به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛حالا او به آقای «هلو» معروف است؛ از همان تعابیر عجیبوغریبی که احمدینژاد درباره رخدادها و آدمها به کار میبرد، یکی را هم درباره وزیر سابقش به کار برد. وزیری که دیگر قرار نبود در کابینه دوم، رئیس دولت را همراهی کند. کامران باقریلنکرانی را در دفتر کارش در مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شیراز دیدیم. آرام و کمی کشدار حرف میزند با تهلهجه شیرازی. اگرچه اصالتا شیرازی نیست. کمحوصله است و این کمحوصلگی را بیشتر هنگام عکسگرفتن از خود نشان میدهد.
آقای احمدینژاد عبارتی درباره شما به کار برد که باعث دلخوری شما شد. میخواهم از خودتان بپرسم چرا دلخور شدید، چون خیلی لفظ بدی هم نبود. ایشان صحبتی کردند که من هم همانموقع گفتم فکر نکنم از باب تحقیر و تعرض این حرف را زده باشند، ایشان احتمالا برای ابراز علاقه این را گفتند و حالا هم گذشته است.
ولی شما دلخور شدید.
بله، شاید بهتر بود ایشان با تعبیر دیگری محبت خود را نشان میدادند. گذشتهها گذشته و این کلام گفته شده و مربوط به شش سال پیش بوده است.
شما هیچوقت دلخوریتان را به احمدینژاد نگفتید؟
با توجه به اینکه بعد از این ماجرا من حدود ٣٠ روز وزیر بودم و اعتقادم این بود که در ایام مسئولیت نباید وقتمان را صرف حاشیهها کنیم، نه. آخرین باری که ایشان را دیدم، سال ٨٩ بود که رئیسجمهور بودند. باز هم به خودم اجازه ندادم وقت ایشان و وقت هیچ مسئول اجرائی دیگری را بگیرم؛ ولی حالا اگر زمانی یک برخورد دوستانه داشته باشیم، شاید با هم صحبت کنیم؛ البته من باید بگویم اشکالی که در کشور وجود دارد این است که گاهی میخواهیم با تعابیر تند موضوع را کلا از اذهان پاک کنیم؛ برای نمونه در وقایع اخیر سیاسی یک نفر از سیاسیون گفته بودند فلان گروه مثل برنج دمنکشیده است و وقتی ایشان را دیدم گفتم یک نفر هم میآید به شما میگوید شما مثل تهدیگ میمانی. خب اینکه مشکل مردم را حل نمیکند. اگر ما بخواهیم با این تعابیر و متلکگویی دهان طرف مقابل را ببندیم، مشکلی از کشور حل نمیشود. الان هم متأسفیم که تندگویی بخشی از ادبیات جاری است و اصلا کار درستی نیست.
آخرین بار احمدینژاد را در سال ٨٩، کجا دیدید؟ در ملاقات مردمی.
فکر میکنم بحث درباره گذشته باعث میشود وقتمان را تلف کنیم.
به شما دقیقا چه گفتند؟
چیزی که به من گفتند این بود که میخواهیم سه وزیر زن بگذاریم؛ یعنی وزارت بهداشت، وزارت آموزشوپرورش و وزارت رفاه.
به من گفتند با دولت همکاری کن و پستهایی را هم به من پیشنهاد دادند که من گفتم استاد دانشگاه هستم و در شیراز تدریس و تحقیق و طبابت میکنم و پیشنهادهایی که میکنید جزء وظایفی نیست که من آمادگی پذیرشش را داشته باشم و آنها را نپذیرفتم.
پدر شما مصاحبهای انجام داده بود که ایشان عضو ساواک بودند که تکذیب کردند؟
من که عضو شورای نگهبان نبودم و نخواهم شد چون رشته تخصصی من نیست و نمیدانم آنجا چه گذشته است، ولی فکر میکنم این موضوع نباید اهمیت زیادی داشته باشد چون الان خیلی از افراد هستند که خودشان را میکشند که یک راهی را پیدا کنند که در آمریکا حضور پیدا کنند، پدر من از قبل از انقلاب یعنی ١٣٥٤ مقیم آمریکاست و خود من هم قبل از انقلاب سفر کردهام و یک سالی هم آنجا بودهام و سال ٥٦ برگشتم و دیگر نرفتم. این امکان وجود داشته که با تلاش مختصری بتوانم به آمریکا برگردم که همین میتوانست روند تحصیلی و رشد اجتماعی من را تغییر بدهد، اینکه یک نفر بماند و در شرایط جنگ حضور داشته باشد. برخلاف خیلیها که به سختی برای فرزندان خود گرینکارت گرفتند و آنها را به مجامع علمی چسباندند، اما من این کار را نکردم و فکر نمیکنم این یک نقطه ضعف تلقی شود.
پدر را میبینید؟
بله، گاهی ایران میآیند و من میبینمشان.
براي آگاهي از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان
اينجا را کليک کنيد.
منبع: شفاف
انتهای پیام/