در چند سال اخیر سریال ها و فیلم های سینمایی ساخته شدند، که حضور قرآن کریم در آنها محور اصلی قصه را شکل داده است.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - مریم محمدی؛ قرآن کریم این معجزه الهی بی تردید کتابی است برای هدایت بشر. این را حتی ناپلئون بناپارت هم می گوید. آنجا که قرآن را تنها راه نجات و سعادت بشر می داند. قرآن کریم منبعی است پرحکمت و الهام بخش برای زندگی بشر. شاید از همین روست که در سال های اخیر تبدیل به موضوع و محوری برای نمایش آثار هنری شده است.

هنرمندان اعم از شاعران، نویسندگان و حتی هنرمندانی که در عرصه تصویری فعالیت می کنند، همگی می توانند در راه این تاثیرگذاری نقش داشته باشند.

در سال های اخیر در سینما و تلویزیون بارها شاهد اقتباس از قرآن و داستان های های قرآنی بوده و یا آن بوده ایم. این اقتباس و توجه به این کتاب حکیم یا به صورت اقتباس داستانی بوده و یا به شکل اقتباس مفهومی. برای مثال فیلمنامه «ایوب پیامبر» ساخته فرج الله سلحشور یکی از نخستین نمونه های نگرش داستانی به اقتباس از قرآن کریم است. یا حتی «اصحاب کهف» او و «مریم مقدس » شهریار بحرانی که هریک قصه ای از قرآن را روایت می کنند.

اما در این گزارش آنچه بیشتر ملاک نظر قرار گرفته اقتباس های مفهومی از قرآن کریم است، آنچه مورد نظر است نفس حضور عینی کتاب قرآن در قصه است. به این معنا قرآن خود تبدیل به یکی از اصلی ترین شخصیت های قصه می شود. در گزارشی کوتاه به برخی از این فیلم ها اشاره می کنیم:

«حبیب»، مهمان خداوند
تله فیلم «حبیب» یکی از فیلم هایی است که در چندسال اخیر بارها از شبکه های سیما پخش شده است. ساخته داریوش یاری و با بازی درخشان حمید فرخ نژاد در نقش حبیب که برای رسیدن به رونق زندگی به قاچاق مواد و کجراهه رو می آورد اما نمی تواند از چنگ قانون بگریزد و به اعدام محکوم می شود. همه درهای آزادی به رویش بسته است تا اینکه رو به سوی خداوند و کلامش می آورد و تصمیم به حفظ قرآنی می گیرد که طبق قانون اگر حافظ آن شود از اعدام نجات می یابد.

قرآن در قاب جادویی/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

این اتفاق البته نه تنها نجات او از بند قفس زندان، که رهایی او را از هوای نفسانی رقم می زند. در جای جای فیلم تلاوت آیات قرآن و نقش بستن آن ها بر دیوار سلول حبیب را می بینیم. حبیبی که رو به سوی خداوند آورده و مهمان او شده است. و در انتهای فیلم تنها جمله ای که می گوید این است که کتابش را برایش بیاورند. 

دل می رود ز دستم «صاحبدلان» خدا را
سریال صاحبدلان ساخته محمدحسین لطیفی که یکی از به یادماندنی ترین سریال های مناسبتی ماه رمضان بود، یکی از سریال‌ هایی که جایگاه قرآن در آن بسیار مشهود  است. این سریال روایت داستانی پیرمردی صحاف (با بازی حسین محجوب) است که عمری با قرآن عجین بوده، تعبیر و تفسیر آیات قرآنی و خواب را به خوبی می داند. ورود قرآنی به زندگی اش او را وارد مسیری می کند که اتفاقات آن ملهم از قصه های قرآن و پیامبران است. انتقال پیام داستانی خضر نبی، داستان هابیل و قابیل، کشتی حضرت نوح برخی از اشارت های داستانی در این سریال با موضوعیت قرآن است. 

قرآن در قاب جادویی/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

«سقوط یک فرشته»، تقابل خیر و شر
سقوط یک فرشته عنوان سریالی است به کارگردانی بهرام بهرامیان که در ماه رمضان چندسال قبل از تلویزیون پخش شد. در این سریال هم قصه، قصه کتاب قرآنی قدیمی است. قرآنی که گم می شود و همزمان با گم شدن آن روحانی محل هم که در نقش مفسر آیات آن است، به سفر می رود. و اینجاست که راهی برای جولان شیطان هموار می شود. این سریال تصویر مردمانی را به رخ می کشد که قرآن را عمری خوانده اند اما پیام آن را نیاموخته اند. قرآن که گم می شود، آنها هم گمراه می شوند و یادشان می رود که نفس وجود عینی قرآن مسئله نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد آموزه هایی است که در پس آیه آیه آن نهفته است. 

قرآن در قاب جادویی/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

«شیدا»؛ عاشقانه ای زلال 
فیلم سینمایی «شیدا» ساخته کمال تبریزی نمونه ای از آثاری است که در آن قرآن جایگاهی ویژه دارد. کتابی که در دست شیدای قصه پرستار بیمارستان با بازی لیلا حاتمی است و هر روز سوره مزمل را برای رزمنده نابینای قصه با بازی پارسا پیروزفر می خواند.

قرآن در قاب جادویی/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

رزمنده جوان که دل در گرو شیدا دارد، چشمانش بینا می شود و جنگ تمام و آن زمان است که پرستار جوان رفته است. زمانی در فراق می گذرد تا اینکه جوان به کما می رود و دوباره همان پرستار بر بالینش می آید و دوباره سوره مزمل را برای او می خواند و آثار حیات دوباره بر او نمایان می شود. تلفیق بین عشق مجازی (پرستار) و عشق حقیقی (وحی الهی، قرآن) مهم‌ترین عنصر پیوند بین مضمون فیلمنامه شیدا با مفاهیم قرآنی است.
«تولد یک پروانه»؛ تولد دوباره باورها
اما دیگر فیلم سینمایی که با موضوعیت قرآن ساخته شد، فیلمی اپیزودیک به نام «تولد یک پروانه» اثر مجتبی راعی است که تبلور قرآن در آن به خصوص در اپیزود سوم بیشتر است. اپیزود سوم این فیلم سینمایی با عنوان «پروانه» داستان معلم قرآنی است که به روستایی برای تدریس قرآن می رود. معلم قصه امیدواری را به مردم روستا منتقل می کند، مژده وصال پیرمردی را به فرزندش می دهد و از پیداشدن زود هنگام گاو یکی از روستاییان خبر می دهد. این طور است که او در نظر مردم فراتر از یک معلم قرآن و نظرکرده تلقی می شود. در کلاس درس مدام آیات مربوط به معجزات پیامبران خوانده می شد. 

معلم قرآن شاگردی دارد به نام سیدرضا که پروانه ها را دوست دارد و آنها را جمع می کد. روزی که به خاطر شکستن پل دیر به مسجد و کلاس درس می آید، معلم به تمسخر به او می گوید که از فردا بسم الله بگو و مثل پروانه هایت از روی آب رد شو.

قرآن در قاب جادویی/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

مردم که از معلم بت و مستجاب الدعوه در ذهن خود ساخته اند از او می خواهند که دعا کند تا سیل بند بیاید و برگردد. اما او از این کار سرباز می زند. و علتش را بعد کدخدای روستا می گوید که او نمی ترسیده از اینکه دعایش مستجاب نشود و مردم اعتقادشان را به خدا از دست دهند. بلکه نگران از دست رفتن اعتبار و اعتماد خود بوده است.

در پایان فیلم سیدرضا دنبال معلم می آید تا او را به خانه خودشان ببرد و در کنار همان پل شکسته است که معلم می بیند سیدرضا از روی آب رد می شود ولی خود وی به تمامی در آب فرو می رود. و این نشانی است از ایمان به زبان  ایمان به قلب. پسربچه در این فیلم به حرف معلمش ایمان قلبی می آورد و طعنه و کنایه او را نمی فهمد. 

«یک تکه نان»؛ روزی بی منت خداوند
فیلم سینمایی یک تکه نان ساخته کمال تبریزی دیگر اثر معناگرایانه در سینمای ایران است که قرآن در آن جایگاهی ویژه دارد. فیلمی با بازی رضا کیانیان و هومن سیدی. سیدی در این فیلم سینمایی نقش جوان سربازی به نام قیس را بازی می کند که کمتر ارتباطی را با دیگران دارد. از همین روست که هیچ کس هم او را و حضورش را احساس نمی کند. به دلیل همین ویژگی انزوا و دوری بارها مورد تمسخر مردم قرار می گیرد. و همین دلشکستگی اش را رقم می زند. تصمیم می گیرد تا به امامزاده روستا برود. در راه هدایت گری دارد که نقشش را رضا کیانیان بازی می کند. او در جای جای فیلم راه را به قیس نشان می دهد و او را به امامزاده می رساند. فیلم به نوعی روایت گر داستان مواجهه سه شخصیت اصلی با قرآن است. کربلایی کاظم که حافظ قرآن است و قصد سفر به خانه خدا را دارد. قیس در این فیلم فرد بی سوادی است اما طی معجزه ای همه قرآن را حفظ کرده، و عزیز زنی بی سواد که در ملاقاتی معنوی با قیس بخشی از قرآن (سوره مریم) را از بر کرده است. 

قرآن در قاب جادویی/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

کربلایی کاظم در واقع نماد فردی جا افتاده و متدین است که البته عمری به دیده شک و تردید به همه چیز نگاه کرده، ایمان دارد اما ایمانش به زبان بیشتر است تا عمل. از برادر کینه به دل دارد حاضر به بخشیدن نیست، باور نمی کند که عزیز زن بی سواد بتواند سوره ای از قرآن را حفظ کند. اما قیس فردی است که هرچه را که فرشته (رضا کیانیان) می گوید به راحتی قبول می کند. قلبا ایمان دارد که خداوند هر چه بخواهد می تواند انجام دهد. یس نماد فردی است که ایمان دارد خداوند با اوست و هدایت گرش. این بیشتر در صحنه ای نمود دارد که به دوراهی می رسد، قدم در یک که می گذارد زمین می خورد، و همین را نشانه ای می داند که خداوند راه خطا را به او نشان داده است. 


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار