تیم ملی والیبال ایران در بازی با آرژانتین و مصاف با خولیو ولاسکو شکست خورد . این شکست شاید برای ملی پوشان تلختر از شکست های دیگر باشد اما پر بود از نکاتی برای پند گرفتن.

به گزارش گروه  وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، شکست برابر استاد ولاسکو. بی شک این بهانه ای است برای تاختن به بوبان کواچ ، سرمربی تیم ملی والیبال. اینکه حالا منتقدان با صدایی رسا می توانند فریاد بزنند تفاوت مربی بزرگ و مربی متوسط در این لحظات مشخص می شود.
 شاید هم درست بگویند که شخص کواچ هم بارها فریاد زده در والیبال دنیا هیچ کس ولاسکو نمی شود . اما این بازی بازندگان بزرگتری از بوبان کواچ داشت که در ست سوم ، کواچ نشان داد در قامت یک مربی ، می تواند مردی در رده بهترین های دنیا باشد. مرور دوباره بازی و اتفاقات و حرف های قبل از بازی و مروری بر تمام آنچه در دو سال گذشته بر والیبال ایران ، بعد از ولاسکو گذشته ، خطی روشن ترسیم می کند میان 3 ست اول بازی چه ستی که ما بردیم و چه دو ستی که آرژانتینی ها گرفتند. جایی که کواچ سرانجام توانست از زیر سایه نام ولاسکو و ستاره های تیمش خارج شود. اسم ها را دوباره مرور کنیم. سعید معروف ، کاپیتان تیم ملی ایران. مردی که این روزها شناسنامه والیبال ایران است. او که منتقدان می گویند تیم ملی را هدایت می کند و همه چیز را در اختیار دارد ، حتی بستن لیست تیم و تعویض ها. محبوب ترین ستاره این روزهای ورزش ایران که حتی هوادارانش شانه به شانه علی کریمی و فرهاد مجیدی می زنند. او که نسلی جدید را هوادار والیبال کرده . در میان خانواده ها محبوب ترین است و البته این محبوبیت از او مردی خاص ساخته. جنسی از رفتار که دیگر ورزشکاران کشور نامش را گذاشته اند غرور. او در مصاف با ولاسکو ، درست شرایطی مثل محمد موسوی و شهرام محمودی داشت. 3 ستاره محبوب والیبال ایران که با ولاسکو اوج گرفتند و نامی شدند. آنها که مثلث ویرانگر تیم خولیو در این سال های محبوبیت بودند. آنها که وقتی در خط اتش ایران قرار می گرفتند ، حس شان این بود بخشی از تلاش های شان دارد زیر سایه نام خولیوی بزرگ و شهرت او فنا می شود پس بعد از رفتن مرد آرژانتینی ، از نظرشان چیزی عوض نشده بود که اگر موفقیتی بود سهم بزرگترش بر عهده تیم بود ، نه مربی. با همین تفکر هم از ابتدای بازی به زمین آمده بودند تا آرژانتین را شکست دهند و فریاد بزنند:«دیدید ما بهترینیم»

به روند مصاحبه های روزهای اخیر که نگاهی بیاندازیم ، این مسئله به خوبی به چشم می آید اما پیش بینی شان آن طور که گمان داشتند نشد . نداشتن تمرین مناسب قبل از بازی و گول خوردن در آنالیز تیمی حریف ، کارشان را دشوار کرد و درست لب تور بود که هر بار با دیدن ولاسکو ف عصبی و عصبی تر شدند و کم کم آن ستاره های بزرگ در جریان تیم کاری همیشگی شان را نداشتند. تیم دو ست را داد و در شروع ست چهارم فاجعه آمیز شد. کواچ با این باخت شاید برای همیشه فنا می شد اما اینجا بود که او توانست کمی از زیر سایه اسم بازیکنان بزرگ تیمش خارج شود. جایی که او هر سه این نام های بزرگ را بیرون آورد و با مهدوی ، غفور و صنوبر به مصاف ولاسکو رفت. وقتی ایران 6 امتیاز عقب افتادگی را جبران کرد و در رالی اشتباهات این ست را باخت ، اگرچه باز کواچ بازنده بود اما دیگر آن مغلوب ناکام دو ست قبل نبود. او این بار با تیم خودش ، با ایده های تماما کواچی ، به بازی برگشته بود و حالا دیگر منتقدان را بهانه ای برای تاختن نبود.

او از این پس شاید در ایران با استرس کمتری مربیگری می کند و حالا سه ستاره بزرگ ایران هستند که باید بنشینند و با تمرکز تمام به آنچه رخ داده بیاندیشند. انچه این سوپراستارها را به بازیکنانی کم اثر تبدیل کرد. اینکه جادوی ولاسکو چگونه سحرشان کرد و باعث فروپاشی شان شد. معروف همچنان معروف است ، موسوی بهترین است و محمودی غیرقابل مهار ؛البته به شرطی که بعد از این بخت با خود بیاندیشند ، چه شد که اینگونه اسیر فوت استادی خولیو شدند .


منبع: خبرانلاین


انتهای پیام/ 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.