به گزارش خبرنگار
حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زوج جوانی به دادگاه خانواده رفتند و درخواست طلاق دادند.
مرد جوان درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم مرا دیوانه کرده است. من از صبح تا شب در حال کار کردن هستم اما او همیشه غر می زند و جنجال به راه می اندازد. همسرم به جای اینکه قدردان زحمات من باشد مرا آزار می دهد و سر کوچکترین موضوعات دعوا به راه می اندازد.
وی افزود:وقتی شب ها خسته به خانه برمی گردم، باید غر زدنهای همسرم را بشنوم و بیشتر اوقات هم باید با او دعوا کنم. ستاره از اینکه من تا دیروقت کار می کنم شاکی است و از من می خواهد که شغلم را عوض کنم. ولی مگر می شود. من چندین سال است که دارم در این مغازه کار می کنم و نمی توانم شغلم را تغییر دهم. او اصلا متوجه نیست که من اگر کار می کنم به خاطر او است و می خواهم یک زندگی راحت برای او مهیا کنم.
زن جوان نیز به قاضی گفت: آقای قاضی باور کنید من بیماری افسردگی گرفتم از بس از صبح تا شب در خانه تنها هستم و در سکوت زندگی می کنم. شوهرم هیچ وقت در کنار من نیست. او می تواند به راحتی از اینکارش استعفا دهد و یک شغل راحت تر را انتخاب کند. ولی اصلا به حرفم گوش نمی دهد و به تنهایی من اهمیتی نمی دهد.
وی ادامه داد:ما هیچ مهمانی نمی توانیم برویم چون شوهرم تا دیروقت سرکار است و وقتی به خانه بر می گردد نیمه شب است. آخرین بار هم وقتی به او اعتراض کردم چنان دعوایی به راه انداخت که تصمیم به جدایی گرفتم.
صحبت های این زوج که تمام شد، قاضی سعی كرد آنها را از جدایی منصرف کند. او به این زوج پیشنهاد داد برای حل شدن مشکلشان نزد یک مشاوره خانواده بروند و اگر مشکلشان حل نشد آن زمان به فکر جدایی بیفتند. زوج جوان هم پیشنهاد قاضی را قبول كردند.
انتهای پیام/
درک این خانم از شرایط کاری همسرش و درک این آقا از تنهایی و نیاز به همصحبتی و کنار همسر بودن خانمش
یه کم تعادل لازمه
یعنی آقا یه مقدار از فشار کارش کم کنه و یه وقتی رو برای خانمش بگذاره. وخانم هم باید آرامش لازم رو برای همسرش تامین کنه که شوهرش از بودن در خانه احساس آرامش داشته باشه، عاشق خونه بشه و لحظه شماری کنه که زودتر بیاد خونه و با روی باز و چهره خندان همسرش مواجهه بشه
فقط صبوری میخواد و درک متقابل