محمدتقی فکورزاده، شاعر در گفتگو با خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با اشاره به دلیل برفتافتن نقد علمی توسط برخی شاعران اظهار کرد:افرادی که توانایی سرودن و لیاقت دریافت الهام شعری را ندارند به شعر سپید روی میآورند اینگونه افراد به دلیل والایی خاصی که در شعر وجود دارد به دنبال قرار دادن خود در جایگاه خاص شعر را دارند. از طرف دیگر، بزرگان شعر امروز ما نیز از شعر دفاع نمیکنند به خصوص در 30 ساله اخیر افرادی به ظاهر شاعر در جریان شعری به وجود آمدند.
این شاعر با اشاره به اینکه شاعر واقعی مضمون را از جایی و کسی نمیگیرد، بیان کرد: شاعر راستین عاشق مضمون شعر خود را از روی شعر افراد دیگر گرتهبرداری نمیکند. در بین شاعران افرادی پریشانگو نیز هستند این افراد بیشتر نثرنویس محسوب میشوند، نیما یوشیج شعر نیمایی را ایجاد کرد، اما پیروان او چندان موفق نبودند تنها فرد موفق در این زمینه سراینده شعر دریچه بود اما وی نیز از سرودن شعر نیمایی دست برداشت و به تغزل روی آورد.
فکورزاده ادامه داد: افرادی که حتی از عهده سرایش شعر نیمایی برنیامدند به سرودن شعر آزاد روی آوردند پس از آن این قالب شعری به شعر نو تبدیل شد و پس از آن شاهد بروز پدیدهی بیمعنای شعر سپید یا دل نوشته بودیم.
وی تصریح کرد: در صورتی که شعر سپید به معنای دلنوشته باشد معنای عرفانی را باید در این نوع شعری مشاهده کرد و امواج تخیل در آن طوفان به پا کند شاعران واقعی و راستین، شعرساز نیستند شعر باید محتوا داشته باشد.
این شاعر با اشاره به ضعف قلم و تخیل شاعران سپیدگوی اظهار داشت: شاعران سپیدگوی، دانش کافی درباره ادبیات را ندارند این افراد برای سرودن شعر تنها 4 یا 5 واژه را در کنار یکدیگر قرار میدهند و موضوعی برای سرودن شعر ندارند، این افراد حتی از نحوه چینش کلمه نیز آگاهی ندارند. شعر مانند رکاب انگشتری محسوب میشود در صورتیکه نگینها را بدون سنجش ارزش و ترکیب رنگ به روی انگشتر بگذاریم، کار هنرمندانهای از وی مشاهده نخواهیم کرد، اما دقت در هنگام چینش نگینهای انگشتری سبب میشود، خود انگشتر بیانگر قدر و قیمتش باشد.
فکورزاده با اشاره به اینکه چینش واژگان شعر را میتوان از «حافظ» آموخت، اظهار داشت: هر واژه چندین معنا دارد. عوام مردم ظاهر آن را درمییابند، اما متوجه باطن و عمق معنای آن نمیشوند، این مسئله را میتوان در کلمات «رند» و «شاهد» شعر «حافظ» مشاهده کرد هنگامی که منتقدان ایراد شعری شاعران سپیدگوی را میگوید، در مقابل منتقد را به درنیافتن مطلب متهم میکنند آن هم منتقدی که به شعر خاقانی و حافظ تسلط دارد.
وی، افزود: شاعران سپیدگوی بر اساس معنا شعر نمیگویند و بر اساس چینش کلمات به سرودن میپردازند. این افراد این مسئله را همگامی با جهان میدانند متأسفانه شعر ما آسیب خورد. در هنگام حمله به ایران، یونانیان کتابهای دانشگاه جندیشاپور را به زبان خود ترجمه کردند و اساس نگارش کتابهای آنها شد، پس از آن شعرهای جوانان از لفظهای عاشقانه بیمعنا پر شد این افراد عشق را به خوبی نمیشناسند. شاعر راستین باید عاشق هم باشد تا به خوبی شعر بسراید به عنوان مثال «حافظ» غم عشق والایی را دریافت میکند.
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/
واقعا بعضی اوقات به اصطلاح شاعران سپیدگو شورش را درمیآورند و هر چی برسه میگن. البته جای شعر نیمایی محفوظ است. اگر نمی توانی شعر بگویی کلا ازش دست بکش بهترین کار ....
مولانا مولانا بود
در دوره خودشون تو اون زمان
ولی امروزه شعر بر مبنای شرح حال امروز هست ما الان از کلمه می استفاده میکنم یا برو یخچال را بگشایی
ما اینطور میگیم
شعر امروز مال امروزه شعر سپید بسیار زیباست
شعر که قافیه و ردیف داشته باشه یعنی چارچوب ممکنه خط اول الهام باشه ولی بقیه اش از قبل طراحی شده است ویک چارچوب هست
باید قبول کنیم که به فرموده ی نیمای بزرگ،سبک زندگی وقتی عوض میشه نحوه ی آفرینش های ادبی هم تغییر میکنه. به طور اساسی متغیرها مدام در حال تغییرند و شعر سپید ادامه ی جریان خروشان شعر فارسیه که دخلی به سلیقه و نظر و فرد یا افراد خاصی نداره.
شاد و شعری باشید