همه جور عکسی در کافه‌اش پیدا می‌شد، از شهید احمدی روشن تا ارنست چگووارا، از نیما یوشیج و پروین اعتصامی بگیر تا شهید همت و آیت‌الله نجفی و آیت‌الله مطهری، کنار هم آرام و ساکت چیده شده بودند .

کافی شاپی به سبک مدرن و طلبگیبه گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان، "وان ‌یکاد" کوچکی از دیوار روبرویی آویزان شده بود و در انتهای کافه چشم‌نوازی می‌کرد. میزهای چوبی و تکه‌های کوچک کاغذ که هر یک پند و اندرزی از امامان معصوم بود روی میزها زیر شیشه آرام‌گرفته بودند.یک چیدمانی کلاسیک و مدرن در کنار رگه‌هایی از مذهب تضادی که در وهله اول برایم عجیب به نظر می‌رسید.

کافه‌ای که صاحب آن‌یک روحانی جوان خوش‌ فکراست، خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان گفتگویی با این طلبه کافه‌دار کرده است .

سین: ابتدا خودتان را برای مخاطبان سیم جیم معرفی کنید

جیم: سید هادی حسینی، زاده استان کردستان و شهر سنندج هستم زمان جنگ برخلاف دیگران که از مناطق جنگی دور می‌شدند و به استان‌های مرکزی کوچ می‌کردند پدرم تصمیم گرفت به سنندج برود و من در آنجا به دنیا آمدم. در شهرهای مختلف ایران اقامت داشته‌ام از چابهار تا نوشهر از کردستان تا بندرعباس اما بیشترین اقامتم در شهرهای قم ، اصفهان و سنندج بوده است. در دوره دبیرستان به طلبگی علاقه داشتم و چند ماهی درس طلبگی خواندم . در دانشگاه علوم اقتصاد خواندم و بعد از گرفتن کارشناسی اقتصاد مجدد به علوم دینی و طلبگی روی آوردم . شروع طلبگی از شهر قم بود و اکنون در شهر اصفهان به این مهم مشغول هستم و نزدیک به شش سال است که ازدواج‌کرده ام .

سین: خب چه شد که به طلبگی علاقه‌مند شدید و به دنبال فراگیری علوم دینی رفتید .

جیم: از دوره نوجوانی عاشق شغل معلمی بودم و بعد از رفتن به دبیرستان سؤال جدی برایم این بود که مهم‌ترین نیاز انسان‌ها چیست اگر من یک مهندس عمران بشوم و یک پل پیشرفته طراحی کنم و بسازم از روی این پل یک انسان ، یک خودرو شاید یک حیوان عبور می‌کند شاید این کار من نوعی خدمت در راستای کمک به خلق باشد ولی این کمک شایانی به پیشبرد معنویت و رستگاری انسان‌ها نمی‌کند و دوست داشتم خود راه انسانیت را پیدا کنم و در کنارآن بتوانم انسان‌های دیگر را نیز در این مسیر قرار دهم ، بعدازاینکه کارشناسی اقتصاد را به اتمام رساندم این صحبت مقام معظم رهبری که باید دلسوزان دین و نظام وارد مقوله علوم انسانی شوند مرا دگرگون ساخت و تصمیم گرفتم که وارد عرصه علوم انسانی و در کناران طلبگی شوم .

سین : طلبگی و کافه‌داری چه طور شکل گرفت ؟

جیم : وقتی به اصفهان آمدم همسر مقداری سرمایه داشت و دنبال راه‌اندازی شغلی بودیم و من که نیز یک طلبه بودم و همواره تبلیغ خود را در دانشگاه‌ها و مدارس انجام می‌دادم .

جذب کردن و ارتباط با قشر جوان جامعه برایم جذاب بود و دغدغه این را داشتم که بتوانم این ارتباط با قشر جوان را همیشه داشته باشم و کارم ادامه‌دار این مقوله باشد.

بهترین گزینه ایی که برایم به وجود آمده بود راه‌اندازی یک کافی‌شاپ بود ، چراکه وقتی دو زوج جوان برای گذراندن اوقاتی باهم وارد کافه می‌شوند این بهترین فرصت است که بتوانم با قشری از جامعه را که شاید کمتر مذهبی هستند ارتباط برقرار کنم .

سین : آیا تضادی بین این دو مقوله (کافه‌داری به سبک مدرن و طلبگی ) وجود ندارد؟

جیم: اول باید گفت قبل از اینکه اروپاییان کافه داشته باشند ما در ایران و عربستان کافه داشتیم و کشف و کشت قهوه برای نخستین بار در یمن صورت گرفته است و قدیمی‌ترین سبک قهوه‌ای که وجود دارد قهوه عربی است و بعدازآن قهوه ترک و همه این‌ها در منطقه خاورمیانه و در اختیار ما بوده است و در ایران اولین قهوه‌خانه ها را داریم . در زمان قاجار انگلیسی‌ها به دلیل اینکه نوشیدنی اول خودشان چای بود این موضوع را باب می‌کنند و به‌طور کلی در قهوه‌خانه های ما چایی به‌عنوان نوشیدنی جا می‌افتد.

سین : به نظر شما چرا امروزه کافی شاپ به محلی برای خلوت دختر و پسر های جوان شده و شما چه راهکاری برای این پاتوق جوان ها دارید ؟

جیم : اما چیزی که در حال حا ضر همه‌گیر شده این موضوع است که برای عده‌ای جاافتاده که کافی‌شاپ‌ها به‌عنوان محلی برای خلوت دختر و پسرهای جوان شده و این خیلی بد است درصورتی‌که همانند این فضاها در مکان‌های ورزشی ، سینما و دیگر مکان‌ها وجود دارد اما این دلیل نمی‌شود که ما بگوییم که بچه مذهبی‌ها نباید و نمی‌توانند وارد این مکان‌ها شوند و این استدلال معقول و درستی نیست ، من زمانی که کافه را راه‌اندازی کردم اصلاً روی این موضوع که خود طلبه و مذهبی هستم مانور ندادم اما وقتی عده‌ای از دوستان مذهبی فهمیدند که کافه‌ای وجود دارد که می‌توانند با همسرشان بیایند و دقایقی را در آنجا بمانند و استراحت کنند و قهوه‌ای بنوشند استقبال کردند و در حال حاضر بسیاری از مشتریان من قبلاً پاتوقشان چای‌خانه بوده است و من از این موضوع بسیار راضی هستم که توانستم عده‌ای بچه مذهبی را در مکانی جمع کنم که درآن قلیان وجود ندارد که مضر باشد. در دانشگاه نیز که یک بافت غربی دارد دفتر و حوزه نمایندگی ولی‌فقیه وجود دارد و باید پذیرفت که عده‌ای از جوانان امروزی مسجد و مکان‌های مذهبی نمی روند آیا ما باید این طیف از جامعه را رها کنیم ، پس من تصمیم گرفتم که خودم به سراغشان بروم و تضادی را در این رابطه نمی‌بینم .

سین : آیا در کافه شما امربه‌معروف و نهی از منکر و ارشاد هم صورت می‌گیرد ؟

جیم: در پاسخ باید بگویم خیر ، در این کافه تنها چیزی که اتفاق می‌افتد ارتباط است و اصلاً کسی را نه نصیحت می‌کنم و نه ارشاد و فقط سعی دارم که خود را بسیار خوب و در نظر آنها عادی جلوه دهم

سین : وقتی مشتریان متوجه می‌شوند که شما طلبه هستید و صاحب کافه یک روحانی است چه عکس‌العملی دارند؟

جیم: اغلب مشتریان من می‌دانند که من طلبه هستم وعده‌ای که تازه‌ وارد می‌شوند پیش خودشان می‌گویند ما هرچه باریستا (قهوه‌چی ) دیدیم خوش‌تیپ باکلاس هستند ولی این صاحب کافه باریش و پیراهن روی شلوار ... و بارها خیلی صریح از من می‌پرسند که شما اصلاً تیپتان به کافه‌دارها نمی‌خورد و من هم می‌گویم به خاطر اینکه من طلبه هستم و وقتی می‌فهمند که من یک طلبه هستم چنددقیقه‌ای با تعجب سکوت می‌کنند و بعد از چند دقیقه سؤالات شروع می‌شود و من خود نیز به دنبال ایجاد این ارتباط هستم .

سین : برخورد دیگر روحانیون و طلبه‌ها با این موضوع چگونه است آیا در برپایی این کافه با چالش‌هایی از دو طیف (روحانیون و کافه‌داران ) روبرو بوده‌اید؟

جیم: دوستان طلبه و اساتید خود بنده اینجا آمده‌اند و به‌اتفاق اغلب آنها خیلی خوشحال هستند و یکی از روحانیون که به اینجا آمد و خود اذعان کرد که صد تا منبر من با یک روز کافه‌داری تو برابر خواهد بود واز این اقدام من کلی خوشحال شده بود حتی یک روز که استاد بنده ازاینجا عبور می‌کرد وقتی او را صدا زدم و فهمید که من کافه زده‌ام خیلی هیجان‌زده شد و ابراز داشت که خودم هم به اینجا می‌آیم و مشتری تو خواهم شد و خوشحالم که امروز کافه برکه پاتوق خیلی از روحانیون و طلبه‌هاست و برخلاف تصور در رابطه با برپایی کافه هیچ برخورد خا صی از طیف روحانیون وجود نداشته است .باید گفت بیشترین مشکل من با صنف کافه‌داران بود چراکه تا فهمیدند که یک آدم مذهبی کافی‌شاپ راه انداخته است موضع سرسختانه ای گرفتند و حتی کار به‌جایی کشید که با الفاظ و رکیک و زننده به صفحه اینستاگرام بنده حمله کردند و خیلی اذیت شدم.

سین : جنس قهوه‌ای که کافه شما در اختیار مشتریان می‌گزارد با دیگر کافه‌ها چه تفاوتی دارد؟ و آیا برای کافی‌شاپ داری دوره‌های تخصصی را گذرانده‌اید ؟

جیم: در آغاز کار بنده نزد استاد منتظر عضو انجمن قهوه اروپا و داور مسابقات جهانی باریستا است رفتم و دوره‌های فشرده کافی‌شاپ داری و عمل آوردن قهوه را گذراندم و ایشان به من بسیار لطف داشتند و برخورد تخصصی با قهوه را به بنده آموزش دادند و این‌طور بود که فهمیدم قهوه یک نوشیدنی تلخ که همیشه قابل نوشیدن نیست و بعدازآن دستگاه‌های جدید خریداری کردم که کاملاً دستی است و این مدل قهوه دم کردن با طبع ما ایرانی‌ها بسیار سازگارتر می‌باشد چراکه سبک و شفاف است و همانند اسپرسو غلیظ و تلخ نیست. درروش جدید که قهوه به‌صورت دستی عمل می‌آید و درنهایت دستگاه‌های اسپرسو کم‌کم از دور خارج می‌شود

سین : بهترین و به‌یادماندنی‌ترین خاطره‌ای که در ذهنتان در مدت برپایی کافه بوده چیست ؟

جیم:یک شب خانم مسنی که ایرانی‌الاصل و ساکن امریکا بود به کافه آمد . گفت که آمده به دخترش که در ایران زندگی می‌کند سر بزند سر صحبت باز شد او گفت که انسان مؤمن و معتقدی هست حتی در امریکا در ساختمانی که زندگی می‌کند به مناسبت‌های مذهبی شله ‌زرد نذری می‌دهد و برای دعا و نیایش به مسجد می‌رود ولی از روحانیون خوشش نمی‌آید و درحالی‌که گلایه می‌کرد شروع به انتقاد از روحانیون کرد ، بعد از کمی گفت‌وگو فهمید من یک طلبه و روحانی هستم بسیار شرمنده شد و عذرخواهی کرد اما من گفتم که اشکالی ندارد و نیاز نیست که عذرخواهی کند .سپس‌تر شروع به سؤالات بسیاری در رابطه با دروس حوزه و چرایی بعضی از رفتارها کرد زمانی که فهمید همسر بنده نیز در کافه به من کمک می‌کند برایش جالب بود در آخر کلی عکس یادگاری گرفت و گفت که اینها را آنجا به همه نشان خواهم داد چراکه امروز نظرم به‌کلی نسبت به روحانیون تغییر کرد و تا مدت‌زمانی که ایران بود هر شب به کافه می‌آمد و این خاطره برایم جالب بود.

و اما سخن آخر ...

در آخر باید گفت که احتمالاً خیلی از کسانی که این مصاحبه را بخوانند بچه مذهبی‌ها باشند و چیزی که خود من در این مدت طلبگی آن را لمس کرده‌ام این است که بچه‌های مذهبی یک دیواری را به دور خود کشیده‌اند خودشان را از غیرمذهبی‌ها جدا کرده‌اند (ما مذهبی‌ها و آنها غیرمذهبی‌ها ) و یک فاصله‌ای را ایجاد کرده‌ایم و این آرمان انقلاب ما نبوده و نخواهد بود ، اگر در سخنان امام خمینی و مقام معظم رهبری نیز جستجو کنیم این‌گونه برخوردها و خط‌کشی‌ها وجود ندارد ، این دور شدن ما از یکدیگر خیلی به ما ضربه زده است شاید آنهایی که ما غیرمذهبی می‌نامیم در درونشان خیلی از ما مؤمن‌تر و خداجوتر باشند و اگر آنها نمی‌آیند سراغی از ما نمی‌گیرند ما به سراغ آنها برویم همان‌طور که ما شیعیان و اهل سنت همیشه باید روی نقطه مشترکمان تکیه کنیم نه اختلاف‌ها پس باید در میان خودمان از مرزبندی‌ها و خط‌ کشی ها به دورباشیم ما مذهبی‌ها و غیرمذهبی‌ها باید باهم تعامل و ارتباط داشته باشیم و در این میان رفاقت‌هایی شکل خواهد گرفت که ناگسستنی خواهد بود .

گفتگو از فرهاد آقابابایی


انتهای پیام/گ


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
طلبگی دیوان افکراست
۰۱:۲۳ ۲۱ تير ۱۳۹۴
احسنت برشما فقط آدرس کافه رومیشه داشته باشم گاهی ازاصفهان گذرمیکنم به ایشون سربزنم.خیلی کارجالبی کردن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۰۷ ۲۰ تير ۱۳۹۴
خدا قوت خیلی خوش فکر است ارزوی موفقیت می کنم
Iran (Islamic Republic of)
مهدی
۱۲:۲۱ ۲۰ تير ۱۳۹۴
با سلام و ممنون از گزارش خیلی خوب تان
اتفاقا این دیوار مذهبی و غیر مذهبی ها رو ما طلاب و مذهبی ها ایجاد نکرده ایم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۲۰ ۲۰ تير ۱۳۹۴
خیلی عالی.