حمید بعیدی نژاد متن مصاحبه خود را در مورد آخرین وضعیت مذاکرات هسته ای در اینستاگرام به اشتراک گذاشت.

به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حمید بعیدی نژاد در مصاحبه با روزنامه اعتماد از آخرین وضعیت توافق هسته ای گفت و در همین باره مطلبی در اینستاگرام منتشر کرد:

متن مصاحبه انجام شده با اينجانب در خصوص آخرين وضعيت مذاكرات هسته اي امروز در روزنامه اعتماد به چاپ رسيد. براي سهولت استفاده شما عزيزان كه به روزنامه دسترسي نداريد، مناسب ديدم متن مصاحبه را ذيلا جهت مطالعه شما در اين صفحه قرار دهم. اميدوارم مفيد فايده قرار گيرد. س- در بند 63 برنامه جامع اقدام مشترک ( برجام ) آمده است که " ایران بر اساس برنامه خود، در پایان سال هشتم تولید سالیانه 200 عدد ماشین سانتریفیوژ IR-8 و IR-6 از هر نوع را بدون روتور تا سال دهم شروع خواهد کرد.

بعد از سال دهم ایران ماشینهای سانتریفیوژ کامل را به همین مقدار در سال تولید خواهد کرد. سوالی که وجود دارد این است که نیاز ایران در بلندمدت كه 190 هزار سو است اگر بنا بر استفاده از ماشينهاي IR- 8 با توانی حدود 20 تا 25 سو را هم در نظر بگیریم با توجه به قید عدد 200 عدد سانتریفیوژ در این بند، پس از 40 سال می توانیم به توان 190 هزار سو غنی سازی دست یابیم. بنابراین فرجام نیاز ما به 190 هزار سو چه خواهد شد؟

ج- همانطور كه ما از ابتدا گفته ایم هدف نهایی برنامه هسته ای ایران كه در برجام هم تبيين شده است این است که پس از تثبيت غني سازي در سطح دوره مقدماتي و انتقالي، وارد مرحله غنی سازی صنعتی بشویم و غنی سازی صنعتی به این معنا است که بتوانیم در مرحله نخست به ميزان بارگذاري اول نیروگاه بوشهر سوخت آنرا تولید کرده و سپس به مراحل تکمیلی تر تا تولید کل سوخت نیروگاه بوشهر و راکتورهای آینده در ایران برسیم.

اين دوره صنعتي نيز خود دو مرحله انتقالي و تكميلي دارد. در دوره انتقالی آنچه مدنظر است اينست که در طي اين دوره ما تمامي زیرساخت های صنعت هسته ای خود را تکمیل کنیم و بتوانیم با تکمیل ماشین های نسل جدید، خود را مهیای ورود به دوره تكميلي کنیم. و اين ضرورت از اينجا ناشي ميشود كه ماشین های فعلی IR_1 به هیچ وجه پاسخگوی دوره صنعتی نخواهد بود. برای تولید همین 190 هزارسو باید 190 هزار ماشین سانتریفیوژ IR-1 داشته باشیم که حتی فضاي آن را هم در اختیار نداریم. بنابراین ما برای رسیدن به این مقصود باید روی ماشین های پیشرفته تر نظیر IR- 8 کار کنیم که بايد مرحله كامل تحقیق و توسعه را پشت سر گذارند، كه البته چندين سال بطول مي انجامد.



اما در پاسخ به مساله مدنظر شما، بايد عرض كنم كه براي تعريف دقيق اين مراحل زمان زيادي را به بررسي موضوع اختصاص داده ايم كه در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که آغاز دوره انتقالي ورود به مرحله صنعتي از سال هشت شروع و در نهايت بر مبناي نيازهاي محاسباتي كه مهندسين و دانشمندان هسته اي ما دارند پس از مدت زمان خيلي كوتاهي بعد از سال دهم كه مقطع آن در نهايت حدود دو ، سه سال و خيلي كوتاه خواهد بود، تكميل خواهد شد.

اين برنامه صنعتي غني سازي به همين شكل نيز بعنوان بخش مهمي از برنامه غنی سازی ایران بر اساس مقررات پروتكل الحاقي به آژانس اعلام خواهد شد. پس از تكميل این دوره انتقالي، برنامه هسته اي ايران با يك جهش صنعتي مواجه خواهد گرديد و ایران وارد مرحله كاملا صنعتی غني سازي خواهد شد. بنابراین اشاره ای که در بند 63 برجام در خصوص " پس از 10 سال " شده است به هیچ وجه به این معنا نیست که بعد از 10 سال تا ابد ما ملزم به تولید سالیانه 200 سانتریفیوژ هستیم.

این محدودیت در تولید، تا پایان دوره انتقالي ما خواهد بود که ميزان آن بر اساس اعلامیه ای که ایران در چارچوب پروتکل الحاقی خواهد داد، تعيين و تكميل می شود. بدين معنا كه ما از سال هشتم يعني شروع دوره انتقالي صنعتي، تولید تعداد 200 سانتریفیوژ را آغاز می کنیم و همین رویه را تا حداكثر دو ، سه سال پس از سال دهم كه بر اساس نياز فني برنامه غني سازي ايران تا زمان تكميل دوره انتقالي غني سازي صنعتي تعيين ميشود ادامه می يابد.پس از اين سال ایران کاملا وارد چرخه صنعتی خواهد شد.

س- بنابراین ما از حداكثر حدود دو ، سه سال پس از سال دهم اجراي برجام، هر تعداد سانتریفیوژ که مورد نیاز برنامه هسته ای ما بود بدون هیچ گونه محدودیتی در تعداد تولید خواهیم کرد؟
ج- بله. اينجا مرحله ای است که ما با تكميل دوره انتقالی ، کارهای زیربنایی و آماده سازی را انجام داده ایم، بر تکنولوژی ماشین IR-8 مسلط شده ایم و وارد مرحله تولید كامل این ماشین هم شده ایم و تمامي آزمايشات در تمامي سطوح و همچنين در سطح توليد چرخه كامل آنرا تست كرده ايم.

در همان بند 63 برجام آمده است که از سال هشتم تعداد 200 سانتریفیوژی که ما تولید خواهیم کرد بدون روتور است چرا که روتور قطعه بسیار حساسی است و ضرورتی نمی بینیم که روتور را تولید و در انبار نگاه داریم. ما تولید كامل رسمی IR-8 را از سال دهم آغاز خواهیم كرد. از سال دهم به بعد در همین بند به عنوان " ماشین های کامل " اشاره شده که به معنای ماشین های با روتور است.




نهايتا با تمام شدن تمامي مراحل تكميلي در دو سه سال بعداز توليد كامل اين ماشينها به مرحله پایاني تكميل دوره انتقالی خواهيم رسيد و ماشین ها در هر تعداد مورد نیاز براي برنامه غني سازي صنعتي ايران به شکل کامل تولید خواهند شد.

س- يعني بعد از دو ، سه سال پس از سال دهم برای تولید 190 هزار سو به چند سال زمان نیاز داریم؟

ج- بعد از اين دو سه سال بعد از سال دهم با توجه به در اختیار داشتن ماشین های IR-8 که توان تولید "سو"ی آن تا 25 اعلام شده است در دوره بسیار کوتاهی می توانیم بدون هیچ گونه محدودیت عددی و کمی خود را به مرحله صنعتی شدن برسانیم و خيلي سريع به مرز توليد میزان 190 برسيم. برای تولید 190 هزار سو، اگر "سو" ی هر يك از این ماشین ها که تا 25 تخمین زده شده است را در نظر بگیریم، به معنای این است که با حدود ٧٦٠٠ ماشين از اين نوع ماشین های IR-8 به مرحله تولید 190 هزار سو خواهیم رسید.

ما در دوره انتقالی همه مراحل لازم را طی کرده ایم ، بر تکنولوژی این ماشین هم کاملا سوار شده ایم، زیرساخت های ان را هم تهیه کرده ایم و از سال هشتم تا سیزدهم که شش سال می شود ، نيز با توليد حدود هزار ماشين IR8 و هزار ماشين IR6 يعني بيش از 30,000 "سو" مراحل تولید انتقالي را تكميل كرده ايم و با فراهم شدن تمامي شرايط لازم بيكباره و به راحتي از حدود دو ، سه سال پس از سال دهم كه بر مبناي برنامه ايران خواهد بود، وارد مرحله تولید انبوه خواهیم شد.

با توان توليدي كه آن زمان پيدا كرده ايم ميزان ١٩٠ هزار سو يعني اضافه توليد بيش از ٥٠٠٠ با ٦٠٠٠ ماشين خيلي راحت قابل حصول است. بلكه بايد عرض كنم كه هدف بالاتر ما توليد يك ميليون "سو" است كه آنهم فقط موضوع گذشت زمان است كه كاملا به سهولت در دسترس كشور خواهد بود.

س- گفته می شود که نقض قطعنامه، نقض برجام نیست. آیا عدم تمکین از قطعنامه برخلاف برجام نخواهد بود؟ اگر نقض قطعنامه تاثیری بر اجرای برجام ندارد چه دلیلی وجود داشت که برجام به تایید شورای امنیت سازمان ملل برسد؟

ج- از نظر ماهیت سند، برجام ماهیت مستقلی از قطعنامه شوراي امنيت دارد. يعني ایران و 1+5 با توجه توافق کرده اند که برجام ماهیت سیاسی جداگانه ای از قطعنامه داشته باشد. با توجه به آنکه در 12 سال گذشته، شورای امنیت مساله ایران را مورد بررسی قرار داده طبیعی است که آن شورا باید تکلیف خود را نسبت به برجام مشخص کند و نمی تواند نسبت به چنین تفاهمی ساکت باشد. از طرف دیگر انتظار طبیعی ایران بود که بر اساس تفاهم هایی که به دست آمده ، تمام تحریم های شورای امنیت لغو شود.




بر این اساس ضرورت داشت كه شورای امنیت با صدور قطعنامه ای برجام را تایید کند. اين نياز وجود داشت که شورای امنیت در پاسخ به اقدامات 12 سال گذشته خود كه موضوع هسته ای ایران را مورد بررسی قرار داده است حالا که كشورهاي 1+5 به عنوان اعضای طرف مذاكره با ايران، این توافق را با ایران به دست آورده اند، در قالب قطعنامه ای به این تلاش ها رسمیت داده شود. این همان قطعنامه 2231 است که تصویب شده و هر دوکار را انجام داده است.این نکته که نقض قطعنامه ، نقض برجام نیست به همین دلیل است که این دو ، دو سند متفاوت از نظر ماهیت حقوقی هستند.

س- به هرحال استقلال کامل هم ندارند و به هم ارجاع داده شده اند؟

ج- بله. این دو سند با هم در ارتباط هستند چرا که قطعنامه شورای امنیت برجام را تایید کرده و به رسمیت شناخته و تحریم های شورای امنیت را لغو کرده است. فرض کنیم که ایران قطعنامه شورای امنیت را نقض کند، از آنجا که این قطعنامه یک ماهیت مجزای حقوقی دارد ، نقض قطعنامه به معنای مستقیم نقض توافق نیست. اصول نقض توافق مشخص است و تعهداتی که ایران و 1+5 هرکدام در این توافق داده اند، کاملا در خود متن تفاهم مشخص است. اگر یکی از اعضا در واقع اصول اصلی توافق را نقض کند به معنای نقض توافق است که عکس العمل شورای امنیت را نيز ميتواند به دنبال داشته باشد. اما نقض قطعنامه به طور اتوماتیک نقض توافق نيست. در قطعنامه هیچ گونه اقدام تنبیهی یا مجازات های تنبیهی در برابر نقض قطعنامه پیش بینی نشده است .

س- ما در خصوص تحریم های تسلیحاتی این استثنا را برای خود قائل شده ایم که قطعنامه را در صورت نیاز دفاعی ایران درنظر نگیریم ؟

ج- بر اساس اصول منشور ملل متحد، اگر کشوری احساس کند که در چارچوب دفاع از خود یا حفظ حق حاکمیت خود نیاز به دسترسی به سلاح دارد این حق را دارد که از امنیت ملی خود دفاع کند. اگر تفسیر این اصل با محدوديتهاي خريد و فروش تسلیحات که در قطعنامه شورای امنیت تا 5 سال برای ایران در نظر گرفته است در تعارض قرار گيرد شرايط خاصي پيش خواهد آمد. در خود قطعنامه شورای امنیت قید شده است که اگر ایران نیازی به تسلیحات خاصی داشته باشد یا برای مقابله با تروریسم در منطقه به درخواست کشورهای همسایه، نياز باشد سلاحی را در اختیار انها قرار بدهد، این درخواست ایران مورد بررسی شورای امنیت قرار می گیرد و شورا مجوز لازم را در اختيار ايران قرار مي دهد. اما فرض کنید که به دلیل شرایط سیاسی حاکم بر شورای امنیت ، این اقدام صورت نگیرد و درخواست مجوزی از شورای امنیت بشود اما به دلایلی این مجوز صادر نشود



در چنین حالتی ما از روز نخست اعلام کرده ایم که منافع ملی ما از همه چیز مهم تر است و ما نمی توانیم با مساله توان امنيت ملي کشورمان به شکل سهل و ساده برخورد کنیم و اجازه دهيم كه امنيت كشورمان به مخاطره افتد. در چنین شرایطی، ما حق خود می دانیم که در شرایط آن زمان برای حفظ منافع ملی کشور ، اقدام هاي لازم را که برای خرید سلاح یا عرضه سلاح براي مقابله با تروريسم در منطقه نیاز باشد، انجام دهیم. س- این به معنای نقض قطعنامه شورای امنیت است. در چنین حالتی چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ ج- بله. دقيقا نكته همينجاست، این به معنای نقض قطعنامه شورای امنیت است اما به معنای نقض توافق هسته ای نخواهد بود. چرا که مساله محدوديتهاي تسلیحاتی بخشي از تفاهم نيست بلكه در قطعنامه آمده است.

در واقع بايد بگوييم مذاکره کنندگان برای آنکه در چنین شرایطی کل تفاهم هسته ای را به مخاطره نیندازند دست به چنین خلاقیتی زده اند و حقیقت این است که طرف مقابل ما هم پذیرفته است که هیچ کشوری نمی تواند انتظار داشته باشد كه ايران امنیت ملي خود را به مخاطره بیندازد. طرف مقابل هم می داند که به دلیل شرایط منطقه ای این نیاز احساس می شود که ایران برای حفظ امنیت ملی خود و همچنين مقابله با تروريسم در منطقه ممكن است نیاز به تهيه یک سری تسلیحات و یا صادرات سلاح به کشورهای همسایه به درخواست دولت های مرکزی آنها داشته باشد. بر همین اساس چیدمان مباني قطعنامه و برجام به گونه ای شد که به دلیل تمایل طرفین به پابرجایی برجام ، در صورت نیاز ایران به خرید تسلیحات، نقض قطعنامه حیات برجام را تهدید نکند.

شما در نظر داشته باشید که در روزهای اوج تحریم های شورای امنیت و وجود کمیته تحریم این شورا ، ایران از نظر شکلی طی همين یک سال و چندماه گذشته به ادعاي کشورهای غربی برخي از مفاد قطعنامه های شورای امنیت را در موارد مشابهي نقض کرده است. و همان كشورهايي كه ادعاي چنين نقض هايي را مطرح مي كنند اذعان مي كنند كه اين اقدامات ايران در مهار جریان های تروریستی بسيار تاثیرگذار بوده است. يعني اين اقدامات كه حتي از نظر آنان از نظر شکلی نقض قطعنامه شورای امنیت بوده اند، و اين امور همه در شرایطی که شورای امنیت از تمام ابزارهای لازم برای اعمال اقدام های تنبیهی علیه ایران برخوردار بوده و اعضاي کمیته تحریم شورای امنیت نيز اعلام کرده اند که ایران از نظر شکلی قطعنامه های شورای امنیت را نقض کرده است اتفاق افتاده اند، اما مي بينيم كه هیچ اقدام تنبیهی علیه ایران اعمال نميشود.




چرا كه کشورهای 1+5 بيش از ديگران بر اين امر واقف هستند که شرایط منطقه به گونه ای است که انها باید از هر اقدام ایران براي مقابله با جریان های تروریستی استقبال کنند.
س- فرض محال ،محال نیست. فرض کنیم که شورای امنیت مجوز خرید یا صادرات تسلیحات را به ایران در شرایط خاص منطقه ای نداد و ایران برای حفظ امنیت ملی خود این بند از قطعنامه را نادیده گرفت. در این صورت این مساله که در قطعنامه شورای امنیت هیچ گونه اقدام تنبیهی در نظر گرفته نشده است آیا دست 5 عضو دائم شورای امنیت بخصوص امریکا را برای اعمال هرگونه مجازاتی برای ایران باز نمی گذارد؟ آیا بهتر نبود بر سر حد و حدود و جنس این اقدام تنبیهی هم توافقی صورت می گرفت؟

ج- البته سناریوهای بسیاری را می توان در این خصوص درنظر گرفت اما واقعیت این است که مذاکره کنندگان برمبنای تفاهمی که داشته اند به این نتیجه رسیده اند که مساله محدوديتهاي تسلیحاتی در متن تفاهم وجود نداشته باشد و در قطعنامه هم محدوديت تسليحاتي حتي در داخل متن اصلی قطعنامه هم نیست، بلکه در بیانیه ضمیمه شده ای قرار دارد که اعضای 1+5 ان را صادر کرده اند. شورای امنیت این بیانیه را مدنظر قرارداده است و از کشورها خواسته است که بر اساس اصول این بیانیه عمل کنند. بنابراین مذاکره کنندگان به تفاوت در سطوح این تفاهم ها توجه داشته اند و این موضوع را در اصل تفاهم نیاورده اند و به معنایی تلویحا این را پذیرفته اند که ایران برای حفظ منافع ملی خود بتواند از حق مسلم خود استفاده کند. این حرکت طرف مقابل نشان می دهد که آنها نگرانی های امنیتی ما در منطقه را درک می کنند و این مساله را در ضمیمه قطعنامه قرار داده اند به گونه ای که نقض آن فقط شامل نقض قطعنامه شود.

س- مساله این جا است که این توافق و این قطعنامه میان دولت های فعلی در ایران و 1+5 به امضا رسیده است اما یک دولت تندروتر دیگر مثلا در امریکا می تواند بدون توجه به این مسائلی که شما قید کردید نگاه مجرد به متن قطعنامه اعم از متن اصلی و ضمیمه داشته باشد و برای نقض هرکدام از این دو بخش به دنبال اقدام تنبیهی برای ایران برود.
ج- پاسخ به این سوال تابع شرایط زمانی و مکانی رخ دادن آن است. اما مساله اینجا است که با وجود آنکه طرف مقابل درک عمیقی از شرایط منطقه دارد اما می توانست در قطعنامه قید کند که اگر ایران این بند از قطعنامه را نقض کند مورد اقدام های تنبیهی شورای امنیت قرار خواهد گرفت، اما چنین عبارتي در قطعنامه قید نشده است. این بدان معناست که در قطعنامه اقدام تنبیهی برای ایران در صورت نقض این بخش در نظر گرفته نشده است.



چیزی که باید به شکل طبیعی قید می کردند این بود که ایران باید به مفاد این قطعنامه کاملا وفادار باشد و اگر ایران قطعنامه را نقض کند مورد اقدام های تنبیهی شورای امنیت قرار خواهد گرفت. اگر چنین عبارتی در قطعنامه قید شده بود طرف مقابل می توانست اقدام های تنبیهی را بعدا مدنظر قرار دهد. اما چنین بندی در قطعنامه آورده نشده است. کشورهای 1+5 اگاهی داشتند که در حال تصویب قطعنامه ای علیه ایران هستند که دیگر هیچ گونه تحریمی را علیه ایران وضع نمی کند و کلیت تحریم های سابق هم لغو می شوند و هیچ گونه پیش بینی هم نشده است که در صورت نقض قطعنامه، چگونه باید با ایران برخورد شود.

این مواضع 1+5 در برابر ایران سهوا نبوده که مثلا فراموش کرده باشند چنین محدودیت هایی را عليه ايران در نظر بگيرند. این مساله بار بسیار مثبتی دارد که اعضای شورای امنیت اقدام تنبیهی را برای نقض قطعنامه شورای امنیت برای ایران در نظر نگرفتند. البته توجه داريم كه از جانب ديگر هم نبايد دچار افراط شويم و از اين تفاسير اين نتيجه را بگيريم كه قطعنامه شوراي امنيت يك چك سفيد براي نقض قطعنامه به ايران داده است. قطعا مورد به مورد بسته به مورد آن نحوه عكس العمل شورا متفاوت خواهد بود.
س- هشتمین قطعنامه علیه ایران به شماره 2224 در نوزدهم خرداد 1394 (نهم ژئن 2015) تصویب شد که صرفا گزارش کمیته تحریم‍‌ها و عملکرد ایران بود. در نتیجه ورود ایران و شورای امنیت به فاز جدید همکاری در سایه قطعنامه 2231 ، آیا ساز و کار کمیته تحریم ها همچنان به قوت خود باقی است؟

ج- ابتدا تشکر کنم که شما این نکته را سوال کردید چرا که ما تا به امروز این نکته به دلیل جزئیات فراوان آن چندان مطرح نشده است ولي از مباحث بسيار مهمي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. همانطور كه مي دانيم در ساختار 6 قطعنامه پیشین شورای امنیت یک ساختاری عملا بلوغ پیدا کرده است که دو بخش دارد : 1. کمیته تحریم شورای امنیت که وظیفه ی ان نظارت بر اجرای تحریم های شورای امنیت است. 2. تشکیل بازوی تخصصی و کارشناسی با عنوان Panel Of Experts . در این بازو هشت کارشناس به شکل ویژه بررسی های تخصصی مربوط به تحریم های ایران را انجام می دهند.

این موارد حداکثر قدمهايي است که شورای امنیت در موارد تحریمی برداشته است . کار این کارشناسان مشورت دادن به کمیته تحریم است. این افراد تمام مسائل تحریمی را موشکافی کرده و مورد به مورد این مسائل را با کشورهایی که متهم به نقض تحریم ایران هستند در میان می گذارند. این افراد یا مستقیما برای این مشورت به کشورهای فوق سفر مي كنند و يا



مکاتبه هایی را با انها به جریان می اندازند. در این مسیر آنها تعهدات کشورهای عضو سازمان ملل برای پایبند بودن به تحریم های ایران را به آن كشورها گوشزد می کنند و از سوی دیگر اگر نقض تحریمی از سوی کشوری را ردیابی کنند این مساله را به کمیته تحریم گزارش خواهند داد. کمیته تحریم نیز با کشورهایی که این تحریم ها را اجرا نکرده اند برخورد می کند. کمیته تحریم ، کمیته بین کشوری است که تمامی اقدام های تحریمی را مورد بررسی قرار می دهد.در این قطعنامه جديد شوراي امنيت نيز کشورهای 1+5 برای حفظ این دو ساختار بسیار تلاش کردند.

حرف طرف مقابل این بود که قرار نیست ما با این توافق تمام بازوهای قبلی شوراي امنيت را از دست بدهیم. حرف انها این بود که با برداشته شدن تحریم ها ، پاره ای محدودیت ها باقی می ماند که محدودیت های تسلیحاتی و فروش قطعات موشکی و محدودیت مربوط به صدور تکنولوژی ها و مواد حساس از این دست هستند. بنابراین از نظر انها باید کمیته تحریمی وجود داشته باشد که بر این محدودیت ها نظارت داشته باشد و گروه کارشناسانی هم وجود داشته باشد که بر ابعاد ریزتر و کارشناسی تر نظارت داشته و گزارش خود را به شورای امنیت ارائه دهد.

حرف اعضای 1+5 این بود که ما آمادگی داریم در شرایط جدید این ساختارها را منطبق با فضای جدید همکاری با ایران تعریف کنیم. به عنوان نمونه اسم "کمیته تحریم" را به کمیته "همکاری با ایران در خصوص اجرای قطعنامه جديد شورای امنیت" يا اجراي برجام تغییر دهند اما معتقد بودند لازم است این ساختارها را حفظ نمايند. تمام 5 عضو دائم مایل بودند که ساختار اجرای تحریم های شورای امنیت با شرايط جديد منطبق شود و در این خصوص اختلافی میان خود آنها نبود. اما ایران به هیچ وجه زیربار این مساله نرفت و استدلال ما این بود که اگر مبنا بر حفظ ساختارها باشد به منزله همین خواهد بود که ما پذیرفته ایم که ساختار تحریم شورای امنیت حفظ شود و این ناقض مساله ای بود که ما به دنبال ان هستیم.

طرف مقابل برای راضی کردن ما صدها ساعت در این خصوص استدلال کرد اما ما زیربار پذیرش این مساله نرفتیم. ما اعلام کردیم به دنبال شرایطی هستیم که ساختار تحریمی شورای امنیت لغو شود و نهایتا شورا تنها اقدام های خاصی را برای دوره های کوتاه به عنوان محدودیت حفظ کند. شورای امنیت در قطعنامه 2231 جمله بسیار مهمی را قید کرده است كه: " ما با در نظر گرفتن اینکه به دنبال این هستيم که سیاست کاملا متفاوت و جدیدی را نسبت به ایران اتخاذ کنیم". اين عبارت بسيار مهمي است. شورای امنیت با این عبارت اعلام ميكند.




كه تلاش ميكند از رفتارهای گذشته خود فاصله بگیرد، و برداشته شدن این ساختارهای نظارتی بر محدودیت های اعمال شده بر ایران نیز نشانه ای از همین تغییر رفتارها است.

س- برجام برای کشورهای ایران و 1+5 الزام آور است یا یک برنامه اجرایی داوطلبانه است؟

ج- در واقع ميتوان گفت هردو این دو عنصر با هم جمع می شوند.يعني ميتوان اينگونه تعبير كرد كه برجام شامل اقدام های داوطلبانه ای است که دو طرف تصمیم گرفته اند خود را مکلف به انجام آن بکنند. اينكه ميگوييم اقدامات داوطلبانه است به این معنا است که كشورها این اقدام ها را نه به عنوان تکالیف و تعهدهای بین المللی یا بر مبناي تكليف حقوق داخلی خود انجام می دهند. برجام واجد تکالیف حقوقی نیست که بر دولت ها بار شده باشد بلکه تصمیماتی است که دولت ها خود داوطبانه آنها را برعهده گرفته اند.

اما از جانب ديگر این داوطلبانه بودن اقدامات به این معنا نیست که آنها تعهدآور نباشند . بي شك این توافق زمانی پایدار است که طرفین به تعهدهای خود عمل بکنند. زمانی که یکی از طرفین تصمیم گرفت این اقدام های داوطلبانه را انجام ندهد، پایان آن تفاهم خواهد بود و طرف مقابل هم هیچ تعهدی به اجراي اقدامات خود نخواهد داشت. اما اگر اقدام ها داوطلبانه نباشد و بر اساس حقوق بین الملل يا حقوق داخلي كشورها یک تکلیف به حساب آید باید در ساختار حقوق داخلی کشورها هم مانند یک تکلیف با آن برخورد شود. اگر تعهدی به صورت تکلیف قانون داخلی درآید یک ماهیت الزام اور حقوقی پیدا می کند که در واقع به علت ماهیت حقوقي آن متفاوت از ماهیتی است که این سند برخوردار است. این سند از یک ماهیت سیاسی برخوردار است.

س- بنابراین ماهیت سیاسی و نه تکلیف حقوقی که شما برای این سند تعریف کرده اید عدم ارجاع آن به مجلس شورای اسلامی برای تصویب را توجیه می کند؟

ج- وزارت امور خارجه و تیم مذاکره کننده شایسته می داند که در سطح سیاسی در کشور در خصوص ماهيت سند تصمیم گیری لازم صورت گيرد و ما تابع هر تصمیمی هستیم که در کشور گرفته شود. اما اگر براي تحليل بهتر محتواي سند، به سوابق مذاکراتي كه در خصوص موضوع صورت گرفته است اشاره مي کنیم به معنای این نیست که ما به دنبال به کرسی نشاندن تصمیم خاصی در کشور در خصوص ماهيت برجام هستیم، بلکه تنها از جهت ارائه واقعیات است که این مسائل بازگو می شود. و تاكيد هم ميكنيم كه نظر نهايي در خصوص موضوع را بايد نهادهاي تصميم گيرنده در كشور بگيرند.




اما در توضيح سوابق موضوع بايد عرض نمايم كه در حقيقت بحث ماهیت سند برجام از روز نخست که ما مذاکرات را آغاز کردیم موضوع مورد توجه همه طرفهاي مذاكره بود و بحث و بررسی بسياري نيز پيرامون موضوع صورت گرفت. زمانی که در جريان مذاكرات تفاهم ژنو بوديم، تصمیم اعضای 1+5 و ايران این بود که با توجه به شرايط موجود، لازم نيست كه اقدام هایی که در سند مندرج است تعهدات حقوقی باشند، بلكه ميتوانند اقدام های داوطلبانه ای باشند که توسط کشورها اتخاذ ميشوند. بر اين اساس اين تفاهم وجود داشت كه نیازی نیست که این سند، سندی حقوقی به معنای معاهده چندجانبه باشد.

ما هم با بحث هایی که در داخل کشور صورت گرفت و مجموعه نظری که در دولت با مشورت با نهادهای ذیربط اتخاذ شد به این نتیجه رسیدیم که این سند، سندی است که ماهیت آن حقوقی نیست و نیاز به ارجاع به پارلمان ها و مجالس کشورهای ایران و 1+5 ندارد و تعهدی است که دولت هاي کشورها این تعهدات را خواهند داد و بر همین اساس هم نه در ایران و نه در سطوح کشورهای دیگر، توافق موقت ژنو به مجالس و يا پارلمان کشورها نرفت. پس از توافقنامه موقت ژنو و تلاش برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک همه اعضای1+5 هم اذعان داشتند که سند این برنامه جامع هم از همان ماهيت و الزامات برنامه اقدام مشترک ژنو مصوب نوامبر 2013 برخوردار است.

جامعیت برنامه جامع اقدام مشترک که در وین به دست آمد از این منظر است که تمام مسائل از جمله مباحث هسته اي و تحریم ها همراه با جزئیات آنها بنحو جامعي در مذاکرات مورد بحث قرار مي گيرند، نه آنكه ماهيت آن با تفاهم ژنو فرق داشته باشد. البته بديهي است كه شان مجلس شورای اسلامی اقتضا ميكند که در خصوص هرپرونده ای بتواند تحقیق و تفحص داشته باشد و این در قانون اساسی ما هم به صراحت آمده است و بررسی برجام هم در مجلس نه تنها منع قانون اساسی ندارد بلكه کاملا منطبق با اصول و مقررات قانون اساسی است و حتي بايد گفت امر بسیار لازم و پسندیده ای هم است و نمایندگان مردم حق دارند از تمام زوایای این تفاهم و جزئیات آن باخبر باشند به این دلیل که به مردم پاسخگو هستند و این حق مسلم مجلس است و تا هرزمانی که نیاز داشته باشد می تواند این بررسی را ادامه دهد. اما اینکه ما برجام را یک معاهده چندجانبه بدانیم مطلب ديگري است. این سند یک معاهده بین المللی و چندجانبه نیست . در هیچ بخشی از این سند نمی بینید که نوشته شده باشد این سند یک معاهده است. معاهده ، شرایط ویژه ای دارد و حقوق معاهدات وین کاملا شرایط را تعریف ميكند.



و یک معاهده بين المللي باید از ویژگی هایی برخوردار باشد که در سطح بین المللی تعریف شده است. زمانی که شما از معاهده چندجانبه صحبت می کنید باید سایر اعضا هم این سند را به عنوان یک معاهده قبول کنند، در حاليكه هیچ کدام از اعضای 1+5 که طرف ایران هستند این سند را به عنوان معاهده چندجانبه نپذیرفته اند. بنابراین شما که در حال مذاکره با طرف مقابل هستید باید در خصوص ماهیت سندی که در حال کار بر روی آن هستید با طرفهاي مذاكره اشتراک نظر داشته باشید. حتی اگر ما هم يكجانبه اسم این سند را معاهده چندجانبه بگذاریم طرف مقابل ما كماكان به هیچ وجه اين سند را معاهده نمی داند. اينجاست كه بايد گفت یک سند نمی تواند از نظر ماهیت مورد اختلاف اطراف مذاکره باشد.

منطقي نيست كه یک طرف معتقد به حقوقي بودن و معاهده بودن سند باشد و طرف دیگر همان سند را سند سیاسی بداند که باید در سطح دولت باقی بماند. واقعيت آنست كه در ميان کشورهای طرف مذاكره ما مثلا روسيه تا به حال کسی از ارجاع برجام به دوما سخنی به میان نیاورده است و همین مساله در خصوص چین و کشورهای اروپایی هم مصداق دارد. به نظر می رسد که تا حدودی ارجاع برجام به کنگره در امریکا بر برخی درخواست ها در ایران برای ارجاع این سند سیاسی به مجلس شورای اسلامی هم تاثیرگذار بوده است.

اما حتي در امریکا هم دولت به هیچ وجه تا به امروز نپذیرفته است که این سند یک سند حقوقی است و عنوان سند حقوقی یا معاهده چندجانبه را به آن نداده است. امریکا معتقد است که این سند دارای یک ماهیت سیاسی است و تمام مشاجره های رئیس جمهور با کنگره هم بر سر همین است که کاخ سفید زیربار معاهده رفتن این سند نمی رود. در حال حاضر تفاهمی که در امریکا میان دولت و کنگره بر اساس لایحه ای که در سنا بررسی شد و به تایید رئیس جمهور رسید ناظر بر این است که کنگره می تواند این سند را فقط رد کند چرا که نهایتا رئیس جمهور در برخی اقدام های لغو تحریم ها به این نیاز دارد که نظر کنگره را در برخی مسائل جلب کند.

بنابراین تنها انتخابی که در تفاهم میان دولت و کنگره به عنوان یک مصالحه و سازش به تصویب رسیده این است که کنگره تنها می تواند این سند را رد کند اما پیش بینی نشده است که کنگره بتواند این سند را تایید کند و یا برای تایید این سند شروطی را در نظر بگیرد و یا خواستار این باشد که برخی از مفاد این سند تغییر کند. اگر شما نقش قانون گذاری برای کنگره در نظر بگیرید کنگره حق دارد در برخی از موارد محتوایی در بخشهاي مختلف در متن برجام نظر محتوایی دهد و





و یک معاهده بين المللي باید از ویژگی هایی برخوردار باشد که در سطح بین المللی تعریف شده است. زمانی که شما از معاهده چندجانبه صحبت می کنید باید سایر اعضا هم این سند را به عنوان یک معاهده قبول کنند، در حاليكه هیچ کدام از اعضای 1+5 که طرف ایران هستند این سند را به عنوان معاهده چندجانبه نپذیرفته اند. بنابراین شما که در حال مذاکره با طرف مقابل هستید باید در خصوص ماهیت سندی که در حال کار بر روی آن هستید با طرفهاي مذاكره اشتراک نظر داشته باشید. حتی اگر ما هم يكجانبه اسم این سند را معاهده چندجانبه بگذاریم طرف مقابل ما كماكان به هیچ وجه اين سند را معاهده نمی داند. اينجاست كه بايد گفت یک سند نمی تواند از نظر ماهیت مورد اختلاف اطراف مذاکره باشد.

منطقي نيست كه یک طرف معتقد به حقوقي بودن و معاهده بودن سند باشد و طرف دیگر همان سند را سند سیاسی بداند که باید در سطح دولت باقی بماند. واقعيت آنست كه در ميان کشورهای طرف مذاكره ما مثلا روسيه تا به حال کسی از ارجاع برجام به دوما سخنی به میان نیاورده است و همین مساله در خصوص چین و کشورهای اروپایی هم مصداق دارد. به نظر می رسد که تا حدودی ارجاع برجام به کنگره در امریکا بر برخی درخواست ها در ایران برای ارجاع این سند سیاسی به مجلس شورای اسلامی هم تاثیرگذار بوده است.

اما حتي در امریکا هم دولت به هیچ وجه تا به امروز نپذیرفته است که این سند یک سند حقوقی است و عنوان سند حقوقی یا معاهده چندجانبه را به آن نداده است. امریکا معتقد است که این سند دارای یک ماهیت سیاسی است و تمام مشاجره های رئیس جمهور با کنگره هم بر سر همین است که کاخ سفید زیربار معاهده رفتن این سند نمی رود. در حال حاضر تفاهمی که در امریکا میان دولت و کنگره بر اساس لایحه ای که در سنا بررسی شد و به تایید رئیس جمهور رسید ناظر بر این است که کنگره می تواند این سند را فقط رد کند چرا که نهایتا رئیس جمهور در برخی اقدام های لغو تحریم ها به این نیاز دارد که نظر کنگره را در برخی مسائل جلب کند.

بنابراین تنها انتخابی که در تفاهم میان دولت و کنگره به عنوان یک مصالحه و سازش به تصویب رسیده این است که کنگره تنها می تواند این سند را رد کند اما پیش بینی نشده است که کنگره بتواند این سند را تایید کند و یا برای تایید این سند شروطی را در نظر بگیرد و یا خواستار این باشد که برخی از مفاد این سند تغییر کند. اگر شما نقش قانون گذاری برای کنگره در نظر بگیرید کنگره حق دارد در برخی از موارد محتوایی در بخشهاي مختلف در متن برجام نظر محتوایی دهد و




از نظر حقوقی اگر روزی به عنوان یک احتمال انها اقدام های خود را بر اساس تحلیل و بررسی ما نقض کنند ما به آسانی نخواهیم توانست اقدام های متقابل انجام دهیم چرا که اقدام های ما اقدام های قانونی و حقوقی است که مجلس تصویب کرده و باید مجددا مجلس به ما مجوز دهد که ما در یک مورد خاصی یکی از تکلیف های خود را انجام ندهیم. این مساله یک عدم توازن ایجاد می کند. مساله دیگر هم این است که حتی اگر ما برجام را به مجلس هم ببریم در تصمیم طرف مقابل تفاوتی ایجاد نمی کند و منجر به معاهده خوانده شدن برجام از سوی شش کشور مقابل ما نخواهد شد.

پس بايد براي رسيدن به بهترين نتيجه اول مساله پيشاروي را دقيق ترسيم كنيم: مساله اين نيست كه مجلس بايد يا نبايد برجام را بررسي كند اين سوال اصلا قابل طرح كردن نيست چرا كه قطعا مجلس حق عاليترين بررسيها را دارد بلكه مساله راي دادن به برجام و تبديل آن به يك سند الزام آور حقوقي است. همین جا باید مجددا تاكيد كنم که دلمشغولي هایی که از سوی تیم مذاکره کننده برای ارجاع برجام به مجلس شورای اسلامی ابراز می شود فقط از نگاه کارشناسی نسبت به این موضوع است که سندی که طرف های دیگر مذاکره کننده آن را سیاسی می دانند اگر در ایران به شکل یک جانبه به حقوق تکلیفی برای ایران تبدیل شود چه تبعاتی خواهد داشت؟

س- ما از روز اجرای برجام پروتکل الحاقي را به شکل داوطلبانه اجرا می کنیم بنابراین چرا تصویب رسمی پروتکل الحاقی در مجلس شورای اسلامی را به " روز انتقال " که حداکثر هشت سال دیگر تعیین شده است موکول کردیم؟

ج- در برجام صراحتا قید نشده است که قطعا پروتکل باید هشت سال دیگر تصویب شود. یکی از اصولی که ما در مذاکرات همواره بر روی آن تاکید داشته ایم و مقام معظم رهبری هم در سخنان خود به آن اشاره داشته اند مساله متناظر بودن تعهدات است. ما با شرایطی در کنگره امریکا مواجه هستیم که به نظر می رسد کنگره در یک فرصت فوری، تحریم های خود علیه ایران که در سال های گذشته تصویب شده را لغو نخواهد کرد . فعلا تصمیم دولت در امریکا این است که با اختیارات خود اجرای تحریم های کنگره را متوقف کند. اما نهایتا کنگره باید در راستای تعهدهای امریکا در این مذاکرات ، تحریم ها را لغو کند که این مساله به زمان بیشتری نیاز دارد. ما این اقدام مجلس را متناظر با آن اقدام کنگره در لغو کامل تحریم های این نهاد می دانیم. اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از روز اجرای برجام متناظر با اقدام اروپا و نيز امریکا در تعلیق تحریم های کنگره توسط رئیس جمهور امریکا از روز اجرای برجام است.



ایران به دنبال شرایط پایدار لغو تحریم های کنگره توسط خود کنگره است و امریکا هم به دنبال شرایط پایدار اجرای رسمی پروتکل در ایران است که این دو به زمان مناسب در آینده موکول شده است. حرف ایران این است که هر زمان کنگره امریکا این لغو را انجام داد، دولت اقدام لازم براي تصويب پروتکل الحاقی را انجام خواهد داد و البته اين مجلس شوراي اسلامي خواهد بود كه به شکل رسمی براي تصویب پروتكل اقدام خواهد نمود. البته باز يادآور ميشوم كه جتحریم ها از روز اول اجرای برجام به دلیل فرمان رئیس جمهور امریکا همه متوقف خواهند شد اما آنچه در اين مرحله از آن صحبت مي كنيم لغو آنها از سوی کنگره است.

س- اگر در آن روز ترکیب کنگره همین ترکیب امروز و یا تندتر از امروز باشد که حاضر به لغو تحریم های خود نشود ایران چه اقدامی انجام خواهد داد؟

ج- تعهد به توقف تحريمها كه در هر صورت خواهد بود اما در اين سناريو كه كنگره رسما تحريمها را لغو نكند ایران هم اقدام به تصویب پروتکل در مجلس شورای اسلامی نخواهد کرد. این دو تعهد متناظر با هم هستند.

س- در خصوص عبارت Broader Conclusion که به نتیجه گیری وسیع تر ترجمه شده است اگر آژانس زودتر از هشت سال و یا در همان روز موعود پس از گذشت هشت سال این گزارش را ندهد چه اتفاقی در پرونده هسته ای ایران رخ خواهد داد؟ تنها کشوری که کارت سفید این گزارش جامع تر را دریافت کرده ژاپن است و رابطه سیاسی امریکا و ژاپن بر کسی پوشیده نیست. اگر با توجه به سابقه نه چندان مثبت همکاری آژانس با ایران ، این نهاد تا آن روز هم این کارت سفید را به ما ندهد ما همچنان باید به درخواست های آژانس برای رسیدن به این نتیجه گیری تا زمان نامحدودی پاسخ مثبت بدهیم؟

ج- موضع اولیه کشورهای 1+5 این بود که زمانی موضوع هسته ای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شود که آژانس گزارش دال بر نتیجه گیری وسیع تر خود را اعلام کند. ایران هیچ گاه این درخواست را به همین دلیل که شما هم اشاره کردید، يعني تجربه نه چندان مثبت ایران از عملکرد آژانس، نپذیرفت. ایران هیچ گاه نپذیرفت که اجرای برجام یا بررسی پرونده ایران در شورای امنیت یا مقاطع حساس مانند زمانی که قرار است محدودیت ها در خصوص انتقال مواد و تجهیزات حساس به ایران برداشته شود به گزارش نتیجه گیری وسیع تر آژانس وابسته شود. طرف مقابل تمام این مسائل را به انتشار گزارش نتیجه گیری وسیع تر آژانس منوط می دانست و ما مخالف این مساله بودیم. به همین دلیل ما برای هرکدام از این مراحل سال هایی را تعیین کردیم و





و البته پذیرفتیم که اگر اژانس گزارش نتیجه گیری وسیع تر خود را زودتر از بازه زمانی هشت سال هم صادر کرد ما سایر اقدام ها را با آن هماهنگ کنیم. بنابراین به تعویق افتادن زمان اجرای انتشار گزارش نتیجه گیری ما را نگران نخواهد کرد و تاثیری بر اجرای برجام ندارد.

س- تاثیری بر اعلام صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران هم ندارد؟

ج- گزارش نتیجه گیری وسیع تر ، عبارتی است که آژانس و کشورهای عضو آژانس هم می دانند تحقق شرایط انتشار آن بسیار مشکل است و البته اینکه این گزارش منتشر نشده باشد به منزله ی این نیست که برنامه های هسته ای کشور فوق صلح آمیز نیست. خيلي از كشورها حتي كشورهايي در اروپا مانند کشور سوئیس هنوز این کارت سفید را از آژانس بین المللی انرژی اتمی نگرفته اند، اما آیا کشوری تردید دارد که برنامه های هسته ای كشوري مثلا سوئیس صلح آمیز است؟

طی مراحل لازم برای انتشار این گزارش سال های بسیاری طول می کشد بنابراین ما نگرانی نداریم که در مدت زمان کوتاهی نتوانیم آژانس را به مرحله انتشار این گزارش برسانیم. مهم ترین هدفی که ما مدنظر داریم این است که از شرایط ویژه ای که برای پرونده هسته ای ایران به وجود امده خارج شویم و برنامه هسته ای ایران در شورای حکام به صورت یک برنامه عادی درآید.

س- چه بازه زمانی برای خروج پرونده ایران از شورای حکام در نظر گرفته اید؟

ج-انتظار ما این است که پرونده ما در شورای حکام در مدت زمان کوتاهی عادی شود. با اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی ، ایران بر اساس قواعد پروتكل الحاقي دسترسی های بیشتری را به آژانس خواهد داد ، لذا اطلاعات بیشتری در خصوص برنامه هسته ای صلح امیز ایران در اختیار آژانس قرار خواهد گرفت و ایران همچنين برنامه های دراز مدت تحقیق و توسعه خود را به آژانس اعلام خواهد کرد . از سوی دیگر برنامه های مربوط به ادعاهای گذشته که پرونده سنگینی هم است و ایران و آژانس در حال حل و فصل آن هستند هم باید به سرانجام برسد.

براورد ما این است که با تغییر روند همکاری های ایران با آژانس از روند منفی به مثبت می توانیم در بازه زمانی کوتاه مدتی برنامه هسته ای ایران را به شکل یک موضوع عادی در شورای حکام درآوریم. اگر این مشكل حل شود ما نگرانی روزمره ای در خصوص برنامه هسته ای خود نخواهیم داشت. در حال حاضر در جلسات شورای حکام در سال که 4 بار تشکیل می شود ایران پای ثابت دستور کار این شورا است و مدیر کل باید مرتب در خصوص ایران گزارش داده و اعضای شورای حکام موضوع ایران را بطور روتين بررسی کنند. زمانی که این روند عادي شود،



و برنامه هسته ای ایران به شکل عادی در آژانس بررسی شود ، پرونده ایران از شورای حکام خارج خواهد شد و سیستم صدور مصوبات هم متوقف می شود و پيگيري برنامه هسته اي ايران در آژانس به شكل كاملا عادي در مي آيد.

س- چه رابطه ای میان حل پرونده پی ام دی با اجرای برجام برقرار است؟ شما اشاره کردید که برای عادی سازی پرونده ایران در شورای حکام یکی از ملزومات حل پی ام دی است . به جز این مورد چه مواردی در برجام وابسته به حل پی ام دی شده است؟

ج-موضوعات مربوط به گذشته و حال ادعاهایی است که در خصوص برنامه هسته ای ایران مطرح شده و در این سالها تبدیل به پرونده بسیار سنگینی شده است، چرا که برخی از کشورهای عضو آژانس اطلاعاتی را که از طریق سرویس های جاسوسی خود گرفته اند و همچنین اسناد بسیاری را که در این سال ها توسط معاندان نظام و منافقین ساخته و پرداخته شده است در این نهاد بين المللي به جریان انداخته اند. زمانی که قرار است از یک همکاری نه چندان مناسب و نه چندان مطلوب که در اين سالها بين ايران با آژانس وجود داشته وارد یک فاز همکاری جدید بشویم و در واقع دنیا بپذیرد که موضوع هسته ای ایران در یک محیط جدید در حال بررسی است حل و فصل ادعاهای گذشته نقش بسیار مهمی هم برای ایران و هم برای آژانس و هم براي کشورهای 1+5 دارد.

بدون حل و فصل این موضوع ، همکاری های ایران و آژانس به همکاری های مثبت منتهی نخواهد شد چرا که سایه این اسناد و اتهام ها و ادعاها به قدری سنگین است که باید نهايتا تصمیم لازم در خصوص ماهیت این ادعاها گرفته شود. این بحث از مباحث اصلی است که در توافق ما با کشورهای 1+5 بخشی از تفاهم به حساب نمی آید ولي جزو توافقات تكميلي است. هدف ایران ، 1+5 و آژانس این است که در دوره جدیدی که قرار است با اجرای برجام وارد آن بشویم دوره پيشين را پشت سربگذاریم.

تفاهم به دست آمده این است که مساله ادعاهای گذشته ( پی ام دی ) قبل از اجرایی شدن برجام حل و فصل شود. هنوز روز اجرا میان ایران و 1+5 مشخص نشده است اما روزی است که تحریم های طرف مقابل برداشته می شود و ایران هم اجرای به تعهدات خود را آغاز خواهد کرد.

س- اگر مساله پی ام دی با وجود توافق سه گانه ی ایران ، 1+5 و آژانس بین المللی انرژی اتمی تا روز اجرا حل و فصل نشد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ پیش از این آقای صالحی در سخنانی گفته بودند که ممکن است آژانس تا تاریخ 15 دسامبر یا روز اجرا به جمع بندی لازم در این خصوص نرسد. تبعات عدم به نتیجه رسیدن آژانس در این خصوص براجرای برجام چیست؟

ج- در خصوص نحوه پيگيري این موضوع دو سطح مختلف است




در حال کار//
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.