به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، در هفته دفاع مقدس دیداری تازه کردیم با جان بر کفان جبهه های نبرد حق علیه باطل، با ایثارگران تن و جان، با شهیدانی زنده، با جانبازانی که برای دادن دست و پا و چشم به دفاع از خاک میهن نرفته بودند؛ رفته بودند تا جان بدهند.
اینجا آسایشگاه جانبازان امام خمینی است. جایگاه آسایش جانبازانی که از آسایش خود در راه غیرت به میهن و دین گذشتند. جانبازانی که هر از چند ماهی برای بازیابی سلامت خود به اینجا می آیند و نفسی تازه می گیرند. اینجا بازنده های جان، برنده های درجه یک روح هستند. اینجا بوی ایثار می دهد و بوی شهادت را زنده میکند و عاشورا را برایت تداعی می کند. اینجا بهشتیان در رفت و آمدند.
آسایشگاه، خانه دومم است
جانباز قطع نخاعی از کمر را می بینم و با او به گفت و گو می نشینم. نامش ابوالفضل عابدی است و حدود یک ماه است که در آسایشگاه به سر می برد. در رفت و آمد خانه و بیمارستان به اینجا می آید تا نفسی تازه کند و رسیدگی بهتری شود و دیداری با دوستانش داشته باشد.
می گوید برای سالن ورزشی و فعالیتهای فرهنگی و دیدار دوستانم به اینجا می آیم و اینجا خانه دومم است.
از او می پرسم فرهنگ جبهه چیست؟ نگاهم می کند و پس از اندکی مکث، فرهنگ جبهه را حفظ اصالت می داند و می گوید: اگر چیزهایی که دین می گوید را حفظ کنیم اصالت دین و فرهنگ جبهه را حفظ کرده ایم.
پرسیدم چرا شما در برابر دشمن سخت محکم مقاومت کردید اما ما در مقابل دشمن نرم مقاوم نیستیم؟ و گفت:: اینطور نیست که ما شکست خورده ایم. اگر شکست را اینگونه بیان کنیم پس می توان گفت نعوذ بالله امام حسین (ع) هم شکست خورده است. انسان رو به خدا حرکت کرده و در برابر اوست که سنجیده می شود.
با آقای عابدی در حالی که با دعایش برایم آرزوهای خوب می کند ، خداحافظی و به جمعیت جانبازان نگاه می کنم. هرکدام مشغول کاری هستند با حوصله و لبخند همیشگی شان جواب خبرنگارها را می دهند و از شلوغی و سروصدای آنها ناراحت نیستند. چقدر دوست داشتنی اند این ایثارگران عشق و شهامت. چقدر وصف ناشدنی دل های شادی دارند و راضی اند از شرایط خویش.
جانبازی دو دست خود را از دست داده، جانباز فلجی بر تخت خوابیده، جانبازی بی پا؛ در تصورت نمی گنجد که چطور می توانند از شرایط خویش راضی باشند و خوشحال. خویشتن را می بینی که با سلامت کامل جسم و جان بازهم ناشکری می کنی اما این جانبازان شاکرند.
نزدیک جانبازی می شوم که همدمش ویلچر است و با سکوت اطرافیانش را از نظر می گذراند. از او تقاضا می کنم در گفتگویی کوتاه شرکت کند اما قبول نمی کند و مرا به سراغ دوستانش می فرستد. به خاطر این فروتنی اصرار بیشتری می کنم. بازهم از سرداران می گوید و پیشنهاد مصاحبه با آن ها می دهد. دوستی پا درمیانی می کند و می گوید "صحبت کن خدا را خوش نمی آید که دل جوانی را بشکنی"
فرهنگ جبهه یعنی صداقت و گم نکردن هویت واقعی در پیچ و خم دنیا
نامش غلام حیدر کاووسی است. 30 سال است که جانباز 70 درصد است و حدود 20 روز است که در آسایشگاه جانبازان استراحت می کند. از او از فرهنگ جبهه و فضای حاکم بر جبهه می پرسم. آن را در یک کلام خلاصه می کند"صداقت". و می گوید: صداقت و همکاری و همیاری و ایثار نسبت به هم در جبهه موج میزد.
در جواب سوال انتظارش از نسل جوان می گوید: اصول نباید تغییر کند؛ ما قرار نیست صاحبان انقلاب باشیم و انقلاب برای نسل اکنون و نسل های آینده است. می گوید باید طوری حرکت کنیم که اعمالمان به جوان منتقل شود نه گفتارمان. رفتارمسئولان باید طوری باشد که جوان لذت ببرد و آن را الگو قرار دهد نه بافشار. جوان اگر سقوط هم کند بخاطر جوانی اش است ولی به اصل خویش برمی گردد چون اصل انسان خداگونه است.
می گوید ما برای شرایط نسل جوان نگرانی نداریم چون معتقدیم او دوباره صعود می کند و به خدا می رسد.
از او می خواهم یک نکته به جوانان بگوید: می گوید دوست دارم جوان هویت خودش را بشناسد. بی هویتی ما را به ورطه سقوط می کشاند. وقتی هویت خود را می شناسد دیگر رفتارهای منافق گونه انجام نمی دهد و در تمامی مکان ها و زمان ها یک رفتار واحدی دارد. مشکل جامعه اکنون ما اینست که نتوانستیم هویت اصیل را به جوانان بشناسانیم و رفتارهای آنان را مدیریت کنیم.
دشمن می خواهد بین جوانان و ولایت فاصله ایجاد کند
محمد محمدی هم 30 سال است که جانبازاست و با رضایتمندی کامل از وضعیتش می گوید: دعا کنید خدا این مقام جانبازی را از ما قبول کند. از او درباره دغدغه اش پرسیدم. فرمایشات رهبر را فصل الخطاب برای همه می داند و جانبازان را نماد ایثار و مقاومت و از خود گذشتگی. او ارتباطش را با خدا ارتباط عاشق و معشوقی می داند و می گوید چیزی که در راه خدا دادیم هرگز پس نخواهیم گرفت. این است که جانباز نماد و الگوی جامعه و جوانان است. می گوید به جانبازان سربزنید و در شعاع فکری آنان قرار بگیرید. با آنها بنشینید و حرف بزنید و گفت و گو کنید.
درباره جهاد فکری و تبلیغی می گوید: جانبازان از این اتحاد بزرگ سربلند بیرون آمدند و نماد عینی شدند. جوانها می آیند و مشاوره می گیرند و از جانباز ارائه طریق می خواهند.
پرسیدم امام چگونه شما را تربیت کرد که با تمام وجود در دفاع مقدس ماندگار شدید؟
گفت: امام قلب ها را تسخیر کرد و جانبازان با تمام وجود امام را قبول کردند. در جبهه رزمنده ای نداشتیم که سنگ ولایت فقیه را به سینه نزند. اکثر شهیدان می گفتند از ولایت فقیه دست برندارید و پشتیبان ولایت فقیه باشید .دشمن این را هدف قرار داده است و می خواهد بین جوانان و و ولایت فاصله ایجاد کند که ما نباید بگذاریم.
از شهید کاوه بخواهید ما را شفاعت کند
تازه از دیدار آقا بازگشته و مشعوف است ازین آرزوی 28 ساله برآورده شده. از احساسش که پرسیدم گفت: از آن روز به بعد همان ساعت قلبم به تپش در می آید و آن لحظه برایم تداعی می شود. وقتی آقا را در آغوش گرفتم و هر دو گریستیم احساس سبکی کردم. غلامحسین رهباردار است. سال 62 در خرمشهر بر اثر انفجار مین هر دو دست و چشمانش را از دست داده است. از نیروهای جهاد سازندگی بوده که بصورت مردمی به جبهه اعزام شده و ادعایی ندارد جز اینکه انجام وظیفه کرده ایم. و خدا امانتی را که به ما داد از ما ستاند.
با لحنی محزون گفت: از شهید کاوه بخواهید ما را شفاعت کند.
نقل می کند آقا گفته اند که جانبازان اسوه های ماندگار این انقلاب هستند و هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند اینها را از جامعه حذف کند. در کنار اجر جانبازان از زحمت همسرانی می گوید که باید قدر خود را بدانند و خداوند اجر خوبی برایشان درنظر گرفته است.
می گفت: به آقا گفتم حکم جهاد دهید، ما جانبازان اولین افرادی هستیم که بپا می خیزیم. و آقا در جوابش می فرمایند: جهاد نظامی لازم نیست؛ دفاع فکری داشته باشید و با تبلیغات و تهاجم فرهنگی دشمن مقابله کنید.
دیگرخواهی رمز موفقیت شهدا
جوان است و سرزنده، هرچند روی صندلی چرخدار نشسته اما جمعیت زیادی از جوانان دورش جمع شده اند. با هیجان و حرارت سخن می گوید. نزدیک می شوم. مهدی جدی جانبازی است که پس از جنگ و در دفاع از مرزهای جمهوری اسلامی در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان در اردیبهشت سال 73 به درجه جانبازی نائل شده است.
می گوید: دخترهای خوبم، پسرهای عزیزم دوست دارید موفق باشید، دیگر خواه باشید. شهدا نمونه واقعی دیگرخواهی هستند.
می پرسم در حوزه جنگ نرم چگونه باید مقابله بکنیم؟ می گوید: دفاع نظامی اسلحه مشخص نظامی دارد اما دفاع نرم به ابزار فرهنگی و انسجام و همکاری همه دستگاهها نیاز دارد. باید از ابزارهایی که موجود است مثل فضای مجازی برای این حوزه بهترین استفاده را بکنیم.
سخنانش را با این جمله به پایان می رساند که «پا روی خون شهیدان نگذاریم. اگر ادعا می کنیم ولایی هستیم در عمل به حرف های ولایت گوش دهیم»
اذان ظهر به گوش می رسد و جانبازان کم کم محوطه آسایشگاه را برای اقامه نماز ترک می کنند و من می مانم و تختهای خالی شان و بوی بهشتی که فضای اتاق را پر کرده است.
انتهای پیام/ح