به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قرار ملاقات، سالن انتظار اتاق عمل بیمارستان نورافشار بود؛ نام مددجو: «فاطمه، ١٣ ساله»، پزشک: «کیوان مزدا». فاطمه چند دقیقه زودتر از دکتر از اتاق عمل خارج شد. به دلایل پزشکی، زمان عمل چند ماهی به تعویق افتاد. فاطمه بیحوصلگی میکرد، چند عکاس و فیلمبردار از رسانههای مختلف شروع به تصویربرداری و عکسبرداری از چهره معصوم فاطمه کردند، مادر فاطمه هم به همصحبتی با فاطمه میپرداخت، او سعی داشت تا کودک خود را آرام کند. بیقراریهای فاطمه ادامهدار بود. دکتر هم در همان دقایق از اتاق خارج شد. بدون توجه به دوربینها و سوالهای مختلف همراهان بیمار به سمت فاطمه رفت و حرف خاصی نزد. تنها چند ثانیه «لبخند» زد؛ لبخندی که فاطمه را آرام کرد. به سمت سالن انتظار رفت و با خانواده چند بیمار همصحبت شد. در این حین یکی از خبرنگارها اصرار داشت با او مصاحبه کند. دکتر با لحنی که علامت تأکید داشت، گفت: «پس از معاینه بیماران.» بعدش هم بلافاصله از طریق آسانسور به کلینیک درمان و مطب رفت. افراد زیادی منتظر دکتر بودند؛ یکی از آنها پدر فاطمه بود.
فرشته نجات بچهها
پدر فاطمه از بیماری دختر خود گفت: «مراجعات مختلفی به مراکز مختلف درمانی داشتم اما به هیچ نتیجهای نرسیدم تا اینکه از طریق یک انجیاو در حوزه سلامت به بیمارستان نورافشار و دکتر کیوان مزدا معرفی شدم. چند نوبتی است که دکتر، درمان فاطمه را به عهده گرفته و الحمدلله حال فاطمه رو به بهبودی است.»
پدر فاطمه که معلم است، ادامه داد: «دکتر مزدا فرشته نجات کودکان است.»
پزشک دوستداشتنی
«مریم» ١١ ساله، مبتلا به معلولیت سیپی، یکی دیگر از مددجویانی است که با او به گفتوگو نشستیم. او گفت: «من قبلا از پزشک میترسیدم اما یک بار در ایام عید که نزد دکتر آمدم از آن به بعد دیگر از دکتر نمیترسیدم. دکتر مزدا، دوست بچههاست.»
جنگ نباشد، غذا باشد
پس از اصرار فراوان توانستیم چند دقیقه با دکتر گفتوگو داشته باشیم. دکتر کیوان مزدا با بیان اینکه در طول سال، چهار نوبت برای درمان مددجویان به تهران سفر میکند، گفت: «در حدود ٢٠ نفر را در سفر اخیر عمل کردهام. هزینه درمان هم توسط یک انجیاوی فعال در ایران و همینطور یک انجیاو در فرانسه پرداخت میشود.»
این پزشک داوطلب ادامه داد: «بسیاری از تجهیزات در ایران فراهم است و در صورت نیاز تعدادی نیز با هزینه همان انجیاوها وارد کشور میشود.»
دکتر کیوان مزدا در ادامه به مشکلات حوزه درمان در ایران اشاره کرد و گفت: «ایران یک کشور در حال توسعه است. متاسفانه زمان ورود بیمار برای درمان با تأخیر صورت میگیرد. بیمه در ایران با کشورهای توسعهیافته بهشدت متفاوت است.»
او ادامه داد: «٣٠سال است که کار من این است، فعالیت داوطلبی جزئی از زندگیام است؛ برهانی برای توجیه آن ندارم، همانگونه که نفس میکشم، کار داوطلبی میکنم، به نظر شما نفس کشیدن دلیل میخواهد؟»
حرف پایانی دکتر مزدا، آرزویش برای دنیا بود: «جنگ نباشد، غذا باشد. زندگی بدون هیچگونه تبعیض.»
منبع: ایسنا
انتهای پیام