به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محمد میر علی محمدی: اگر تیم هسته ای ایران یک رکورد جهانی در پایبندی و مدیریت حرفه ای یکی از نادرترین و پیچیده ترین مذاکرات چندجانبه بین المللی با گروهی از ارشدترین و خبره ترین نیروهای سیاسی قدرت های جهانی برجا گذاشت، و یک الگوی تازه و عملگرایانه در مباحث جهانی خلع سلاح معرفی کرد، در همان زمان در حوزه دیپلماسی رسانه ای یک رکورد و مهم تر از آن یک الگو برجا گذاشت که هرچند آثار آن مشهود و مورد اذعان عمومی است، اما کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
سیاست خارجی و فضای افکار عمومی رابطه ای دو سویه دارند: بدون احترام و بستر سازی در افکار عمومی نمی توان مذاکرات دیپلماتیک موفقی داشت و یا دستآوردهای دیپلماسی پایدار نخواهد ماند. از سوی دیگر بدون ورود به مذاکرات جدی دیپلماتیک نیز نمی توان افکار عمومی را نسبت به رفتار خود مطمئن ساخت.
فضای مناسب افکار عمومی همچنین اعتماد بنفس تیم های مذاکره کننده را افزایش داده و امکان دستیابی به توافق را تقویت می کند، به همان میزان که فضای تند و تلخ در افکار عمومی باعث دشوار شدن اقدامات دیپلماتیک می گردد. چنین فضائی نیازمند کاهش یا توقف جنگ رسانه ای و ورود به دیپلماسی رسانه ای است.
تصویر ایران اسلامی با تمام متعلقات هویتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ارزشی آن طی چهار دههد گذشته هدف تهاجم رسانه ای غرب بوده و ابزارهای قدرت نرم غرب برای تضعیف احترام و کاهش نفوذ جهانی ایران، و شکست برنامه های سیاسی و اقتصادی ایران بکار گرفته شده اند.
هر چند این حملات به همه اهداف خود نرسیده اما خواه ناخواه آثار قابل توجهی بر افکار عمومی داشته، بستر اعمال سیاست های غلط و رفتارهای غیر قانونی را فراهم نموده، بر جامعه ایرانی مقیم خارج از کشور و ارتباط آن با میهن خود تاثیر نامطلوب داشته، امکان دفاع از ایران و اهداف و سیاست های کشورمان را در بسیاری موارد کاهش داده و در نتیجه باعث تهدید قدرت و منافع حیاتی ملت ایران گردیده است. کاهش امکان مذاکرات سیاسی از دیگر آثار این تهاجم رسانه ای بوده است. در نتیجه این عملیات رسانه ای، تصویر ایران در غرب تصویر یک بازیگر خطرناک، رادیکال، غیر اخلاقی، ضد انسانی، غیر قابل پیش بینی، و تهاجمی بوده و متاسفانه جایگاه ایران تا حد کشورهای پائین جدول محبوبیت جهانی نظیر کره شمالی، سودان و برمه تنزل کرده بود. ابراز شگفتی بازدید کنندگان خارجی به هنگام دیدار از ایران و ابراز تعجب از مشاهده واقعیت ها، از نتایج تلخ این حملات به تصویر ایران و سیاه نمائی در باره کشورمان است.
این تصویر گمراه کننده از ایران، بزرگترین ابزار و سرمایه برای اجرای سیاست های ضد ایرانی، مداخله جویانه، و تهدید و تحریم کشورمان و بستر ساز همراهی افکار عمومی با سیاست های غیر انسانی و غیر قانونی طی چند دهه اخیر بوده است.
دستگاه دیپلماسی ایران طی دو سال اخیر بدلیل درک از اهمیت دیپلماسی رسانه ای و آثار و نتایج آن بر محیط دیپلماتیک، و تسلط دیپلمات های ایرانی بر ابزارها و روش های دسترسی و اقناع افکار عمومی، باعث تاثیرات فوری بر احترام ایران در صحنه جهانی گردید.
تغییر ذائقه افکار عمومی بین المللی نسبت به ایران، کاهش یا تغییر جهت امواج تبلیغات ضد ایرانی از مسائل امنیتی به مسائل دیگر، ایجاد امکان دفاع از ایران برای گروههای دوستدار ایران و تصویر سازی مثبت از ایران به عنوان یک عضو منطقی، مهم و تاثیر گذار در جامعه جهانی، از سایر دستآوردهای مهم دیپلماسی رسانه ای ایران در دوران مذاکرات هسته ای بود.
به اذعان مراکز مطالعاتی غرب محبوبیت جهانی ایران در سال 2014 به میزان شانزده درصد رشد کرده است. از سوی دیگر برنامه های رسانه ای ایران باعث ایجاد شکاف قابل ملاحظه در بدنه رسانه ای و افکار عمومی غرب شده است. امروز اگر در بین سیاستمداران غربی یک گروه قابل اعتنا ایجاد شده که از همکاری به عنوان تنها راهکار خروج از بن بست سخن می گویند، و اگر شرکت های غربی و شرقی برای کار اقتصادی با ایران مسابقه گذاشته اند، در رسانه های غربی هم یک گروه جدید پدیدار گردیده اند که از ارزش های ملت ایران سخن می گویند و لزوم احترام به کشورمان را یادآوری می کنند.
هزینه مند کردن مخالفت با ایران در افکار عمومی دستآورد مشخص دیپلماسی رسانه ای است. اکنون محیط سیاسی و اجتماعی جدیدی ایجاد شده که امکان توهین به ملت ایران را حتی برای رسانه های رادیکال کاهش داده است. گفتمان حامیان حمله نظامی به ایران اکنون به شکل کاملا محسوسی در انزوا قرار گرفته و فاقد جذابیت و خصیصه اقناع کنندگی برای افکار عمومی است. گروهی که برای مقابله با توافق هسته ای طی یک ماه اخیر فقط در آمریکا بیش از صد میلیون دلار هزینه کرده و یک امپراطوری رسانه ای و یک لشکر از نیروهای لابی را در خدمت جلوگیری از تصویب توافق در کنگره آمریکا قرار داده، سی و پنج سال بدون پرداخت هزینه زیادی از ایران یک هیولای خطرناک ساخته بود.
نمی توان ادعا کرد آثار زخم های ناشی از قریب چهار دهه تبلیغات ضد ایرانی بزودی و در نتیجه دیپلماسی رسانه ای ترمیم خواهد شد و یا حتی نمی توان ادعا کرد که سیاست رسانه ای غرب نسبت به ایران دچار تغییر جدی شده و در آینده شاهد توقف تبلیغات ضد ایرانی و تحول در سیاست های عمومی غرب نسبت به ایران خواهیم بود، اما باید اذعان کرد دیپلماسی رسانه ای دو سال اخیر برای واقعی سازی تصویر ایران در جهان، هم از منظر ابعاد کم نظیر است و هم در یک دوره کوتاه به تعداد زیادی از اهداف خود دست یافته است.
وزیر خارجه ایران و سایر دیپلمات های ایرانی، با ترکیبی از ابزارهای مدرن و سنتی رسانه ای، استفاده از شیوه های مشارکت پذیری گسترده و عمومی، تعامل دوسویه و حرفه ای با رسانه ها، تولید محتواهای جذاب و اقناع کننده برای افکار عمومی بین المللی، حضور مداوم در تمامی انواع رسانه ها، بهره گیری از ابتکار و خلاقیت برای انتقال پیام در دشوارترین شرایط، یکی از فعال ترین و قدرتمندترین نمایش های دیپلماسی رسانه ای در سطح جهان را اجرا کردند و یک رکورد از بهبود تصویر کشور بجا گذاشتند.
در این دوره دو ساله گروههای رادیکال در غرب و حتی برخی کشورهای همسایه برای توقف دیپلماسی رسانه ای ایران و گفتمان جدیدی که تهران روی توسعه آن کار می کند، سرمایه گذاری زیادی کرده و تلاش نمودند کماکان از ایران تصویر یک خصم در حال بیدار شدن و یک تهدید امنیتی رو به گسترش و مخوف بسازند که رفتار و نگاه آن تغییری نداشته است. این گروه نهایتا با هدف تغییر محیط دیپلماتیک و بین المللی از طریق تحریک ایران به انجام واکنش های غیر منطقی و رادیکال، دست به اقدامات تنش آمیز و جنگی پر هزینه علیه ملل مسلمان منطقه زدند. دیپلماسی رسانه ای ایران از این آزمون با تقویت سرمایه اجتماعی خود در جهان بیرون آمد، منطقی بودن بازیگری خود را اثبات کرد و بستر حمایت از دوستان و متحدان خود را توسعه داد. امروز حتی ابراز دوستی با ایران برای متحدان کشورمان راحت تر شده است.
فارغ از نتایج حقوقی، سیاسی و اقتصادی مذاکرات هسته ای، از منظر دیپلماسی رسانه ای و در سطح افکار عمومی، ایران این بازی را برده است. مهم تر از دلایلی که در فوق شمرده شد، اکنون رشته های افسانه رسانه ای در باره تهدیدات ناشی از برنامه هسته ای ایران پنبه شده و ایران عمدتا به عنوان یک بازیگر قدرتمند، موثر و مورد نیاز در مسائل منطقه ای و جهانی مطرح است، نه یک منبع تهدید و هراس. باز شدن این رشته ها از دست و پای دیپلماسی ایران می تواند محیط مناسب برای تقویت احترام به ملت ایران، احیای جایگاه خارجی ایران و دستیابی کم هزینه تر به منافع ملی را فراهم سازد. نتایج کاهش حملات رسانه ای به تصویر ایران و از بین رفتن منابع ایران هراسی، به روشنی در توسعه روابط سیاسی و اقتصادی کشور قابل رویت است.
تغییر جهت دیپلماسی رسانه ای غرب نسبت به ایران، کاهش شعارهای ضد ایرانی، اذعان غرب به حق بهره برداری از برنامه هسته ای صلح آمیز که منجر به پایان یک دهه تلاش عظیم برای امنیتی سازی تصویر ایران می شود، اذعان به ثبات و امنیت کشورمان و تائید نبرد ایران با تندروی و افراطی گری در منطقه، نتیجه یک دیپلماسی رسانه ای موفق است که امکان ایران ستیزی در افکار عمومی و انکار حقوق ایران را محدود کرده است.
تغییر دائمی در نتایج چند دهه تصویرپردازی های مغرضانه از ایران کار آسانی نخواهد بود، بویژه که تهدید سازی از برنامه هسته ای کشورمان به یک سرمایه گذاری بسیار سود آور برای نیروهای رادیکال تبدیل شده است. رسانه های صهیونیستی بلاشک علاقمند به حفظ وضع سابق و حفظ محیط ضد ایرانی در رسانه های غرب هستند.
اگر قرار است دیپلماسی ایران با غرب ابعاد دیگری پیدا کند، بنا بر آنچه که مقام معظم رهبری تاکنون در باره لزوم احترام غرب به ایران مطرح ساخته اند، بنظر می رسد توقف عملیات روانی ضد ایرانی باید یکی از اولویت ها باشد تا خسارات وارد شده به پرستیژ ایران جبران و احترام کامل و در شان ملت ایران احیا گردد.
دیپلماسی رسانه ای ایران باید یک قدم فراتر بگذارد. دولت هایی که نسبت به فرهنگ و تمدن ایرانی و ملت ایران ابراز علاقه می کنند و برای همکاری سیاسی و اقتصادی با ایران اشتیاق نشان می دهند، باید بدانند بستر توسعه این همکاریها از بهبود احترام به ملت ایران می گذرد. توقف حملات رسانه ای به تصویر ایران پیش شرط طبیعی هرگونه همکاری دائمی است. بدون کسب حمایت افکار عمومی، پیشرفت های دیپلماتیک دائمی و عمیق نخواهد بود. ایران از وضع موجود در حوزه سرزمینی، منابع طبیعی و منابع انسانی خود کاملا راضی است اما وضع موجود در رفتار برخی رسانه ها در قبال ایران نه واقع گرایانه است و نه به پیشبرد همکاری سیاسی و اقتصادی کمک می کند. مسیر همکاری آتی در هر زمینه ای از احترام رسانه ای به ملت ایران می گذرد.
منبع: خبر آنلاین
انتهای پیام/