به گزارش خبرنگار
حوزه جوانان و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ، متاسفانه در کشور ما توده مردم از کارایی روان شناسی و نیاز افراد به مشاوره اطلاع چندانی ندارند و از اینکه شخصی به روانشناس مراجعه کند متاسف می شوند و در پیش خود می پندارند حتما مشکل روحی روانی داشته، که به روانشناس مراجعه کرده است.
واقعیت این است که فقدان درک و شناخت صحیح از بیماری ها و اختلالات روانپزشکی، یکی از مشکلات جامعه ماست. چون در اغلب موارد، این بیماری ها بدون علائم جسمی بروز می کند، خیلی ها حتی نمی دانند این حالت، به یک بیماری مربوط است و آن را تنها ناشی از مشکلات محیطی و اتفاقاتی که اطرافشان رخ می دهد، می دانند.
علت این امر عدم تمایز بین روانشناس و روانپزشک است که بعضی مواقع حتی قشر تحصیل کرده هم روان شناس را با روان پزشک اشتباه می گیرند مثلا در محاورات مردم شاید شنیده باشید که می گویند: مگر من دیوانه ام به روانشناس مراجعه کنم! در حالی که اصلا روانشناس با افراد دیوانه و مجنون سر و کار ندارد. واقعیت این است که روانشناسی یک شاخه علمی از علوم انسانی است كه هدفش مطالعه رفتار انسان است. به عبارت بهتر، روانشناسی مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی است. عمر این رشته نسبتا كوتاه است (كمی بیش از یك قرن) اما رشد بسیار چشمگیری داشته است؛ به حدی كه بیش از 20 رشته تخصصی را شامل میشود.
اما روانپزشك فردی است كه در رشته پزشكی تحصیل كرده و بعد از اتمام دوره پزشكی عمومی، دوره تخصصی خود را در رشته روانپزشكی یا اعصاب و روان گذرانده است. چنین پزشكی برای درمان بسیاری از بیماریها ملزم به تجویز دارو است. البته احتمال دارد كه بسته به نوع بیماری، از رفتار درمانی، رواندرمانی یا الكتروشوك هم استفاده كند.
دلایل مراجعه نکردن بعضی از افراد به روانشناس و روانپزشک
ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن
بی شک یکی از دلایل اصلی آن به ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن باز می گردد. درواقع، خیلی از افراد از ترس این که مردم به آنها چه می گویند و چه نگاهی به آنها خواهند داشت، به روانپزشک مراجعه نمی کنند. البته به گفته دکتر الیاسی، روانپزشک چنین ترسی چندان هم بی دلیل نیست، چراکه در جامعه ما، هم خود بیماران و هم خانواده آنها در بسیاری از مواقع درد انگ خوردن را لمس می کنند.
اختلالات روانپزشکی را یک بیماری نیازمند درمان نمی دانند
یکی دیگر از دلایل مهم در مراجعه نکردن بسیاری از مردم به روانپزشک این است که اختلالات روانپزشکی را یک بیماری نیازمند درمان نمی دانند.
جلالی، روانپزشک نیز در این باره می گوید: تصوری که افراد از علت بیماری روانپزشکی دارند می تواند در تمایل نداشتن آنان به روانپزشک موثر باشد. مثلا زمانی که فرد، افسردگی را با ضعف اراده برابر بگیرد، ممکن است آن را اختلالی نیازمند درمان روانپزشکی نداند و خیال کند باید چاره ای دیگر برای آن بیندیشد. همچنین انگ و ننگ اختلال روانپزشکی هم موثر است. دیوانه خواندن هر که به روانپزشک مراجعه می کند و زدن چنین برچسبی به شخص مبتلا به مشکل روانپزشکی که معنایی تحقیرکننده و طردکننده دارد نیز بیمی در اشخاص پدید می آورد که در نتیجه خود را با خریدن رنج بیماری از مصیبت مضاعف انگ و ننگ رها می کنند. البته باور به بی حاصلی درمان و دیگر باورهای نادرست همچون ترس از اعتیاد یا وابستگی به داروها نیز سهم زیادی در خودداری آنان از مراجعه دارد.
عده ای از افراد هم به غلط این بیماری ها را ناشی از چشم زخم و دعا و... می دانند
دکتر نفیسی با اشاره به این مطالب می گوید: عده ای از افراد هم به غلط این بیماری ها را ناشی از چشم زخم و دعا و... می دانند و برای رفع آنها به دعانویس و فالگیر مراجعه می کنند. دکتر جلالی با تاکید بر باورهای اشتباه رایج میان مردم در ریشه یابی مشکلات روحی می افزاید: زمانی که فرد تصور کند افسردگی وجود ندارد و آنچه او یا عضو خانواد ه اش دچار آن شده اند تنبلی و بی مسئولیتی است، طبعا برای درمان اقدامی نمی کند یا اگر باور داشته باشد استرس نشانه مسئولیت پذیری است یا خیال کند همه آدم ها بر اثر مکافات و گرفتاری های زندگی دچار اضطراب و غم می شوند و وقتی نمی شود فقر و نداری را برطرف کرد، پس برای نشانه ها هم نمی شود کاری کرد، برای درمان نیز مراجعه نمی کند.
درمان قطعی وجود ندارد؟
اما آیا این باور درست است که برای بیماری های اعصاب و روان، درمان قطعی وجود ندارد؟
دکتر نفیسی پاسخ می دهد: بسیاری از بیماری های اعصاب و روان با درمان برطرف می شود. البته در مواردی نیز احتمال عود وجود دارد. بعضی اختلالات روحی و روانی نیز با درمان کنترل می شود و درمان قطعی برای آنها وجود دارد. البته به گفته دکتر جلالی، این هم از باورهای نادرست و تحریف شده رایج است که غیر از بیماری های واگیر تقریبا هیچ بیماریای وجود ندارد که درمان قطعی داشته باشد. در حالی که بیماری ای همچون میگرن یا فشار خون نیز درمان قطعی ندارد. به بیان دیگر بسیاری از بیماری ها فقط قابل کنترل است و درمان صد درصد ندارد و اختلال های روانپزشکی هم از این ماجرا مستثنا نیست.
ما در همه مراحل زندگی نیازمند مشاوره و روانشناسی هستیم
نیاز به مشاور در مراحل زندگی
ما در همه مراحل چه در انتخاب شغل و چه در انتخاب همسر و... نیازمند مشاوره و روانشناسی هستیم. اما اهمیت مشاوره بیشتر در مسائل خانوادگی خود را نشان می دهد، چون خانواده جایی است که یک فرد ونوسی با فرد مریخی می خواهد زندگی مشترک داشته باشد. این در حالی است که اینها هر کدام از یک سیاره جدا هستند و تفکرات متفاوتی دارند. لازم است این اشخاص از خصوصیات درونی همدیگر آگاهی داشته باشند و الا هر آن ممکن است به همدیگر صدمه بزنند و باعث رنجش روح و روان یکدیگر شوند. برای این امر نیاز هست با مشاوری امین و متخصص صحبت شود تا راهکارهای مناسب به زوجین آموخته شود. بنا به دلایل ذیل زوجین باید به مشاور مراجعه کنند.
تفاوت های فردی
همان گونه که در بالا اشاره شد زن و شوهر از دو جنس متفاوت می باشند و علاوه بر این ارزشهای متفاوتی دارند که بایستی به یک نقطه مشترک برسند تا از زندگی لذت کافی ببرند.
زندگی بهتر
قطعا کسانی که زبان همسر خود را می فهمند یا به زبان عامیانه وی را درک می کنند، زندگی شیرین تری دارند. مشاور کسی است که به ما یاد می دهد در برابر جنس مخالف چه موضعی داشته باشیم و روح و روان همسر را برای ما تشریح می کند. طبیعی است وقتی ما بتوانیم خواسته های درونی همسرمان را درک کنیم زندگی خوبی خواهیم داشت.
برنامه ریزی بهتر
همیشه مشاور نقش تنش زدایی ندارد بلکه در بعضی مواقع ما را برای برنامه ریزی بهتر و دقیق تر رهنمون می سازد مثلا اینکه کی بچه دار شویم؟ یا چطور بچه خوب و سالمی به دنیا بیاوریم؟ یا چطور فرزندان خود را تربیت کنیم؟ همه و همه از کارهای یک مشاور متخصص است که با راهنمایی و مشاوره برنامه های کوتاه مدت و میان مدت برای خانواده ها ارائه می کند که حتی در مورد مسائل اقتصادی نیز می تواند مشکل گشا باشد.
استفاده از تجربه مشاور
مشاورین علاوه بر تخصص و تحصیل در زمینه روان شناسی و علوم نوین صاحب تجربه هم هستند و چه بسا مشکلی که ما احساس می کنیم لاینحل است. حال آنکه مشاور چندین مورد را قبل از ما حل کرده است، لذا با اتکا به تجربه او می توانیم مشکلات سخت زندگی را حل کنیم و از عواقب احتمالی آن در آینده در امان بمانیم. چون همه چیز را نباید در زندگی خودمان تجربه کنیم بلکه باید از زندگی دیگران تجربه بگیریم.
انتهای پیام/