محمد حقانی اول ابتدایی را در روستای دستگرد برخوار تحصیل کرد و خانواده وی از آنجایی که روستا امکانات تحصیل تا چهارم ابتدایی را بیشتر نداشت برای ادامه تحصیل برادران و خواهر بزرگترش به اصفهان نقل مکان کردند .
در ادامه سین جیم گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران، مروری بر مشخصات فردی و حرفهای محمد حقانی، عضو شورای اسلامی شهر تهران خواهیم داشت.
سین: چندمین فرزند خانواده هستید؟
جیم: چهارمین فرزند هستم و 2 برادر و یک خواهر بزرگتر و 2 خواهر و یک برادر کوچکتر از خودم هستند و خوشبختانه برادر و خواهر بزرگتر از من نیز در قید حیات هستند .
سین:به رشته تحصیلی خود علاقه داشتید؟
جیم: بعد از اینکه دیپلم ریاضی را در سال 1340 گرفتم، همزمان در دانشگاه شیراز، دانشکده بازرگانی، دانشکده علوم قبول شده بودم، در دانشگاه شیراز و در مقطع عمومی مشغول تحصیل بودم ، یک روز که به همراه دوستانم از خیابان زند عبور می کردیم در روزنامه اسمم را جز پذیرفته شدگان دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران دیدم.
سین:چرا کشاورزی را انتخاب کردید؟
جیم :دانشگاه شیراز پس از گذراندن دو سال عمومی، رشته اصلی را برحسب استاندارها آمریکایی و کسب نمرات A,B,C,D تعیین می کردند و نمی دانستم بعد از دو سال چه رشته ای در انتظارم است اما هزار و هشتصد تومان شهریه نیز پرداخت کرده بودم و از طرفی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج نیز تنها دانشکده کشاورزی ایران بود، از آنجایی که نمی دانستم کدام یک را انتخاب کنم، به سفارش یکی از آشنايان، به رئیس دانشگاه شیراز مراجعه کردم و ايشان نیز پس از پرسیدن چند سوال و گرایشم به من توصیه کردند که مشخص نیست در این دانشگاه چه رشته ای در انتظارتان است و همه چیز به فعالیت شما بستگی دارد اما دانشگاه تهران رشته مشخصی پذیرفته شده اید و با کسر درصدی از شهریه و پرداخت مابقی آن، به دانشکده کشاورزی کرج رفتم .
سین :تحصیلات دانشگاهی موجب نقل مکان به تهران شد؟
جیم: بله، از دانشگاه شیراز مستقیم به تهران و منزل دایی ام رفتم و حتی نتوانستم با پدر و برادر بزرگترم مشورت کنم .
سین: بهترین و بدترین روز زندگی چه زمانی بود؟
جیم: بدترین روز زندگی من روز فوت پدرم در سال 1348 بود و البته روز فوت مادرم نیز جز بدترین روزهای زندگی من محسوب می شود.
فرزندان به دور از مکنت مالی پدر و مادر به اشتیاق خرید یک شاخه گل در روز پدر ومادر و خوشحالی آنها حساس هستند ومن 5 ماه بود شاغل شده بودم که پدرم از دنیا رفت و بهترین روز زندگی من آشنایی با همسرم بود و شروع یک زندگی جدید و فرزند از شیرینی های زندگی محسوب می شود.
سین: چه سالی ازدواج کردید؟
جیم: در تاریخ 31 فروردین 1352 ودر سن 30 سالگی ازدواج کردم .
سین :چند فرزند دارید؟
جیم: 2 پسر دارم که اولین پسرم فارغ التحصيل دکترای شهرسازی و استادیار دانشکده معماری است وپسر کوچکترم نیز معمار است .
سین: چند نوه دارید؟
جیم: دو نوه دارم، اولین نوه دختر9 ماهه از پسر کوچکترم و دومین نوه پسر یک ماه از پسر بزرگترم دارم.
سین:رنگ مورد علاقه شما چیست؟
جیم: من رنگ را براساس گل تعیین میکنم، گل مخملی قرمز تیره، ولیمویی را دوست دارم .
سین :غذای مورد علاقه شما؟
جیم: جوجه کباب
سین: میوه مورد علاقه شما؟
جیم :خربزه، گرگاب روستای نزدیک ما محل تولید خربزه بود به همین میوه مورد علاقه من نیز خربزه است .
سین :فصل مورد علاقه شما؟
جیم: بهار
سین: شغل مورد علاقه شما چیست؟
جیم: 14 سال معاون شهردار بودم و کارهای اجرایی را بیشتر از نظارت دوست دارم، زمانی که در شهرداری بودم با توجه به اینکه 18 ساعت کار می کردم اما شادتر بودم،چراکه در بعضی موارد خیلی بهتر می توان عمل کرد اما متاسفانه اجرا را در دست ندارم.
سین :عضو شبکه های اجتماعی هستید؟
جیم: عضو هیچ کدام از شبکه های اجتماعی نیستم اما بر حسب وظیفه در کمپین مجازی حفظ و صیانت از باغات تهران عضو می شوم.
سین :چه موزیکی را ترجیح می دهید؟
جیم: به موسیقی سنتی علاقه دارم وبيشتر تمایل به خواننده ای قدیمی دارم البته اگر خوانندهای جدید نیز سنتی کار کنند حتما گوش می دهم .
سین: ویژگی منحصر به فردی که دارید چیست؟
جیم : نظم و ترتیب، قول دادن و عمل کردن و در نهایت اجرای قانون، زمانی که مسئول اجرایی بودم سعی می کردم پیامم را برای انجام و عدم انجام کاری در اقصی نقاط شهر به مخاطبم برسانم، در حال حاضر بهترین قوانین را در برخی از مسایل داریم اما نیاز به عزم و اراده برای اجرایی شدن آن داریم و به طور قطع جامعه ای می تواند از آسیب ها به دور باشد که قانون در آن اجرا شود.
سین : اصلی ترین مشغله ای که در حال حاضر دارید؟
جیم: خوشبختانه فرزندانم از بسیاری مسایل حاکم در جامعه به دور هستند وهمانند خودم پایبند خانه و خانواده هستند اما پدر و مادر همیشه نسبت به فرزند دغدغه دارند البته اصلی ترین دغدغه من در شورا این است که به عنوان مسئول کمیته محیط زیست اثر گذار باشم و زمانی که درختی قطع می شود پریشان، عصبی، ناراحت می شوم و باید گفت که دریافت کارت زرد و قرمز امروز تهران حاصل بی تدبیری و بی برنامگی گذشته است که در نهایت محیط زیستی مواجه می شویم.
سین: در اوقات فراغت ترجیح می دهید به چه کاری بپردازید؟
جیم: مطالعه و کاشت گل
سین :موافق رفتار ملایم هستید یا خشن؟
جیم: هر توفیقی توام با تدبیر و تعقل است و من معتقدم که انسان های موفق دنیا معتدل بودند والبته موافق سرسخت قاطعیت در کار هستم.
سین:اهل ورزش هستید؟
جیم: بله، زمانی که کار اجرایی انجام می دادم 4 روز درهفته وبه طور متوسط یک ساعت در روز
ورزش های متفاوتی از جمله شنا، والیبال و سعی می کردم تمامی ورزش ها را تجربه کنم، در شهرداری چند سالی معاون خدمات شهری بودم و اولین معاونت فرهنگی اجتماعی را راه اندازی کردیم در آن معاونت بود که ورزش را مطرح کردم و دو همگانی صبحگاهی آقایان و بانوان، مسابقات فوتبال محلی را پایه گذاری کردم .
سین: به چه ورزشی علاقه دارید؟
جیم :کشتی را به عنوان ورزش سنتی کشورم دوست دارم.
سین: طرفدار آبی هستید یا قرمز؟
جیم :من به تیم ملی علاقه دارم و کارم را برای تماشای بازی های ملی تعطیل می کنم.
سین: چه میزان گذشت در زندگی دارید؟
جیم: گذشت اسلحه ای خدادادی است والبته گذشت در حد اعتدال. باید رعایت شود اگر گذشت موجب اصلاح یک شیوه شود درست است اما گذشتی که موجب گستاخی بیشتر شود اشتباه است .
سین: آیا احساس کردید که از رفتارتون سو استفاده شده؟
جیم :اگر بگویم نه یعنی آدم هوشیاری نیستم، جایی که احساس کردم این اتفاق می افتد عکس العمل نشان داده ام .
سین: در بچگی دوست داشتید چه کاره شوید؟
جیم: خیلی یادم نیست به چه چیزی فکر می کردم، اما در یک زمانی به معلمی علاقه داشتم و یک سال معلم بودم .
سین: به مجلس و مشاغل بالاتر فکر علاقه دارید؟
جیم: به کارهای اجرایی بیشتر از نظارتی علاقه دارم .
سین: از شیطنت های بچگی بگویید؟
جیم: من بچه بازیگوشی نبودم .
سین: در دوران مدرسه تنبیه شده اید؟
جیم :یادم نمياد چون تنبیه شدن را خیلی بد می دانستم .
سین: وقتی در زندگی به بن بست می رسید چه کاری انجام می دهید؟
جیم :من خود را موفق معرفی نمی کنم اما انسان های موفق کسانی هستند که بحران را در زندگی پشت سر گذاشته اند و زمانی که به دیواری می رسند با با تدبیر و تعقل مشکلات را برطرف می کنند.
سین: در زندگی از بیست چه نمره ای به خود می دهید؟
جیم: خوشبختانه من و همسرم در تربیت فرزند موفق بودیم،فرزندانی متدین، تحصیل کرده و پایبند به زندگی که از بسیاری از آسیب های امروز جامعه به دور هستند که البته بار زندگی بر دوش همسرم بوده است .
سین :مهم ترین و تکراری ترین نصیحت پدر چه بوده است؟
جیم :یادم نمياد که پدر و مادرم نصیحت مستقیم داشته باشند بلکه بیشتر در رفتار و کردار خود سعی می کردند رفتار درست را به ما نشان دهند، و نماز و رزق حلال بسیار بسیار مهم است .
سین :از نظر شما تعهد بهتر است یا تخصص؟
جیم:تعریف انسان در تعهد است، متعهد به کارهای شایسته، اعتقادات درونی و.مذهب و زندگی، و البته متخصصی که تعهد نداشته باشد ریالی ارزش ندارد و انسان متعهد باید تخصص نیز داشته باشد و ناگفته نماند که تعهد و تخصص لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
سین: به آشپزی علاقه دارید؟
جیم: بله
سین: چه غذایی را بهتر درست می کنید؟از دستپخت شما راضی هستند؟
جیم: بله، من مسئولیت کباب را برعهده می گیرم.
سین: تیکه کلام شما چیست؟
جیم: مخلصيم
سین :نقطه ضعف شما چیست؟
جیم:شرم و حیای بیش از حد من در برخی موارد بد است، من فردی هستم.که می توانم بیشترین مشکلات شهری را در شورا مطرح کنم اما سعی می کنم قبل از طرح در جلسه علنی به شهردار و مسئول مربوطه تذکر پنهانی می دهم و کمتر دنبال سرو صدا هستم ودر صورتی که برطرف نشود مطرح می کنم .
سین :چند سیم کارت دارید؟
جیم: من یک سیم کارت دارم و در ابتدا به لحاظ موقعیت شغلی پیجر داشتیم و شهرداری تعدادی سیم کارت از مخابرات گرفت که بعد همان شماره ها را فروخت زمانی که 50 موبایل در ایران بود من نیز داشتم.
سین :چه ماشینی دارید؟
جیم: گذشته زانتيا داشتم و در حال حاضر نیز پژو که ماشین شورا است برای کارهای اداری استفاده می کنیم اما فرزندانم به دلیل اینکه معتقد هستند پدر و مادر شان باید ماشین ایمن داشته باشند در روز تولدم " بی ام و " هدیه دادند .
سین: اهل تجملات هستید؟
جیم :اهل تجملات نیستم اما رفاه نسبی را می پسندم، چرا که مدیری که نتواند به خود برسد مدیر نیست و نمی تواند به دیگران نیز برسد و من در زمان مدیریت شهری نیز به محله های جنوب شهر بیشتر می پرداختم و البته از محله های شمالی نیز غافل نمی شدم و در حال حاضر نیز بیشتر بازدیدهای من از جنوب شهر است.
سین: آقای محمد حقانی اگر دوباره متولد شود دوست دارد در همین جایگاه باشد؟
جیم: بله و به درگاه خدا شاکر هستم وبا این شرایط،نیز هنوز انرژی برای کار دارم .
سین :در زندگی از چه چیزی غافل شدید؟
جیم: از چیزی که در زندگی غافل شدم غفلت از خاطره نویسی مدیریت شهری بود که البته خیلی به من پیشنهاد شد ولی متاسفانه با تجربه نیم قرن این کار را انجام ندادم .
سین:آخرین باری که به زادگاه خود سفر کردید چه زمانی بود؟
جیم :یک سال پیش رفتم، اقوام درجه 2 و 3 در دستگرد که البته در حال حاضر به شهر تبدیل شده زندگی می کنند .
سین: در هیاهوی شهری دلتنگ زادگاه می شوید؟
جیم :متاسفانه در هیاهوی شهری و گرفتاری ها کمتر میتوان به آن چیزی که در نهان است پرداخت اما متعلق به هرجا که باشی دلت هوای آنجا را دارد.
سین: کلام آخر؟
جیم :من همچنان به مدیریت شهری علاقه مند هستم، در گذشته استخدام شهرداری و دولت از طریق روزنامه ها و عدالت انجام می گرفت و باید امتیاز لازم برای احراز شغل را کسب می کرد و اگر موفق به کسب امتیاز نمی شد آن شغل به او سپرده نمی شد اما متاسفانه در حال حاضر دست هر شخصی را به حوزه اشتغال وارد می کنند، تهران بسیار شهر زیبایی بود که باید با تخصص به مسائل آن ورود کرد و تخصص و زیر بنای علمی در کارهای اجرایی شرط اصلی است.
سین: نظر آقای حقانی در باره واژه های کلیدی زندگی؟
نوه: عزیزتر از فرزند
تهران: شهری بی در و پیکر
خبرنگار :در شورا تنها نقطه اتکای اعضای شورا به مردم است و حلقه واسطی که حرف های اعضای شورا را به مردم می رسانند .
اصفهان: شهر زندگی
شورا: آرزو دارم که جایگاه شورا ارتقا پیدا کند چرا که شورا نماد مردم است و وظایف شورا را به خودشان واگذار کنند.
شهرداری: محل خدمت
آینده تهران: مریضی نیست که از دست رفته باشد باید در اتاق جراحی بستری شود.
انتهای پیام/