‌گونه دخالت‌ها، چنین کارکرد رقابتی را به نقد می‌کشد.

امام‌خمینی رحمه الله علیه، قائل به امکان تبانی و هماهنگی میان دو ابرقدرت شرق و غرب برای چپاول ملت‌ها و تغذیه از خون آنان، در راستای تثبیت نظام سلطه در جهان و وابستگی کشورهای مستضعف به یکی از دو بلوک سابق است و معتقد است که با توجه به ماهیت سودجویانه و استثمارگرایانه ابرقدرت‌های کاپیتالیستی و کمونیستی،‌ آنان به تقسیم جهان به مناطق نفوذ خود اهتمام می‌کنند؛ چرا که این قدرت‌های امپریالیستی، موجوداتی درنده‌خو، گرگ‌صفت و خبیث هستند که به چپاول ملت‌ها، همت گماشته‌اند. امام رحمه الله علیه، تمامی ابرقدرت‌ها را قماربازان سیاسی می‌داند که هر کدام می‌خواهند فرصت را از رقیبان ابرقدرت خویش بربایند. از این روست که برای جلوگیری از اصطکاک و درگیری میان خویش،‌ به تقسیم جهان به مناطق نفوذ خود، اقدام می‌کنند.

3. بازیگران روابط بین‌الملل

دولت‌ها

امام‌خمینی، در رابطه با دولت‌ها و چگونگی شکل‌گیری نظام بین‌الملل، سه خط مشی را اتخاذ کرده‌اند که آسیب شناسی ایشان در رابطه با دولت‌ها به وسیله سه عنصر قدرت، عقیده و اخلاق مشخص می‌شوند. آسیب‌شناسی ایشان درباره ساختار دولت‌ها در نظام بین‌الملل، به‌وسیله این سه عنصر عبارتند از:

الف: ایشان در یک تقسیم‌بندی، دولت‌های جهان را به صورت کلی (چه دولت‌های غربی و چه دولت‌های بلوک شرق آن زمان را) به دو اردوگاه تقسیم می‌کردند: 1. کسانی (دولت‌هایی) که قدرت دارند و از آن برای بهره‌کشی و استیلا بر دیگران استفاده می‌کنند که منظور، همان قدرت‌های استکباری و مستکبرین هستند. 2. کسانی که قدرت ندارند و مورد بهره‌کشی قرار می‌گیرند، (مستضعفین).

امام‌خمینی رحمه الله علیه، بر این عقیده بودند که اردوی سرکوب‌گران که متشکل از دو ابرقدرت و چند قدرت بزرگ است، در برابر اردوی مستضعفین که مرکب از چند کشور اسلامی و بقیه جهان سوم است، ایستاده و آنها به دنبال سلطه بیشتر بر کشورهای مسلمان و جهان سوم بوده‌اند: از جمله نقشه ... بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده، از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است، بطوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را، به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله‌گاه عالم دانستند و وابستگی به دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفی نمودند.... غم انگیز‌تر آنکه، آنان ملت‌های ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته‌اند... .

ب: در این تقسیم‌بندی که در راستای خط‌مشی عقیدتی امام‌خمینی می‌باشد، ایشان به‌جای تأکید بر تعداد بازیگران، تعداد ایدئولوژی مسلط در نظام بین‌الملل را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد؛ به عنوان مثال، نظام دوقطبی دو ابرقدرت شرق و غرب را با طرد دو ایدئولوژی کمونیسم و کاپیتالیسم با چالش روبرو می‌کند. امام‌خمینی معتقد بودند که جز ایران، کشوری به راستی مستقل وجود ندارد؛ زیرا جنبش عدم تعهد، سازمانی قلابی است که اعضای آن در حقیقت یا به اردوگاه غرب تعلق دارند و یا به اردوگاه شرق. امام‌خمینی رحمه الله علیه با مطرح کردن اندیشه و طرح‌های اسلامی و نیز دولت اسلامی و مکتبی در سطح جهانی، دو الگوی کاپیتالیسم و کمونیسم را زیر سؤال بردند.

ج: این تقسیم بندی، بر اساس معیار اخلاقی یا روحانی قابل مطالعه می‌باشد. امام‌خمینی بر این نظر بود که جهان، بین کسانی که صراط مستقیم، راه خدا و ایمان را دنبال می‌کنند و کسانی که در راه فاسد شیطانی و بی‌ایمانی گام برمی‌دارند، تقسیم شده است. صراط مستقیم، صراط اسلام است و راه فساد، راه قدرت‌های استکباری و کسانی که در راه آنها هستند، می‌باشد.

ملت‌ها

امام‌خمینی رحمه الله علیه، ضمن اولویت‌بخشی به ملت‌ها، به عنوان بازیگران اصلی در عرصه روابط بین‌الملل، تقسیم‌بندی سه‌گانه‌ای را، مطرح می‌کنند: 1. ملت به معنای اسلامی یا همان امت. 2. ملت به معنای غربی. 3. ملت به صورت کلی، بدون قید اسلامی و غربی که شامل تمام بشریت می‌شود.

هریک از موارد سه‌گانه، در مناسبت‌های گوناگون، مورد خطاب وسیعی از سوی امام رحمه الله علیه واقع شده‌اند و آسیب‌های متعددی را برای آنها بیان کرده‌اند. تشکیل‌نشدن امت واحده اسلامی و ایجاد اختلاف، از دست دادن هویت اسلامی، ظلم و ستم؛ عدم حق‌گرایی و همچنین نژادپرستی، از نمونه‌های آسیبی است که متوجه امت اسلامی است. امام‌خمینی رحمه الله علیه، برای نیل به استراتژی آرمانی خود، (امت) که معنایی از ملت اسلامی است، موضوعات خاصی را مورد توجه قرار داده‌اند که از جمله می‌توان به بازگشت به هویت اسلامی، وحدت مسلمانان، ظلم‌ستیزی و حق‌گرایی، اشاره کرد. ایشان در این‌باره می‌فرمایند: علمای اعلام و خطبای محترم کشورهای اسلامی، دولت‌ها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرت‌های بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملت‌های خود تفاهم کنند. ... و نیز ملت‌ها را دعوت به وحدت کنند و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است، بپرهیزند و با برادران ایمانی خود در هر کشوری و یا هر نژادی که هستند، دست برادری دهند.

مفهوم ملت به معنای غربی آن که اندیشه ملی‌گرایی در راستای آن است، در اندیشه امام‌خمینی رحمه الله علیه، تا آن‌جا که مقابل اسلام قرار نگرفته باشد، قابل قبول بوده است و ملیت را در چارچوب اسلام، صحیح می‌دانند: آنهایی که می‌گویند ما ملیت را می‌خواهیم احیا بکنیم ... آنها مقابل اسلام ایستاده‌اند... اسلام با ملیت مخالف است؛ معنای ملیت این است که ما ملت می‌خواهیم ... و اسلام را نمی‌خواهیم... ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم ... دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است، لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم ... .

از نظر امام‌خمینی رحمه الله علیه، رواج این تفکر (ملی‌گرایی همراه با نفی اسلام)، در عصر حاضر از سوی محافل استعماری غرب، به هویت دینی و اسلامی مسلمانان لطمه زده است. رواج تفکر ملی‌گرایی از سوی محافل استعماری غرب، یکی از آسیب‌هایی است که امام رحمه الله علیه، همواره آن را به مسلمانان گوشزد می‌کردند.

امام‌خمینی رحمه الله علیه، برای بازیگران غیرحکومتی، ارزش و اهمیت بیشتری قائل است و بازیگران حکومتی به ویژه حکومت‌های سرسپرده که خاستگاه آنها نه ملت‌هایشان، بلکه حب نفس و جاه و مال حاکمانشان می‌باشد را کم‌اهمیت قلمداد می‌کند. امام‌خمینی رحمه الله علیه، نظریه‌ای روانشناختی را مطرح می‌کند که ضمن اهمیت دادن به خاستگاه روانی حکومت‌ها و مشروعیت مردمی و معنوی آنها، نظامی بین‌المللی را ترسیم می‌کند که در آن، بازیگران حکومتی اسیر هوا و هوس‌ها و امیال نفسانی خویش، نباشند. ایشان در جای دیگری بر نقش کلیدی و راهبردی نظرات و خواست ملت‌ها، اشاره می‌کنند و معتقدند که نمی‌توان بدون در نظر گرفتن خواسته ملت‌ها، چیزی را به آنها تحمیل کرد: اگر شماها خیال می‌کنید که با سرنیزه بتوانید یک ملتی را خاضع کنید و استقرار هم پیدا بشود این اشتباه است ... ملت اگر یک چیزی خواستند، نمی‌شود به خلاف میل ملت همیشه یک کاری انجام داد.

گرچه امام رحمه الله علیه در خصوص نوع بازیگران در نظام بین‌المللی، بر ملت‌ها به عنوان بازیگران مرجّح تأکید می‌کند، اما بازیگران حکومتی را در نظام بین‌الملل، نادیده نمی‌انگارد و در این رابطه بر مشروعیت نظام سیاسی آنها و پایگاه مردمی حکام که باید مبتنی بر اهداف و آرمان‌های ملی باشد، تأکید می‌کند؛ این امر بیانگر آن است که امام‌خمینی رحمه الله علیه، تأثیر نوع حکومت و ساختار داخلی قدرت را بر کارکرد بازیگران حکومتی در عرصه بین‌المللی با اهمیت تلقی می‌کند.

سازمان‌های بین‌المللی

سازمان‌های بین‌المللی، همراه دولت‌ها و ملت‌ها به صورت گسترده‌ای مورد خطاب و آسیب‌شناسی امام رحمه الله علیه قرار گرفته است؛ کارکرد سیاسی این سازمان‌ها، از جمله مواردی است که مورد تردیدهای اساسی قرار می‌گیرد. امام‌خمینی رحمه الله علیه، اساس تشکیلاتی را که ابرقدرت‌ها در آن دخالت دارند و به نفع آنها تمام می‌شود و حق وتوی ابرقدرت‌ها را مردود می‌شمارند: اصل و اساس این را خود اینها درست کرده‌اند،‌ اساس این سازمان‌ها ساخته خود اینهاست. اگر ساخته خود اینها نبود، به چه مناسبت باید یک کشوری یا چند کشوری قلدر حق وتو داشته باشند.

همچنین امام رحمه الله علیه اقدامات کشورهای غربی را در قبال سازمان‌های بین‌المللی و اقدامات سازمان‌های بین‌المللی را در رابطه با کشورهای ابرقدرت در هر دو صورت، در جهت تأمین منافع ابرقدرت‌ها می‌دانند و یاد آور می‌شوند: ... این سازمان‌هایی که درست کرده‌اند برای خودشان، همه برای منفعت غرب است، هیچ برای مظلوم‌ها نیست.

امام‌خمینی رحمه الله علیه، این تشکیلات را صوری و برای بازی دادن ملت‌های ضعیف، قلمداد می‌کنند و اعلام می‌دارند که بدتر از این جنایت و بدتر از این وحشیگری در عالم نیست حتی امام‌خمینی رحمه الله علیه، حق وتوی کشورهای بزرگ را تداعی حکومت جنگل و در مواردی بدتر از حکومت جنگل نام می‌برند. چنانکه می‌فرمایند: حکومت‌های جنگل باز یک فطرتی دارند،‌ روی آن فطرتشان هم باز ظلمشان را بالسویه می‌کنند. اما این سازمان‌ها و آنهایی که با دست آنها، با دست جنایتکار آنها این سازمان‌ها درست شده‌اند، آنها تمام حیثیت و انسانیت بشریت را از بین می‌برند.

در جایی دیگر ایشان تأکید می‌کنند که هیچ انسان عاقلی نمی‌تواند قبول کند که همه دنیا بر عدالت باشد، لکن اختیار این سازمان‌ها دست چند نفر خاص باشد ‌که اگر این سازمان‌های بین‌المللی خواستند جلوی آنها را بگیرند، فوراً آن را وتو کنند.

در سطح جهانی، سیستمی مطلوب است که کارکرد واقعی آن بتواند عدالت، صلح و امنیت جهانی را برای تمامی کشورها به ارمغان آورد. باید کارکرد عینی و واقعی سیستم روابط بین‌الملل بتواند صلح، امنیت، عدالت و منافع را تضمین کند. بررسی دیدگاه‌های امام رحمه الله علیه، نشان می‌دهد که سیستم روابط بین‌الملل نه تنها کارکردی مطلوب ندارد، بلکه در مواردی نیز کاملاً بر ضد عدالت، امنیت و صلح واقعی که تمامی انبیای الهی به دنبال آن بوده‌اند، قدم بر می‌دارد، آسیب‌های کارکردی روابط بین‌الملل، از دیدگاه امام‌خمینی  رحمه الله علیه را می‌توان در ذیل سه مسأله عمده عدالت، صلح و امنیت مطرح کرد.
 
1. عدالت
 
عدالت از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، یکی از مفاهیم کلیدی و اولیه جامعه بشری است. یکی از مهم‌ترین اهداف در سطح ساختارهای درونی جوامع و نیز در سطح روابط بین‌الملل، تحقق قسط و عدالت، ذکر شده است. در رابطه با عدالت، امام‌خمینی رحمه الله علیه، با استناد به آیات قرآن و سیره و روش زندگی انبیا، هدف ارسال رسل و بعثت پیامبران را برقراری عدالت در جوامع انسانی در تمامی ابعاد آن، می‌دانند:  پیغمبر اسلام، تشکیل حکومت داد، مثل سایر حکومت‌های جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی ... و حکومت علی‌بن‌ابیطالب(علیه السلام) نیز با همان انگیزه، به طور وسیع‌تر و گسترده‌تر از واضحات تاریخ است.

از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، یکی از شاخصه‌های تشخیص حکومت حق از ناحق، مسأله عدالت است. ایشان هدف از ارسال پیامبران را نیز، برقراری عدالت در جوامع انسانی در تمامی ابعاد آن می‌دانند. عدالت و معنویت از نظر امام‌خمینی رحمه الله علیه، کاملاً به هم مرتبط بوده و نمی‌توان عدالت و معنویت را از هم جدا کرد.
 
عدم توجه به اخلاق و معنویت، از مشکلاتی بوده است که فراروی انسان‌ها و روابط‌ عادلانه میان دولت‌ها آمده است، امام‌خمینی رحمه الله علیه در این زمینه می‌فرمایند: اینکه توهّم مى‏شود که فرق مابین رژیم اسلامىِ انسانى با سایر رژیم‌ها این است که در این عدالت هست، این صحیح است لکن فرق این نیست. فرق‌ها هست. یکى از فرق‌هایش قضیه عدالت اجتماعى است. هیچ یک از رژیم‌هاى دنیا، غیر از آن رژیم توحیدى انبیا، توجهش به معنویات انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است که معنویات را ترقى بدهد. آنها همه به دنبال این بوده‏اند که این مادیات را استفاده بکنند و یک نظام مادى در عالم ایجاد کنند.
 
امام‌خمینی رحمه الله علیه، نسبت به برداشت مادی‌گرا از عدالت هشدار داده و پیش‌بینی زوال کمونیسم را به سبب دوری از معنویت به سران کشور شوروی سابق، گوشزد کردند. ایشان، یکی دیگر از عوامل تهدیدکننده عدالت در جهان را، ظلم و ظلم‌پذیری می‌دانند. از منظر امام رحمه الله علیه، رفتار قدرت‌های بزرگ در سلطه‌گری و ایجاد بی‌عدالتی در جهان، یکی از محورهای مهم آسیب‌های روابط بین‌الملل، در رابطه با جاری نشدن عدالت، محسوب می‌شود. به نظر امام‌خمینی رحمه الله علیه، خودخواهی بشر، از دیگر عوامل مختل کننده عدالت واقعی در جهان می‌باشد: ... حقیقتاً رأس همه خطاها، خطیئه‌ها، همین خودخواهى‏هاست و تا این خودخواهى‏ها در بشر هست، این جنگ‌ها و این فسادها و این ظلم‌ها و ستمگری‌ها هست... .

نظام و روابط ‌بین‌الملل مطلوب از نظر امام‌خمینی رحمه الله علیه، بر پایه عدالت واقعی، پایه‌گذاری می‌شود. عدالتی که تمامی انبیای الهی به دنبال اجرای آن بوده‌اند و برگرفته از اسلام ناب محمدی| است. و ریشه تمامی ظلم‌ها، تعدی‌ها و سلطه‌گری‌ها را از بین می‌برد و عدالت الهی را برتمام گیتی خواستار است.
 
2. صلح
 
از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، صلح به عنوان یکی از شاخص‌های اصلی در روابط بین‌الملل محسوب می‌شود و تنها استثنای آن که جنگ را مجاز می‌داند، دفاع مشروع جمعی و فردی است که به عنوان ضرورت حفظ اساس دین و حفظ قلمرو، به‌کار گرفته می‌شود و مورد دیگر، جهاد ابتدایی است که آن نیز به منظور حفظ حقوق عمومی بشریت، به کار گرفته می‌شود؛ لکن، به لحاظ شرایط و ویژگی‌های خود، فعلاً امکان حدوث ندارد. مقتضای فطرت و طبیعت انسان در مناسبات و روابطی که در زندگی اجتماعی و سیاسی با هم‌نوعان خود پیدا می‌کند، با قطع نظر از علل و عوامل خارجی، حالت همزیستی و صلح می‌باشد. این حالت فطری و طبیعی با سجایای نیک و خصایص عالیه و ملکات اکتسابی و پسندیده انسانی نیز پیوندی عمیق و غیر قابل تفکیک دارد و اصولاً باید آن را از مظاهر معنوی و حیات و وحدت روحی انسان‌ها به شمار آورد، گرچه حالت ستیزه‌گری و جنگ در میان انسان‌ها نیز، از یک سلسه احساسات سرکش درونی سرچشمه می‌گیرد. از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، صلح در صورت نفی خودخواهی و سرکشی‌های نفسانی و تحقق محیطی امن، پایدار می‌ماند؛ در صورتی که منشأ نزاع‌ها و اختلاف‌ها از خودگرایی، به خداگرایی تغییر یابد، بشریت روی آرامش و ثبات را خواهد دید، چنانکه می‌فرمایند: پیغمبر اکرم| می‌خواست ... یک خداخواهی در مردم ایجاد کند، توجه به نور ایجاد کند. اگر ایجاد بشود او، دیگر این همه نزاع‌هایی که در دنیا هست از بین می‌رود.
 
در جایی دیگر می‌فرمایند: تمامی این نزاع‌هایی که در عالم واقع می‌شود ... تمام اینها از سرکشی نفس است.
 
در بررسی آثار امام‌خمینی رحمه الله علیه درباره صلح، نخستین وضعیت حاکم بر روابط بین‌الملل، حاکمیت صلح و اصالت آن است و هرگاه وضعیت موجود اقتضای جنگ نداشته باشد، تداوم آن الزامی خواهد بود؛ تفاهم در صحنه بین‌المللی، همواره می‌تواند صلح و امنیت بین‌المللی را پدید آورد.
 
عوامل تهدید کننده صلح از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، منحصر در جنگ نیست؛ علاوه بر این‌که جنگ از دیدگاه ایشان به عنوان عامل اصلی تهدید کننده صلح شناخته می‌شود، عوامل دیگری نیز مانند استکبار و استضعاف، از عوامل تهدیدکننده صلح جهانی به شمار می‌رود: یک طایفه مستکبرین و سودجوها و طوایفى که به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشید که با شما صلح بکنند، آنها هم نخواهند صلح کرد. آنها همه‏شان همان برنامه «فرعون‌ها» را دارند که سر سازش هیچ ندارند و یک دسته هم مستضعفین جامعه هستند که یک اکثریت محروم هستند، این دسته هم با شما هستند.
 
از عوامل دیگری که به عنوان تهدید کننده صلح جهانی از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه مطرح شده است، ستم و ستم‌گری است: ما در عصری زندگی می‌کنیم که مقدرات ملت‌های در بند مظلوم، به دست مشتی جنایت‌پیشه که خوی سبعیت بر آنان غالب است، می‌باشد... ما در عصری هستیم که جنایتکاران به جای توبیخ و تأدیب، تحسین و تأیید می‌شوند. در عصری به سر می‌بریم که سازمان‌های به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکاری آنان و بستگان آنان هستند.

از دیدگاه امام رحمه الله علیه، آنچه که انسان را به جنگ با سایرین فرا می‌خواند، همانا «حب نفس» اوست که راهنمای او در حرکت حیوانی اوست. فرقی نمی‌کند که سیاستمدار یا دولتمرد باشد یا فردی دارای شأن پایین اجتماعی، غربی باشد یا شرقی. برای چنین آدمی، مهم این است که به هدف خود برسد، مشروعیت یا عدم مشروعیت این امر، بسته به این خواهد بود که او تشخیص بدهد؛ یعنی، مفید بودن برای او معیار مشروعیت و عدم مشروعیت است، لذا رشد فایده‌گرایی در ادامه همین بُعد است.
 
حضرت امام رحمه الله علیه درباره حب نفس بشر و جنگ‌افروزی او چنین می‌گوید: اساس این گرفتاری‌هایی که بشر به آن مبتلا است، از زمان آدم صفی الله تا امروز و از امروز تا روز محشر، آنکه بشر به آن مبتلا هست و اساس تمام فسادها و جنگ‌ها و ظلم‌ها و تعدی‌ها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفس است.... انبیا هم برای اصلاح این امر آمدند و مع الوصف آن طوری که آنها می‌خواستند، موفق نشده‌اند. و گمان ندارم هیچ کس موفق شود و یک مظهری از این حب نفس، حب ریاست است، حب جاه است، حب غلبه است... .
 
ایده امام رحمه الله علیه، برقراری صلح و روابط مسالمت آمیز از طریق مقابله با ظلم و ستمگری است و درباره نفی ظلم و ستم در روابط بین ملت‌ها می‌فرمایند: ما تحت رهبری پیغمبر اسلام|، این دو کلمه را می‌خواهیم اجرا بکنیم، نه ظالم باشیم و نه مظلوم، ما در طول تاریخ مظلوم بودیم، ما امروز می‌خواهیم که مظلوم نباشیم و ظالم هم نباشیم. ما تعدی به هیچ کشوری، به واسطه دستوری که به ما رسیده است از اسلام، نخواهیم کرد و نباید بکنیم و تجاوز به هیچ کشوری نخواهیم کرد.
 
یا در نفی استکبار می‌فرمایند: سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه‌طلبان بی‌فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده نمی‌رسند.

3. امنیت
 
مسأله امنیت در روابط ‌بین‌الملل، از اهمیت خاصی برخوردار است و در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قابل مطالعه و بررسی می‌باشد. از دیدگاه امام رحمه الله علیه ، مهم‌ترین بعد امنیت، مربوط به امنیت معنوی و اخلاقی است؛ زیرا ناامنی اخلاقی است که کره زمین را به سمت سراشیبی سقوط می‌کشاند؛ ناامنی اخلاقی و معنوی بشریت امروز و روابط آن، ناامنی در سایر زمینه‌ها و از جمله ناامنی نظامی را برای بشریت به وجود آورده است. ایشان می‌فرمایند: آن چیزى که دارد این سیاره ما را در سراشیبى انحطاط قرار مى‏دهد، انحراف اخلاقى است. اگر انحراف اخلاقى نباشد، هیچ یک از این سلاح‌هاى جنگى به حال بشر ضرر ندارد. آن چیزى که دارد این انسانها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو به انحطاط مى‏کشاند، این انحطاط‌هایى است که در سران کشورها و این حکومت‌ها، از انحطاط اخلاقى، دارد تحقق پیدا مى‏کند و همه بشر را دارد سوق مى‏دهد به سراشیب انحطاط و نمى‏دانیم که عاقبت امر این بشر چه خواهد شد.
 
امام‌خمینی رحمه الله علیه، معتقد بودند کسانی که دنیا را اداره می‌کنند، در سراشیبی سقوط قرار دارند: ... اینها، همان انحطاطى است که من عرض مى‏کنم رو به انحطاط اخلاقى ما هستیم و ما باید چه بکنیم و اسلام باید چه بکند با این اخلاقى که دیگر به افتضاح کشیده شده است... اینها همه علایم این است که دنیا رو به سراشیبى است؛ یعنى، این قشرهایى که دارند دنیا را اداره مى‏کنند، اینها رو به سراشیبى هستند.
 
ایمان و امنیت معنوی، سرچشمه و مبنای اصلی کلیه ابعاد امنیت و ساز و کارهای تأمین آن بوده است و بین این ابعاد و ساز و کارهای آن هم پیوند و توازن عمیقی برقرار است. هرگونه قوت و یا ضعف و ناامنی در یک بعد، بر سایر ابعاد و حوزه‌ها کاملاً مؤثر است. توجه به امنیت معنوی در کنار امنیت مادی از جمله سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی از نکات مهم اندیشه امام‌خمینی(س) محسوب می‌شود. به نظر ایشان ابعاد معنوی و اخلاقی امنیت در جهان کنونی، مورد غفلت واقع شده است.
 
نتیجه
 
آسیب‌های روابط‌ بین‌الملل از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، در دو سطح ساختاری و کارکردی مطرح شد؛ با طرح آسیب‌ها در این دو زمینه، روابط بین‌الملل مطلوب از نظر امام‌خمینی رحمه الله علیه، در سه سطح ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، آشکار می‌شود؛ ساختار سیاسی روابط بین‌الملل، مبتنی بر نفی سیستم‌های سلطه است که منجر به رفع سلطه و تفوق کشورهای قدرتمند بر کشورهای ضعیف، می‌شود. از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، هدف قدرت سیاسی باید به توزیع برابر قدرت منجر شود تا به واسطه آن، به برقراری نظم و امنیت، تأمین قسط و عدل، تهذیب، تربیت و تأمین سعادت انسان‌ها معطوف باشد.
 
سیستم پیشنهادی امام‌خمینی رحمه الله علیه در رابطه با بازیگران روابط بین‌الملل که ملت‌ها به عنوان بازیگر اصلی آن شناخته می‌شوند، مبتنی بر حقیقت‌گرایی، استقلال رأی و عمل ملت‌ها و طرد وابستگی ساختاری به ابرقدرت‌ها می‌باشد. سیستم مطلوب درباره دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی، مبتنی بر طرد استکبارورزی قدرت‌ها و دولت‌های بزرگ و زیر سؤال بردن ایدئولوژی‌های مسلط سوسیالیزم و کاپیتالیسم در سیستم دولت‌ها است و تأکید بر معیارها و موازین اخلاقی، انسانی و اسلامی در روابط بین آنها از موارد مهم اندیشه سیاسی امام‌خمینی رحمه الله علیه محسوب می‌شود.
 
از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، سیستم مطلوب ساختار اقتصادی روابط بین‌الملل، مبتنی بر خودکفایی کشورها و تأکید بر خودباوری ملت‌های تحت سلطه، طرد وابستگی اقتصادی به کشورهای سلطه‌گر و مبارزه با نظام اقتصادی امپریالیستی و سوسیالیستی، می‌باشد؛ تفکر سودگرایی به هر طریق ممکن و از راه‌های غیرانسانی و غیرمشروع که کشورهای سلطه‌گر به دنبال آن هستند، مطرود و غیر قابل قبول می‌باشد؛ روابط اقتصادی مطلوب در نظر ایشان، مبتنی بر معیارها و ارزش‌های اسلامی ـ انسانی است.
 
یکی از دغدغه‌های مهم ساختار فرهنگی مطلوب از دیدگاه امام‌خمینی(س)، بازگشت به فرهنگ اصیل کشورها و ملت‌ها است که در نظر امام(س)، تنها راه نجات کشورهای مسلمان از بحران فرهنگی ناشی از فرهنگ‌های غربی و استعماری، بازگشت به اسلام واقعی و فرهنگ اصیل اسلامی ـ انسانی می‌باشد که همراه با شناخت هویت اصیل اسلامی و استقلال فرهنگی، است.
 
در دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، کارکرد روابط بین‌الملل موجود، به هیچ وجه عدالت، صلح و امنیت واقعی را که تمامی ادیان الهی به دنبال آن بوده‌اند، به وجود نمی‌آورد. روابط بین‌الملل مطلوب در نظر ایشان بر پایه عدالت واقعی، آرامش و صلح‌طلبی در سطح جهانی است؛ ایمان و امنیت معنوی، سرچشمه و مبنای اصلی امنیت و ساز وکارهای تأمین آن می‌باشد و توجه به امنیت معنوی در کنار امنیت مادی از جمله سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی از نکات مهم اندیشه امام‌خمینی رحمه الله علیه محسوب می‌شود. به نظر ایشان، ابعاد معنوی و اخلاقی امنیت در جهان کنونی مورد غفلت واقع شده است.
 
روابط بین‌الملل مطلوب از نظر امام‌خمینی رحمه الله علیه ، می‌تواند در سطح جهانی به دو صورت، نمود پیدا کند:  
 
الف) در سطح جامعه جهانی: روابط بین‌الملل مطلوب از نظر امام‌خمینی رحمه الله علیه، مبتنی بر استکبارزدایی و نفی نظام سلطه و هژمونی قدرت‌های بزرگ استکباری در عرصه روابط بین‌الملل، نفی فرهنگ‌های غربی و استعماری همراه با اتحاد ملل مستضعف سراسر جهان‌ می‌باشد. بازگشت به فطرت انسانی و اعتقاد به توحید و یکتاپرستی، از موارد اصلی تفکر الهی امام رحمه الله علیه محسوب می‌شود که به عنوان مبنای روابط بین‌الملل مطلوب، محسوب می‌شود.
 
ب) در سطح مناطق اسلامی: توصیه امام رحمه الله علیه به ملت‌ها و حکومت‌های اسلامی، خوداتکایی و خودکفایی، درک شخصیت و توانایی و حفظ فرهنگ اسلامی می‌باشد و عامل موفقیت ملت‌ها و دولت‌های اسلامی را در تبعیت کردن از شعار نه‌شرقی و نه‌غربی و تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی می‌دانند و کشورهای اسلامی را به قطع روابطی که می‌تواند زمینه‌ساز سلطه بیگانگان بر جامعه اسلامی‌ شود، توصیه می‌کنند.
 
از منظر امام‌خمینی رحمه الله علیه، اتحاد ممالک اسلامی و تقویت همگرایی عقیدتی و ارتقای همبستگی درونی بین کشورهای اسلامی، هژمونی و سلطه قدرت‌های سلطه‌گر را از بین می‌برد و در بازگرداندن صلح و امنیت در مناطق اسلامی تأثیرگذار می‌باشد.
 
در سطح جامعه جهانی و نیز در سطح مناطق اسلامی، باید به صدور ارزش‌های انقلاب اسلامی اشاره کرد که نمود و اعتراضی به سیستم فعلی روابط بین‌الملل محسوب می‌شود و به عنوان نمونه‌ای از تفکر جهان‌گرایی ایشان تلقی می‌شود؛ همچنین باید به اهمیت نامه امام رحمه الله علیه به گورباچف و آثار و تبعات جهانی آن توجه کرد. روابط بین‌الملل مطلوب از دیدگاه امام‌خمینی رحمه الله علیه، با نفی دو تفکر غربی و شرقی، در پی ایجاد سیستمی جهانی، فارغ از سلطه و تفکر این دو سیستم می‌باشد که در آن، اخلاق و معنویات و خداپرستی، ملاک و معیار روابط بین‌الملل قرار می‌گیرد و جنبه‌های مادی روابط بین‌الملل به تبع آن، معنا و مفهوم می‌یابد.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار