اینها تنها تعدادی از اسامی هنرمندانی هستند که طی همین یکی دوسال بارها و بارها شایعهی مرگشان در شبکههای اجتماعی دست به دست شد.
رضا رویگری که یکی از افراد این فهرست است، چند وقت پیش در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان میگفت؛ 30 سال پیش هم با منزلاش تماسی گرفته شده و گفتهاند که او طی یک تصادف جانش را از دست داده است! ظاهراً استعداد چنین شایعهسازیهایی از قبل هم در جامعه وجود داشته اما در سالهای اخیر، گستردهشدن شبکههای اجتماعی مجازی، به خصوص در گوشیهای تلفن همراه، باعث شد تا دامنهی انتشار این اخبار کذب و آزاردهنده میلیونها برابر شود.
باید خاطرهی تلخ شبهایی را به یاد آورد که مرحوم مرتضی پاشایی در بستر بیماری بود و حال وخیمی داشت. در آن شب و روزها به قدری شایعات جورواجور دربارهی این هنرمند کشورمان دست به دست شد که امکان باور کردن هیچ چیز وجود نداشت. یکی میگفت مرتضی فلج شده، یکی میگفت بیناییاش را از دست داده، دیگری میگفت نه! کاملاً بههوش آمده و الان راه میرود وحتی بارها خبر مرگش منتشر شد و بعد عدهای دیگر تکذیبش کردند.
مرتضی پاشایی یکی دوشب بعد به هوش آمد و در پیامی مؤدبانه به مردم ایران و هوادارانش گفت که با بالا گرفتن بازار این شایعات، فکر میکند حتی اگر واقعاً فوت کند دیگر کسی باور نخواهد کرد.
به هر حال پاشایی چند روز بعد از آن قضایا درگذشت اما چیزی که برای خودش پیشبینی میکرد امروز برای یک هنرمند جوان دیگر اتفاق افتاد.
سیدعلی طباطبایی، هنرپیشه 32 ساله ایرانی که کمال طباطبایی، یعنی پدر او هم جزو تهیهکنندگان سینمای ایران است، شب گذشته به رحمت ایزدی پیوست.
وقتی خبر فوت این هنرپیشه جوان منتشر شد، اول همه تردید داشتند که آیا موضوع صحت دارد یا نه؟ بعد خیلی از هنرپیشههای سینما، در رابطه با این فوت در پیجهای اینستاگرامشان متنهای تسلیت منتشر کردند و این طور بود که به نظر رسید خبر واقعاً صحت دارد.
اما در مورد این هنرمند جوان، قضیه به رکورد جدیدی از تاسفآفرینی رسید و پس از انتشار قطعی خبر مرگ او، تصویری از یک پیج اینستاگرام در شبکههای اجتماعی منتشر شد که منتسب به علی طباطبایی بود.
در این پیج از قول آن هنرمند مرحوم گفته شده بود که من زنده و سلامت هستم!
کمی بعد معلوم شد که این پیج کاملا جعلی است و به علی طباطبایی تعلق ندارد اما واقعاً جای سوال اینجاست که کدام ذهن بیمار، دست به جعل چنین پیجی زده؟ چه شخص یا اشخاصی این شایعهی زندهبودن را دامن زدهاند و این کار غیر از دیگرآزاری، که یک نوع تفریح بیمارگونه است، چه انگیزهی دیگری میتوانست داشته باشد؟
در فضای مجازی ما به قدری شایعات فراوان شدهاند که وقتی خبر فوت یک هنرمند منتشر بشود، همه در صحت آن شک میکنند و این یعنی همان چیزی که مرحوم پاشایی از آن میترسید و در مورد علی طباطبایی اتفاق افتاد.
اما امروز با ذهنهای معیوبی طرف میشویم که حتی خبر فوت هنرمندان را هم با شایعهسازی زیرسوال میبرند و این یک قدم فروتر رفتن در فاجعهای است که حدود یکی دو سالی میشود شروع شده.
نمیشود هیچ جامعهای را کاملاً از حضور تعدادی ذهن بیمار خالی کرد، پس علاج این نوع اتفاقات چیست و چه باید کرد تا شاهد چنین مسائلی نباشیم؟
راه حل آن است که خود ما مردم، به هر حرف و حدیثی توجه نداشته باشیم و بلافاصله بعد از برخورد با هر شایعهای، آن را برای اولین نفر بودن و داغترین خبرآور شدن، در جاهای مختلف کپی و منتشر نکنیم.
آنگاه ذهنهای بیمار هم منفعل شده و انگیزهشان را برای چنین اعمالی از دست میدهند یا اینکه اگر هم این شیوه زشت را ادامه دادند، دیگر کارشان تاثیری نخواهد داشت.
یادداشت از: میلاد جلیلزاده
انتهای پیام/
واقعا حرفی برای گفتن نمیمونه ..