سایتها و صفحات بسیاری در فضای
مجازی وجود دارد که در راستای شناسایی فرهنگ ایرانی، جاذبههای ایران و مواردی از این
دست فعالیت دارند. این پایگاهها اغلب به ترجمه صرف محتوای تولید شده به زبان فارسی
پرداختند و این کار نه سر از علاقه، خلاقیت و جذب مخاطب که از سر انجام وظیفه بوده
است. کار بدون خلاقیت و بدون نقشه راه در این فضا محکوم به شکست و نادیده گرفته شدن
است.
امروزه دیپلماسی رسانهای توانسته با استفاده از ظرفیتهای موجود در فضای مجازی اقدام به گسترش دامنه نفوذ خود کند. دیپلماسی رسانهای را شاید بتوان وجه مثبت جنگ نرم دانست.
آقای وزیر یا سایت وزارتخانه؟
رسانهها عموما نقش ابزار تبليغ سیاستها و اهداف دولتها را بازي میکنند و هر که بتواند در این میدان بیش از سایرین گوی رقابت را برباید، مخاطبان بیشتری را در حلقه موافقان و حامیان خود جمع کرده است. سیاست¬مداران و دولتمردان با باز شدن مرزهای فرهنگی در فضای مجازی و رسانهای، امروز دریافتند که از طریق به کارگیری این ابزار با نفوذ بیشتری میتوان مخاطبان و کشورهای دیگر را مجذوب آرمانشهرها و سیاستهای خود کرد.
آنها با دفاع از سياست خارجي و با ارزشگذاري و ارزش سازي، نسبت به مشروعيت بخشي به سياستهاي حكومتي و رساندن پيام دستاندركاران ديپلماسي كشورها به افكار عمومي جهاني، نقش توجيهگر افكار عمومي را در عرصه سياست خارجي ايفا مينمايند؛ کاری که آقای ظریف در شبکههای مجازی ایران انجام میدهند مصداق این سایبردیپلماسی است. اما این رویه مقطعی و محدود به کاریزمای فردی در بین کاربران شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک است. (جایگاه دیپلماسی رسانه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران - دانشگاه ازاد اسلامی)
آسیبشناسی پایگاههای اطلاعاتی ایرانی
اغلب فعالیت نهادهای دولتی در فضای مجازی با عدم برآورده کردن و جذب مخاطب همراه بوده است. چند دلیل اصلی این رخداد را میتوان موارد زیر دانست:
• منفعل قلمداد کردن مخاطب خارجی و داخلی
• عدم وجود دغدغه و نیاز به پاسخگویی به مخاطب در خصوص نحوه عملکرد
• دید از بالا و مهم و جذاب دانستن ایران برای مخاطب خارجی
• ساده انگاری فعالیت در فضای مجازی و نداشتن تحلیلی صحیح از این فضا
• عدم توجه به نحوه تبلیغات و اطلاعرسانی در خصوص دستاوردها و عملکرد بخشهای ذیربط
• نداشتن موتورهای جستجوی بر اساس موضوع
• به روزرسانی نامنظم و با تاخیر
• عدم همراهی با رخدادهای روز و فعالیتهای تعاملی با مخاطب
سایتهای دولتی و حتی خصوصی بیش
از آنکه در جهت معرفی فعالیتهای فرهنگی، دینی، اجتماعی، علمی و ... باشد یک اطلاعرسانی
برای مخاطب ایرانی است که زبان انگلیسی یا عربی و غیره را میداند. اغلب رویکردشان
سیاسی و بر محور مناسبتها و اهداف داخلی است. دلیل عدم بازدید از صفحات مختلف سایتها
و پایگاههای اطلاعاتی را میتوان سکوت و رکود شکلی و محتوایی دانست.
• دستهبندی پایگاههای اطلاعاتی
نهادهای دولتی موظف به داشتن پایگاههای اطلاعاتی برخط هستند اما اینکه چه میزان محتوای تولید شده در آنها کاربردی و مفید است، جای بحث است. محتوا در حد اخبار درون سازمانی است که برای مخاطب ایرانی نیز جذابیت ندارد. در تقسیم بندی ساده چند دسته سایت و ایرانی برای مخاطب خارجی وجود دارد:
سایت نهادهای دولتی و ارگانها مانند گردشگری: سایتهای دولتی و نهادهایی چون پایگاه گردشگردی و کتابخانه ملی ایران در سایت اصلی خود چند زبان دیگر مانند انگلیسی، فرانسه و عربی را نیز تعریف کردهاند اما با ورود به این بخش نه تنها کاربردی برای مخاطب خارجی دیده نمیشود بلکه به اتاقی متروک و خالی از سکنه شبیه است. اغلب این سایتها بدون خلاقیت و بدون در نظر گرفتن استانداردهای جستجو یا معرفی محتوای جذاب و مفید اطلاعاتی را برای پر شدن صفحه در پایگاههای اینترنتی خود قرار میدهند.
انجام وظیفه رنگ و بوی اصلی این سایتهاست و برای جذب مخاطب خارجی یا ایجاد پیوند با آنان اقدامی نکرده است. در حالی که وزارت امور خارجه امریکا به زبان فارسی در دو شبکه فیسبوک و توئیتر اقدامات جالبی برای جذب مخاطب ایرانی کرده است. آنان توانستهاند با معرفی آمریکا به عنوان شهر آرزوها و فرصتها، پتانسیل علمی بالایی را به این کشور جذب کنند. معرفی چهرههای موفق ایرانی یا اقدامات امریکا در جهت بهبود روابط بر خلاف اخبار منتشر شده از سوی رسانههای معتبر داخلی و خارجی، از دیگر فعالیتهای این سایت دولتی امریکا محسوب میشود، در حالی که ما تنها به برتر بودن سابقه فرهنگی و تاریخی خود اکتفا کرده و فعالیت در این فضا را حرکتی صوری و ظاهری و بدون نتجیه تصور میکنیم.
سایت گروههای فرهنگی مانند تیشینه، فرهنگ ایران و...: برخی از افراد به طور خودجوش و با همکاری گروهها و افراد مختلف به معرفی فرهنگ و هنر ایران پرداختهاند. سایت تیشینه یکی از سایتهای خوب در این زمینه است که اما باز برای مخاطب داخلی طراحی شده است. با این همه باید گفت از آنجا که این سایتها رویه منظم و چارچوب درست تبلیغاتی و فرهنگی متناظر با نیاز مخاطب بیگانه با فرهنگ ایران را پیش نمیگیرند و یا محتوای مناسب و قابل درک برای آنان تولید نمیشود، مخاطب باز هم ایرانی و داخلی است.
خبرگزاریها و پایگاههای خبری: سایتهای خبری موارد کمی از اخبار داخلی را به صورت مفید و با اسلوب خبرنگاری جهانی در اختیار مخاطب خارجی قرار میدهند. با وجود خبرگزاریهای بزرگ و فعالیت لحظه به لحظه آنان، نمیتوان خبرگزاریهای ایرانی را در رده پنجاهم انتخابهای مخاطبان جهانی حتی نیز دانست. البته اغلب خبرگزاریها به صورت ناقض و محدود اخبار را ترجمه کرده و منتشر میکنند.
سایت مراکز دیدنی و تفریحی مانند موزهها، سینماها و .....: موزهها و سایر مراکز فرهنگی، بدون استفاده از ابزارهای روز اطلاعرسانی و با استفاده از شیوههای قدیمی اقدام به معرفی بخشها و خدمات خود میکنند و امکان بازدید مجازی، معرفی دقیق و مختصر خدمات و برنامهها، شبکه سازی از علاقمندان، برقراری رویکرد تعاملی و اطلاع رسانی به مخاطب خارجی، به کلی در این سایتها مغفول مانده است. به طور مثال سایت کتاب خانه ملی ایران در زمینه جستجوی کتب، معرفی آثار چاپی و غیرچاپی و نحوه فعالیت و استفاده از این کتابخانه برای مخاطب خارجی کاملا خالی است.
در کل باید گفت پایگاه های اینترنتی زیادی هستند که چه دولتی و چه خصوصی، جنبه و وجه بین المللی نیز دارند اما عمدا یا سهوا به مخاطب خارج از مرزهای ایران بهایی نداده اند و برای جذب مخاطب خارجی حرفی برای گفتن نداشته اند. فضای مجازی یکی از بهترین عرصه ها برای عرضه دیپلماسی عمومی است که در سایه غفلت و بی توجهی مسئولین و کاربران، تا کنون استفاده مناسبی از این عرصه برای شناساندن چهره ایران اسلامی نشده است.