به گزارش خبرنگار اعزامی باشگاه خبرنگاران جوان از وین، براساس گزارشهای رسیده از وین، به احتمال امروز خبر جمعبندی موضوع هستهای میان ایران و 1+5 را خواهیم داشت. در این میان به نظر میرسد بزرگ ترین متضرر از این نتیجه رژیم صهیونیستی است؛ چرا که به استناد بسیاری از اخبار و شواهد، سرسختترین مخالف حل و فصل موضوع هستهای شخص نتانیاهو نخست وزیر جنگطلب و ضد صلح رژیم دروغین عبری است.
هنوز به یاد داریم که مدتی پیش، نتانیاهو ملقب به "بی بی" در صحن کنگره آمریکا زبان به رجزخوانی گشود و با تکرار اتهامات بیپایه و اساسش علیه جمهوری اسلامی ایران، خواستار لغو همه مذاکرات هستهای و تحمیل فشار هرچه بیشتر بر ایران شد.
وی که در جمع به اصطلاح همفکرانش در کنگره ایالات متحده سخن میگفت، ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی و انرژی هستهای را ابزاری در دست ایران برای نقض این صلح و امنیت معرفی کرد و مدعی شد ایران میخواهد چرخه سوخت هستهای اش را برای تولید بمب اتم کامل سازد.
فارغ از اینکه وی بر چه اساس و مبنایی ایران را به چنین امور واهی متهم میکند و با کدام سنگ محک به خود جرأت چنین قضاوت و اظهار نظری داده است، اما گویا فراموش کرده یا خود را به تجاهل زده که خود وی اینک یکی از بزرگترین جلادان تاریخ نام گرفته و کارنامه سیاهش مشحون از جنایت و تباهی است.
وی احتمالاً غافل از این است که یکی از کشورهای دارای کلاهک هستهای و چاشنیهای انفجاری در سطح جهان، کشوری است که او داعیه رهبری آن را دارد. باید دانست که برنامه اتمی اسرائیل از میانه دهه 50 میلادی آغاز شد. هرچند تاریخ اولین آزمایش اتمی این کشور نامعلوم است، اما طبق تحلیلها رژیم صهیونیستی یکی از خطرناکترین صاحبان انرژی هستهای قلمداد میشود.
وجود نزدیک به 400 کلاهک هستهای در زرادخانههای اتمی اسرائیل، جای هیچ تردیدی باقی نخواهد گذاشت که اتهام جنگافروزی هستهای و استفاده نظامی از انرژی اتمی به خود رژیم صهیونیستی وارد است و نه به کشور صلحطلب و امنیتدوستی مثل ایران اسلامی.
کشوری که هیچیک از معاهدههای مربوط به منع تولید و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی را امضاء نکرده و خود را هیچگاه متعهد به هیچگونه همکاری بینالمللی برای مقابله با این سلاحها ندانسته و نمیداند، از هر کشور دیگری در سطح جهان دامنش لکهدارتر و نامش ننگینتر است و جالب است که نتانیاهو به رغم چنین وضعیتی، نه خود بلکه ایران را متهم به استفاده غیر صلحآمیز از انرژی هستهای میداند.
ایرانی که بارها و بارها تأکید کرده است بهرهبرداریاش از انرژی هستهای صرفاً در راه پیگیری مقاصد صلحآمیز از جمله مصارف پزشکی و تحقیقاتی است؛ ایرانی که به کرات تصریح نموده است از پشتوانه قوی و مستحکم فتوای شرعی صادر شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر حرام بودن هرگونه استفاده غیر صلحآمیز از انرژی هستهای برخوردار است؛ ایرانی که سیاست مذاکراتی خود در باب مسئله هستهای را بر اساس همین فتوا تنظیم کرده و اعلام داشته است هرگز به دنبال سلاح اتمی نبوده، نیست و نخواهد بود.
نگاهی به اظهارات "مودیچائی وانونا" یعنی کسی که برنامه هستهای نظامی رژیم صهیونیستی را افشا کرد، به خوبی دلالت بر این دارد که اسرائیل را باید خطرناکترین دشمن بشریت دانست، چرا که از هیچ تلاشی برای به چالش کشیدن روند صلح و امنیت پایدار و متوازن در سطح منطقه و بینالملل فروگذار نیست.
"وانونا" آشکارا از تأسیسات مخوف "دیمونا" نام میبرد و میگوید: جهان باید بداند که اسرائیلیها به صورت وحشتناک و غیرقابل باوری در حال هزینه کردن در این تأسیسات هستند تا بتوانند توان دفاعی هستهای خود را به حداکثر ممکن برسانند.
هرچند این قبیل اظهارات برای "وانونا" گران تمام شد و وی به حکم دادگاههای اسرائیل به جرم جاسوسی و خیانت به کشور، سال ها به زندان محکوم شد، اما در عین حال توانست از گوشهای از تلاشهای خطرناک صهیونیستها برای تغییرات بنیه اتمیشان پرده بردارد.
بر اساس اطلاعاتی که تاکنون درباره محتوای مذاکرات نهایی میان ایران و 1+5 به گوش میرسد، ماحصل این مذاکرات هرگز مطلوب رژیم صهیونیستی نخواهد بود. حل و فصل موضوع هستهای میان ایران و 1+5 چیزی نیست که اسرائیل بتواند آن را بپذیرد و با آن کنار بیاید. درخواستهای پی درپی صهیونیستها به ویژه بنیامین نتانیاهو برای توقف کامل چرخه غنیسازی در ایران، هیچگاه نتوانست به خط قرمزی برای طرفهای مذاکرهای ایران تبدیل شود، چرا که طبق شواهد، آن ها چندان قصدی مبنی بر اینکه مواضع اسرائیل را به عنوان مبنای اصلی و اقدام خود در مذاکرات شناسایی کنند نداشتهاند.
این وضعیت متعارض، به سهولت، موجبات انزوای سیاست رژیم عبری و به حاشیه رانده شدن آن در مذاکرات هستهای میان ایران و 1+5 را فراهم آورد. در حقیقت حرف نتانیاهو درباره توان هستهای جمهوری اسلامی ایران هرگز جدی گرفته نشد و وی ضربهای به مراتب سختتر از شکست در انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی را تجربه کرد.
وی تصور میکرد با به مانع رساندن و به چالش کشاندن روند مذاکرات هستهای میتواند قدرت پوشالیِ از دست رفته در این انتخابات را دوباره بازیابد و در عرصه سیاسی اسرائیل و به ویژه در مواجهه با گروهها و طیفهای سیاسیِ مخالف خود، دوباره عرضه اندام کند، اما هرگز نتوانست به این هدف که ظاهراً بسیار هم برای نیل به آن تلاش کرده بود دست یابد.
بدین ترتیب بود که بهانه خودساخته "منافع اسرائیل" که زمانی ورد زبان برخی مذاکره کنندگان مقابل ایران به ویژه آمریکا بود، رفته رفته رنگ باخت و به محاق سپرده شد. آنچه در مذاکرات هستهای رقم خورد، حکایت از دست بالای جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات و در عوض شکست سنگین و مفتضحانه رژیم عبری دارد.
شکی نیست که ماحصل مذاکرات هستهای، نشان از اقتدار ایران دارد؛ اقتداری که در سایه نظارت عالیه و مدیریت فائقه مقام معظم رهبری و در عین حال حمایتهای بیشائبه ایشان از تیم هستهای، پشتیبانیِ دلگرم کننده و امیدبخش آحاد مردم و تلاش خستگیناپذیر و ستودنی سربازان عرصه دیپلماسی در نهایت به ثمر نشست و ایران را به آنچه در مذاکرات میخواست رساند.
انتهای پیام/