به گزارش
خبرنگار حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی من از صبح تا شب سر کار هستم و از شوهرم خبر ندارم. او هم در طول روز اصلا با من تماس نمی گیرد. هربار هم من به او زنگ می زنم گوشی تلفنش را جواب نمی دهد.
زن جوان ادامه داد: اوایل این موضوع برایم کاملا بی اهمیت و جزئی بود ولی حالا کم کم دارد تمام زندگی ام را تحت تاثیر قرار می دهد و مرا ناراحت می کند. احساس می کنم شوهرم نسبت به من بی اهمیت است و برایش فرقی نمی کند که من کجا هستم و چه کاری انجام می دهم. حتی اگر تمام روز هم به خانه نروم یکبار تماس نمی گیرد و جویای احوالم نمی شود.
وی افزود:حتی وقتی سرکار هم نیستم باز هم شوهرم با من تماس نمی گیرد. وقتی هم اعتراض می کنم می گوید بالاخره که به خانه می آیی چه لزومی دارد که با تو تماس بگیرم. آقای قاضی من تصور می کنم شوهرم به من علاقه ای ندارد و برایش مهم نیستم برای همین تصمیم به جدایی از این مرد گرفتم.
بعد از صحبت های این زن قاضی شوهر وی را نیز به دادگاه احضار کرد تا صحبت های او را هم بشنود.
انتهای پیام/
شوهر نم هینجوری هس ا 4 ماه عقد کردیم فقط من اگه شد بهش زنگ بزنم و محبت کنم دیگه اون زنگ و نه اس میده
نه پول داره نه محبت کجای دلم قرارش بدم
دیگه از پریشب تصمیم گرفتم زنگ و اس ندم و ببینم تا که زنگ و اس نمیده
فقط من نازشو کشیدم و از هفته اول عقدمون دعوا و طلاق کشی داشته
دیگه خسته شدم و موندم چطور اینو خواستم من ازش متنفر بودم و چرا مادر و پدرا یکم به فکر دختراشون نیستن
از اون شب نه اس داده نه زنگ
به نظرتون چکارکنم؟؟
در جامعه ای که ما زندگی میکنیم زن و شوهر در چهر چوب خانواده همدیگرو از محبت اشباع نکنند یا منجر به طلاق حقیقی میشه یا منجر به طلاق عاطفی میشه که تو جامعه ما پرشده
کسایی هستند که دارن تحمل میکنند بی مهری همسرشونو کسایی هم تحمل نمیکنند منجر به طلاق میشه
مقصر اینجا اون مرده هست که عقلش ضایع شده فکر نمیکنه فردا بیرون همسرش طلب محبت میکنه
مردی شرایط داره که ههرکی داشته باشه قابل احترامه و حتی ستایشهمه باعث بیزاری