به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ رقابتی نفس گیر در پنجشنبه شب خنداننده های برتر، بین امین حیایی و سروش صحت شکل گرفت،و عاقبت این دو کمدین به دست آراء مردمی سپرده شد.

 

جوان نیز طبق سنت خندوانه ،ابتدا شادی برنامه را به همه فارغ التحصیلانی که بیکار هستند ولی کوتاه نیامدند و هنوز امید دارند ،تقدیم و پس از 25 ثانیه خنده مرسوم،همه را به دیدن خلاصه جریان انتخاب شدن این دو کمدین دعوت کرد؛ که در آن سروش صحت این رقابت را به بازی یک تیم شهرستانی با بارسلونا تشبیه کرد و گفت :من فقط افتخار می کنم که با امین حیایی همگروه شدم. 

 

پس از این برگشت و پیش از قرعه کشی برای انتخاب اولین اجرا کننده،گزارشی از تقدیر سرافراز و همکاران وی از اعضای تیم خندوانه پخش شد و بعد سروش به عنوان نفر اول وارد شد واظهار کرد که اگر می دانست این مسابقه إنقدر استرس دارد در آن شرکت نمی کرد!

 

صحت در ادامه به قول خودش بگو بخندش را با بیان اینکه چرا لباس رسمی پوشیده آغاز کرد و گفت: همه چیز به روز قرعه کشی برمی گردد ، وقتی آن روز به خانه رسیدم همه با چهره ای پرشور پرسیدند با کی افتادی؟ و وقتی اسم امین حیایی را گفتم نگاه ها ناگهان تغییر کرد و پسرم درجا بیان کرد که می بازی خوب!

 

مادربزرگم که آن جا بود نیز گفت به نظر من اگر استعفا بدی خیلی بهتره! و دوستم مقداری ملایم تر تنها برایم ابراز امیدواری کرد!

 

خلاصه همه با هم فکر کردیم که الان چه باید کنیم؟ و مادربزرگم با دیدن اجرای علی مسعودی پیشنهاد داد که با او تماس بگیرم و چند تا از خاطرات سربازی اش را قرض کنم.

 

وی در ادامه مکالمه صوتی اش  با علی مسعودی را پخش کرد که ضمن آن در برابر مقاومتِ علی آقا ،اصرار می کرد تا لااقل آن دو صدای استارت زدن را به او یاد دهد ولی گویی این تلاش بی فایده بود و باز هم کاسه چه کنم چه کنم را بدست گرفت،تا اینکه مادربزرگ می گوید :"تو برو، من به همسایه ها و اهل محل می گویم تا به تو رأی دهند؛ پسرش هم در مدرسه و دوستش در فضای مجازی این وظیفه را به عهده گرفتتند؛ اما وقتی بعد از ظهر اوضاع و احوال را جویا شد همه گفتند مردم خیلی دوستت دارند اما خوب حیایی بازیگره،مطرح تره و از این صحبت ها!

 

صحت افزود :وقتی از دوستم حال و هوای فضای مجازی را پرسیدم، او هم اعلام کرد که عالی همه چیز خوب است و همه تو را دوست دارند! ؛ ولی وقتی کامنت های زیر عکسم  را خواندم به این مطالب دست یافتم: چرا إنقدر پیر شدی؟ / فقط امیرمهدی ژوله! / کاشت موی صد درصد تضمینی!

 

اما در بین این ها نوشته ای بود که ابتدا بسیار امیدوارم کرد و آن این بود: عزیزم مطمئن باش که تو تمام رقبایت را پشت سر می گذاری و اول می شوی.... قربانت،عمه پروانه!!!

 

در این جا بود که مادربزرگ اظهار داشت راهی جز پارتی بازی نمی ماند،و من را به تماس با افرادی چون مهران مدیری،عادل فردوسی پور وهنرمندانی از این دست تشویق کردند؛اما روی این کار را هم نداشتم تا اینکه پسرم گفت به پژمان جمشیدی زنگ بزن.

 

این کمدین در ادامه مکالمه بین خود و پژمان را هم بلند پخش کرد، جمشیدی  در پاسخ به درخواست وی،گفت:باشه،اصلا این وظیفس که به دوستم کمک کنم، اما او هم با شنیدن نام رقیبش پا پس کشید و سروش ناچارأ نحوه ورواین فوتبالیست به سریال پژمان که توسط او بوده است را به میان آورد ، جمشیدی هم از او درباره ساخت پژمان دو پرسید و وقتی فهمید که هنوز وضعیت آن معلوم نیست،بیان کرد که او را قاطی این باز ی ها نکند!

 

سروش صحت در پایانِ تمام این راه ها خاطرنشان کرد: بالاخره روز موعود فرا رسید و در این روز اتفاقات خوبی برای من افتاد ، چرا که وقتی می خواستم به اینجا بیایم پسرم گفت:" برد و باخت اصلا مهم نیست ،من در هر حال دوستت دارم"،مادربزرگم با کلی دعای خیر همراهیم کرد و از من خواست تا لباس های مرتبی بپوشم و در آخر رفیقم ضمن آرزوی موفقیت بیان کرد که او هم دوستم دارد؛ و این چه قدر خوبِ که عده ای هستند که دوستمان دارند و ما هم دوستشان داریم.

این نویسنده که حدود دو دقیقه وقت هم اضافه آورده بود هنگام رفتنش تصریح کرد: به راه بادیه رفتن ،به از نشستن باطل/که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم و این وسع من بود.

 

پس از رفتن او و پخش واکنش های امین حیایی هنگام دیدن اجرای سروش ؛ حیایی با مدل بیژن مرتضوی اخراجی ها روی صحنه آمد و از بدو شروع به سراغ خاطراتش از فیلم های اکشن و بزن بکش رفت که طی آن به اولین فیلمش که در آن عنوان نقش اصلی را داشت اما  به لطف تهیه کننده که مدام جلو دوربین بود مبدل به نقش معمولی شد،اشاره کرد.

 

وی که بداهه و زنده را جایگزین استندآپ کمدی کرد و طی پیش بینی اش خمسه را برنده دانست، خاطره ای از رفتنش به پمپ بنزین و شناخته شدنش تعریف کرد و گفت: یک شب با خستگی تمام رفتم که بنزین بزنم وبه آن آقای مسئول از لای شیشه نیمه باز به طوری که شناخته نشوم گفتم بی زحمت باک را پر کند،او که هنوز پشتش به من بود گفت به ما چه،پیاده شو خودت بزن، و وقتی برگشت بلندداد زد یا ابوالفضل،بچه ها بیاین،دوریبن هارم بیارید؛ خلاصه برای مدتی مدام از ما انکار و از آن ها اصرار بود،تا اینکه رها شدم!.

 

 

این پایان استندآپ امین حیایی بود، و پس از یک تنفس رسانه ای در اواخر برنامه سرود ایران ایران با حضور حیایی،صحت و امید، برادر امین خوانده شد، در نهایت هم با آرزوی شادی و سلامتی که سروش برای همه کرد، برگی دیگر از دفتر خندوانه ورق خورد.

 

حال مسئله این است ؛ کدام کمدین بالا می رود؟!

 

 

 گزارش از فاطمه شهدوست      

 

 

 

انتهای پیام/