به گزارش باشگاه خبرنگاران، آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در کتاب " بازسازی و سازندگی (کارنامه و خاطرات سال 1368) " مطالبی را از روزهای ارتحال امام خمینی(ره) به رشته تحریر درآورده است.
دوشنبه 15 خرداد / ذیقعده 1409 / 5 ژوئن 1989
بعد از نماز صبح کارهای عقب افتاده دیروز را انجام دادم. متن بیانیه مجلس خبرگان درخصوص تصویب رهبری آیتالله خامنهای را نوشتم و برای انتشار دادم. با بعضی از اعضای هیأت رئیسه درباره به کاربردن عنوان آیتالله به جای حجـتالاسلام والمسلمین مشورت کردم؛ موافقت داشتند.
گزارشها و تلکسهای مربوط به
رحلت امام و انتخاب آیتالله خامنهای و دیگر مسائل را خواندم، مراسم وداع
مردم با جنازه امام در مصلای تهران را از رادیو و تلویزیون زیرنظر داشتم؛
خیلی باشکوه است. ساعت ده و نیم صبح با هلیکوپتر بر فضای تهران و مصلی و
خیابانهای اطراف آن پرواز کردم.
آقای زعبی نخست وزیر سوریه هم که نتوانسته بود از زمین به مصلا برسد، با هلیکوپتر محل و مراسم را ملاحظه کرده بود. آقای محمد اصغری مدیر مسئول روزنامه کیهان آمد. شماره فوقالعاده را آورد و برای سرمقالهای درباره رهبری آیتالله خامنهای مشورت کردم. در مورد صدور بیانیههای تائید رهبری به مراکز مربوط تذکر دادم.
از گزارشها بر میآید غربیها از انتخاب آیتالله خامنهای خوشحالند و امیدوارند که اعتدال حاکم باشد و رادیکالها منزوی شوند. آنها از سرعت عمل ایران در حل مسأله رهبری تعجب کردهاند. خیال میکردهاند که این مسأله باعث درگیری و جدال و احیانا جنگ داخلی خواهد شد.
عصر به مصلای تهران رفتم. نزدیک جنازه حضرت امام قدری گریستم. مردم ابراز احساسات زیادی داشتند. یاسر و عفت هم همراه من به محل مراسم آمده بودند. مصاحبهای کردم. قدری هم برای مردم صحبت نمودم.
به جماران آمدم. به بیت اما برای تسلیت رفتم. شب به خانه آمدم. بخشی از مراسم را از تلویزیون دیدم. احساسات مردم شدید است. تأییدهای زیادی برای رهبری آیتالله خامنهای در تلویزیون آمد؛ خوب است.
به مجلس رفتم. وقت زیادی را به قرائت گزارشها گذراندم. مجموعا انتخاب آیتالله خامنهای تأثیر مثبتی داشته و آرامشی به دنیا و منطقه داده و دشمنان را مأیوس و دوستان را شاد کرده و تبریکها و تاییدها شروع شده و خیلی وسیع است. نمایندگان هم طومار تایید دارند درست میکنند.
نماینده تهران و عضو هیأت رئیسه مجلس آمد. درباره رهبری آیتالله خامنهای سوالاتی داشت؛ توجیهش کردم. آقای حسین کمالی نماینده تهران و رئیس کمیسیون کار و امور اجتماعی هم آمد. در همین خصوص مذاکره شد. عصر روسای پارلمانهای الجزایر و لیبی آمدند. ملاقات تشریفاتی بود.
بعد از نماز به دفتر رهبری رفتم. دو سه ساعتی باهم درباره کشور و سیاستهای آینده مذاکره کردیم. در زمینههای زیادی توافق به عمل آمد. قرار شد هفتهای یک بار جلسه دو نفری داشته باشیم که سیاستهای رهبری و اجرایی را هماهنگ کنیم. درباره اقدامی برای تهیه اجناس ضروری، قرار شد در جلسه سران قوا بحث شود. قرار شد فردا ایشان در دانشگاه تهران جلسه فاتحهای داشته باشند.
آقای عبدالمجید معادیخواه آمد و از وجود عناصری گفت که با رهبری آقای خامنهای مخالفت میکنند و بنا دارند که آن را موقت معرفی کنند، تا دراین فرصت با تماس با اعضای مجلس خبرگان، شاید بتوانند بعد کاری بکنند.
صحنه نماز آیتالله گلپایگانی بر جنازه امام و مراسم وداع با امام در مصلای تهران، بسیار باشکوه و پیامدار بود و تشییع جنازه امام تا محل دفن، در تاریخ ایران و شاید جهان کمنظیر و شاید بینظیر است.
ازدحام جمعیت در مسیر و محل دفن و تلاش مردم برای رساندن دست خود به تابوت امام، مشکل آفرین شد، در حدی که کفن امام پاره شد و در رسانهها منظره بدن امام در این حالت، واقعا جلوه ماندگاری ثبت کرد.
خبر دادند که ازدحام مردم مانع دفن امام است. از من کمک خواستند. با هلیکوپتر برفراز منطقه دفن رفتم. دستور دادم هلیکوپتر در کنار قبر فرود آید. صدا و باد و گرد و غبار ناشی از فرود هلیکوپتر، باعث عقبنشینی مردم گردید و جائی برای هلیکوپتر باز شد.
مردم با دیدن من فریاد تسلیت سردادند. فرصتی شد که آخرین وداع را با امام انجام دهم. با مشاهده و منظره دفن، صورتم پر از اشک شد. از مردم تشکر کردم و به ملت تسلیت گفتم و با اندوه زیاد صحنه را ترک کردم. همراهان گفتند این اقدام شبیه یک عملیات بود.
چهارشنبه 17 خرداد / 3 ذیقعده 1409 / 7 ژوئن 1989
بعد از نماز تا ساعت هشت و نیم صبح گزارشها را خواندم. دنیا در مقابل محبوبیت امام خاضع شده است. در خارج از کشور هم مسلمانان سنگ تمام گذاشتهاند، مخصوصا در لبنان و پاکستان و کشمیر. از سرعت عمل در انتخاب رهبری بدون مشکل، مات شدهاند.
پنجشنبه 18 خرداد / 4 ذیقعده 1409 / 8 ژوئن 1989
بعد از نماز به رادیوهای آمریکا و انگلیس گوش دادم و گزارشها و تلکسها را خواندم. همه دنیا به عظمت مراسم عزاداری و وفاداری نسبت به امام و انقلاب اعتراف کردهاند. آنها دچار تعجب شدهاند و از اینکه میبینند همه تحلیلهایشان غلط از آب درآمده، دچار بهتاند.
عراق فعالیت منافقین را محدود نموده و صدام درباره فواید صلح صحبت کرده است. انتخاب آقای خامنهای و پیشبینی انتخاب من به ریاست جمهوری را دلیل بر حاکمیت منطق اعتدال تفسیر میکنند.
دکتر علی اکبر ولایتی وزیر امورخارجه و محمود واعظی معاون وزیرامورخارجه آمدند. درباره سفر به شوروی و مسائل مربوط به آن مذاکره شد. قرار شد سفر در موقع خودش انجام شود و سفر بلغارستان و مجارستان انجام نشود. همچنین درباره مطالب مصاحبهای که در پیش داشتم، مشورت شد. کاردارمان در کره جنوبی آمد. گفت آنها آماده همکاری در امور صنایع نظامی هم هستند. پیشنهاد مشخصی برای آزمایش دادم. مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی در مجلس داشتم. تعداد خبرنگارهای خارجی خیلی زیاد بود و سخت تحت تأثیر عظمت حضور مردم در صحنه بودند. این مصاحبه بیش از دو ساعت و نیم طول کشید. آنها همه مسائل مهم را مطرح کردند. اعلان نامزدی ریاست جمهوری نمودم.
تحلیلهای جنگ قدرت بین رادیکالها و معتدلها نادرست از آب درآمده است. بعضی از رسانههای خارجی به امام جسارت میکنند؛ مخصوصا رسانههای ترکیه به بهانه اهانت از طرف ما به آتاتورک، برای بدرقه آقای رابح بیطاط رئیس مجلس الجزایر که برای مراسم به ایران آمده بود، به فرودگاه رفتم. درباره اوپک و توسعه روابط حرف زدیم. ازآنجا برای شرکت در مراسم فاتحه رهبری برای امام به دانشگاه تهران رفتم.
جمعیت عظیمی شرکت کرده بودند. بعد از من آیتالله خامنهای رسیدند. مردم خیلی گرم استقبال کردند و شعار اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است جا افتاده. برای اسم ایشان صلوات میفرستند. اما ایشان به آقای محمدتقی فلسفی که سخنران جلسه بودند، گفتند که دیگر صلوات نفرستند.
بعد از جلسه به مجلس رفتم. کارهای دفتر را انجام دادم. آقای محمدواد ایروانی وزیر اقتصاد آمد. درباره طرحهای در دستور سفر به شوروی گفت. عصر شوروی بازنگری قانون اساسی جلسه داشت. بحث در کلیات رهبری بود که تمام نشد.
آقای علی آقا محمدی آمد. درباره انتخابات هیأت رئیسه مجلس صحبت کرد. معتقد بود که جناح معتدل شرط نکنند که از تنها نایب رئیس هم باشد و در مورد آقای مهدی کروبی یکپارچگی باشد. گفتم تلاش کند که متحد در انتخابات شرکت کنند. یک لیست باشد. گفت هنوز تعدادی از تندروها با رهبری آیتالله خامنهای مخالفند. شب در مجلس ماندم.