علیخانی پس از شروع همیشگی برنامه به سراغ مهمانان رفت تا شنونده ی قصه ی آنها باشد.
محمد و همسرش در شب هجدهم مهمان «ماه عسل» شدند تا روایتگر بخشی از زندگی خود باشند.
محمد كه متولد ١٣٤٦بود از سن چهارده سالگی به همراه خواهر بزرگترش به كشور آمریكا می روند و نزد عموی خود زندگی می كنند،بعد از گذشت چند سال خانه ای اجاره می كنند و به طور مستقل زندگی در آمریكا را ادامه می دهند. علیخانی هنگامی كه محمد عنوان كرد در خانه ای مستقل زندگی را آغاز كردیم با شیطنت خاصی به مهمان گفت: حتما گفتی شرایط هر كاری فراهم است برویم مستقل زندگی كنیم؟ محمد در پاسخ به او افزود :شما می خواهید از زیر زبان من یك چیزایی بیرون بكشی كه من جلوی همسرم نمی توانم بگویم.
محمد در امریكا تحصیلاتش را ادامه می دهد و در همان حال كار هم می كند و پس از مدتی موفق به تاسیس یك كمپانی می شود و شرایط مالی خوبی برای او رقم می خورد. محمد در كنار كار و تحصیل به تفریحات ناسالمی چون مشروبات الكلی و پارتی های شبانه می پرداخته، زمانی كه محمد در حال بازگو كردن این بخش از زندگی اش بود، علیخانی با حالت مزاح گفت: جاهایی از قصه ات را بازگو كن كه همسرت ناراحت نشود. محمد رو به علیخانی افزود: اگر شب من را خانه راه نداد من به خانه ی شما می آیم.
محمد در ادامه اظهار داشت:آخر هفته هایم را در مكان های ناسالم سپری می كردم، این شرایط برای خانواده ام عادی بود و مخالفتی نداشتند. علیخانی با اشاره به همسر محمد بیان كرد: خانمت داره چپ چپ نگاهت می كند.
علیخانی از همسرش پرسید هیچ كدام از این مطالب را نشنیده بودید ؟ كه او پاسخ داد تا این حد را نه.
محمد به علیخانی گفت: شما مواظب باشید همسرم چیزی سمت من پرتاب نكند. همسرش گفت: اینجا چیزی برای پرتاب كردن وجود ندارد، علیخانی كه شیطنتش گل كرده بود، در حالت مزاح به همسر محمد پیشنهاد داد كه از روی صندلی بلند شود و با صندلی محمد را بزند.
در ادامه، محمد روزی قصد رفتن به كارناوال برزیل را داشته كه هنگام رفتن به سفر خواهرش او را از زیر قرآن سبز رنگی رد می كند. محمد قرآن را با خود می برد و زمانی كه به كشور برزیل می رسد تا خود را برای رفتن به فسادترین مراسم برزیل آماده كند، هنگام استراحت كتاب قرآن را با معنی فارسی آن مطالعه می كند كه ناگهان آیات قران به مانند پتكی بر قلب او فرو می رود و دچار یك سرگشتگی و پریشان حالی می شود و دیگر به آن مراسم فساد نمی رود و از آنجا راهی جنگل های آمازون می شود و در این حین قرآن را می خواند و پس از یك ماه زندگی در جنگل های آمازون به آمریكا بازمی گردد و شروع به روزه گرفتن و نماز خواندن می كند و از آن زندگی و تفریحاتش فاصله می گیرد، بعد از آن به سفر حج می رود و پس از بازگشت، در لس آنجلس در جلسات آشنایی با امام حسین (ع) شركت می كند و راه خود را پیدا می كند و در آنجا هم با همسرش كه از سه سالگی در آمریكا زندگی می كرده آشنا می شود.
محمد در پایان در خصوص مسلمان شدنش گفت: خداوند ابله ها را دوست دارد، من تولد دوباره پیدا كردم.
روایت قصه ی زندگی محمد به قدری جذاب بود كه «ماه عسل» دقایق پایانی نزدیک به اذان به پایان رسید.
بنابراین قاب كهكشانی «ماه عسل» با روایت قصه ای ناب و جذاب بسته شد.
گزارش از سمیه مردانی
به هر حال در هر کاری اشتباه هم پیش میاد. کی تا حالا اشتباه نکرده. ؟
خدانگهدار .
اشک منو که حسابی دراورد...
ممنونم از برنامه ی خوبتون مثل همیشه عالی هستید ما از طرفداران پروپاقرص برنامتون هستیم و دوست داریم همیشه سالم وسلامت باشید و برنامه ی خوبتون همیشه پا بر جا.
آقای علیخانی این برنامه بدون شما لطف و صفایی نداره.
برای اینکه دچار سردرگمی نشید منظور نویسنده پیشنهاد مجری برنامه به خانوم مهمان استفاده از صندلی در جهت زدن به همسر
که از نظر من این پیشنهاد و کارهایی این چنینی در جمع های دوستانه شاید اما در نگاه عموم مردم نشاید.....
آقای علیخانی ممنونیم
آقای علیخانی ممنونیم
اگه ایمیلی از اقای محمد دارید بذارید ممنون میشم
اگه ایمیلی از اقای محمد دارید بذارید ممنون میشم
احسان ادامه بده
ما پشتتیم پسر
کسی زورت نکرده
والا به خدا
عجباااااا
روانی
من که این داستان رو خوندم واقعا داستان جالبی بوده
خوش به حال هر کی دیده ........
لطفا بعضی ها قضاوت نکنند
اینکه میگید این آقا رو بزرگ نکنید یعنی چی
شما چه کاره ای
خدا بهش لطف کرده راه رو بهش نشون داده
لطفا یاد بگیرید قضاوت نکنید
شما خدا نیستید
بابا یه نفر پیدا شده که کار شو درست انجام میده و بینننده میلیونی هم داره چرا دوست دارید هی تو سرش بزنید
آخه چرا یک مجری ساده رو اینقدر بزرگ می کنیین؟
انتظار میره بجای مانور دادن روی افراد شیک پوش سوسول، روی افرادی کار کنند که زندگیشون رو برای عزت این مملکت فدا کردن....همچون شهدای غواض که تا چندی پیش به رویای هیچ فردی هم دلاوریهای آنها خطور نمی کرد.
برنامه ی دیشب خیلی عالی بود..من که واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم..حتی امروز کلیپ برنامه ی دیروزو دانلود کردم و چند بار نگاه کردم..صحبتهای محمد یه ارامش خاصی رو بهم میداد..
باشد که همه ی ما تنها نام مسلمان بودن را یدک نکشیم..
من خودم موندم الان ماه رمضانه یا ماه علیخانی؟؟؟
آخه چرا یک مجری ساده رو اینقدر بزرگ می کنیین؟
از باشگاه خبرنگاران انتظار میره بجای مانور دادن روی افراد شیک پوش سوسول، روی افرادی کار کنند که زندگیشون رو برای عزت این مملکت فدا کردن....همچون شهدای غواض که تا چندی پیش به رویای هیچ فردی هم دلاوریهای آنها خطور نمی کرد.
نترکی از حسادت برادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من نمیدونم چرا بعضی از حسادت میخان بترکن
هم برنامه وهم مجری ,,,عاااااااااااالی
خواهش می کنم
برنامه ماه عسل چقدر مهم هست که شما هر روز یک خبر چند صفحه ای از ان منتشر میکند و به بررسی فنی این برنامه می پردازید.
فقط اینو بگم دیشب پسر من به عشق این آدم تا صبح افتاده بود توی متن قرآن حالا کدوم سخنرانی برای حداقل30 میلیون ادم این تاثیر را میزاره
اگر دو نفر قبلی توبیخ داشت و واقعا هم داشت .این قسمت از برنامه با این انتخاب و این شب به خصوص تشویقی هم داره .
پیشنهاد عجیب را متوجه نشدم ! در جایی از متن من پیشنهاد عجیب مشاهده نکردم !
یک از ابعاد مهم این موضوع حجاب هم بوده ! ان شاالله مورد توجه نه تنها خانم ها بلکه آقایان هم قرار گرفته باشد !
خدا رو شکر !
بنظرمن برنامه ماه عسل بهترین برنامه صداوسیما است
خواهش می کنم این برنامه و فرد رو اینقدر بزرگ نکیم مسائل مهم تری در عرصه جامعه وجود دارد تشکر
یه کم تفکر در احوال اینجور آدما هم بد نیست بخدا
این فرد رو بخاطر شخص خودش بزرگ نمیکنیم، اون رو بخاطر قرآن بزرگ میکنیم.
همه مسئله ها در گروی قرآن حل خواهد شد...
و البته قرآن و اهل بیت از هم جدا نخواهند شد...