به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،اصل پیدایش فرقهی منحرف و گمراه بابیت و پس از آن بهاییت، با دسیسهچینی و حمایت بیگانگان به خصوص انگلیسیها صورت گرفت. اگرچه نمیتوان انحرافات فردی علیمحمد باب و اغلب پیروانش را در این موضوع نادیده گرفت؛ اما آنچه باعث افزایش نفوذ این فرقه در غرب آسیا شد، قرار گرفتن در چتر حمایت دولت انگلستان بود.
از طرفی دیگر، نگاهی به روند پیدایش و گسترش این انحراف، نشان میدهد که یکی از نخستین استقبال کنندگان از جریان منحرف فوق در شهرهای گوناگون کشور، یهودیان یا به بیان کتب تاریخی فرقه، «قوم اسرائیل» بودند. این همراهی یهودیان با بهاییت تا به آنجا بود که بسیاری از مفاهیمی که بهاییان امروزه آن را آموزهی دینی خود مینامند، شباهت شگفتانگیزی با مکتب یهود دارد. بنابراین عجیب نیست اگر مهمترین مبلغان بهاییت، از میان یهودیان بهایی شده سر برآورده باشند؛ کسانی مثل ابوالفضل گلپایگانی و ...
جاسوسی برای انگلیس
اما رابطه علنی و رسمی بهائیان و صهیونیستهای اشغالگر قدس، به پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی و در حقیقت دوران جنگ جهانی اول بر میگردد. نخستین اقدام بهاییان زمینهچینی برای اشغال فلسطین توسط انگلیسیها بود. مأموران دولت انگلستان در خاک عثمانی به افرادی جاسوس و هماهنگ با نقشههای آنان مبنی بر تحقق زمینه نفوذ و و احیاناً ایجاد آشوب بسیار نیاز داشتند. طبق اسناد فراوانی که امروزه در دست است، برخی از بزرگان این فرقه همچون عباس افندی (عبدالبها) بنیانگذار فرقهی بهاییت -فرزند حسینعلی نوری (بهاءالله)-، درطول جنگ جهانی اول، به جاسوسی برای انگلیس در شهر عکا فلسطین میپرداختند.
شوقی ربانی –فرزند عباس افندی و سومین رئیس این فرقه- درخصوص رابطه اطلاعاتی انگلستان و بهاییت در جنگ اول جهانی میگوید: "کلنل سرآرنولد باروز کمبل که در آن اوان، سمت جنرال قونسولی دولت انگلستان را در بغداد حائز بود- چون علوّ مقامات حضرت بهاء الله را احساس نمود، شرحی دوستانه به ساحت انور، تقدیم و به طوری که هیکل اطهر، بنفسه الاقدس شهادت داده، قبول حمایت و تبعیت دولت متبوعه خویش را به محضر مبارک پیشنهاد نمود، و در تشرّف حضوری نیز متعهد گردید که هرگاه وجود اقدس، مایل به ارسال پیامی به «ملکه ویکتوریا» باشند، در مخابره آن، به دربار انگلستان اقدام نماید."
در اواخر جنگ جهانی اول با شکست امپراطوری عثمانی، زمینه رخنه صهیونیستم به فلسطین فراهم شد. در نوامبر ۱۹۱۷ جیمز بالفور وزیر خارجه لندن، طی اعلامیهای مشهور به «اعلامیهی بالفور» قول مساعدت بریتانیا به طرح تشکیل کانون ملی یهود در فلسطین را به صهیونیست ها می دهد.
در این حال فرمانده کل قوای عثمانی که از نقشه های بریتانیا و صهیونیسم در مورد منطقه فلسطین اطلاع یافته، و عباس افندی و یاران و منسوبین نزدیک وی را نیز در شامات و عراق، دست اندر کار کمک به ارتش بریتانیا و صهیونیستها میبیند، بنابراین تصمیم به قتل وی و انهدام مراکز بهائی در حیفا و عکا میگیرد.
دولت انگلستان با دریافت اخبار در خطر بودن عباس افندی، فورا دست به کار شده و لرد بالفور وزیر خارجهی انگلیس به ژنرال آلنبی تأکید میکند با تمام قوا در حفظ و صیانت او و سایر بهاییان بکوشد. تمام این حمایتها به این سبب بود که بهائیان مهرهی خوبی برای کمک به یهودیان به منظور استقرار در فلسطین بودند و میتوانستند با هم همکاری نزدیکی داشته باشند.
ژنرال آلنبی انگلیسی به پاس خدمات بهاییان به ملکه، به عباس افندی نشان «شوالیه» اهدا میکند
شباهتهای فرقهی بهاییت با یهودیت
موقعیت بهائیان در کشور فلسطین، تا حدی منحصر بفرد بود؛ زیرا در حالی که بیتالمقدس مرکز روحانی جهان مسیحیت بوده، اما مرکز رسمی این مذهب در کلیسای واتیکان ایتالیا قرار دارد. از طرفی دیگر این شهر برای مسلمانان نیز دارای تقدس است اما اعتاب متبرکه دیانت محمدی و مرکزی که برای ادای فریضه حج بدانجا می روند، در سرزمین عربستان است، نه در فلسطین.
تنها یهودیان هستند که علاقه آنها نسبت به فلسطین تا اندازه ای قابل قیاس با علاقه بهائیان به این کشور است؛ زیرا که در شهر قدس، بقایای معبد مقدسشان قرار داشته و در تاریخ قدیم، این شهر برای مدتی مرکز مؤسسات مذهبی و سیاسی آنان بوده است. از طرفی بهاییان هم که مدعی تقدس شهر حیفا برای خود هستند و همچنین عکا را به سبب حضور چندین سالهی عبدالبها مورد احترام قرار میدهند، در ارض موعود دانستن فلسطین با یهودیان همصدا هستند.
کوه کرمل در حیفا که بهاییان آن را مقدس میشمارند
تشکیل دولت صهیونیستی و دست بیعت بهاییت با آن
پس از پایان جنگ جهانی دوم، دولت انگلستان در 14 می 1948 میلادی به قیمومیت بر فلسطین پایان داده و ارتش ملکه این کشور را ترک گفت، اما این به معنی آزادی فلسطین نبود زیرا طرحهایی که از سالها پیش برای اشغال فلسطین توسط یهودیان آماده شده بود، دقیقا از همان روز عملیاتی شده و با تشکیل شورای ملی یهودیان، اشغال سرزمین فلسطین رسما کلید خورد.
شوقی (رئیس وقت بهائیان)، در دیدار با «اسحاق بنزوی» رئیس دولت اسرائیل در 1332 خورشیدی، مراتب دوستی بهائیان را نسبت به این رژیم اشغالگر بیان کرده و آمال و ادعیه بهاییان را برای ترقی و سعادت اسرائیل اظهار کرد.
تشکیل دولت اسرائیل، از نظر بهائیت و بنا به قول شوقی افندی، یک وعده الهی بوده است که حسینعلی نوری و عباس افندی به آن بشارت داده بودند! این روابط دیرینه، به خوبی از زبان رئیس جمهوری اسرائیل غاصب، هویدا میشود وی هنگامی که از رهبران صهیونیسم بوده و یهودی کردن فلسطین را دنبال مینمود، با عباس عبدالبهاء ملاقات و مذاکره ای داشته که از چنین ملاقاتی با خشنودی و رضایت یاد میکند؛ در حالی که میدانیم.
اسحاق بنزوی رئیس رژیم صهیونیستی در دههی ۵۰ میلادی
وحدت راهبردی صهیونیسم و بهائیسم
اهتمام روسای بهاییان به انتخاب فلسطین به عنوان سرزمین مقدس این فرقه، میتواند کینهجویی این فرقه نسبت به مسلمانان را هویدا کند که سعی دارد تا با استفاده از دشمنی صهیونیستها با مسلمانان دولت یهود را پناه گاه و تکیه گاه جهانی این فرقه قرار دهد.
از طرفی دشمنی دیرین یهودیان با اسلام و نیاز آنها به یافتن متحدان بیشتر در منطقه نیز به نزدیکی بیش از پیش این دو گروه به یکدیگر شدت میبخشید.
اگرچه بيشترين پيروان مسلك بهائيت يهوديان بودند، اما به اين نكته بايد توجه كرد كه گرايش يهوديان به بهائيت همانند گرايش يهوديان به اسلام واقعي نبود. بلكه يهوديان درصدد بودند با پذيرش آئين بهائي، منافع استعماري و جاسوسي خود را بيش از پيش تحقق بخشند.
بهائيان نيز تلاش مي كردند از اختلاف ديرين مسلمانان و يهوديان استفاده كرده، يهوديان را به عنوان حاميان و پشتيبانان اصلي فرقهی تازه تأسيس خود قرار دهند؛ از اين طريق هر دو گروه به اهداف استعماري بلندمدت خود نائل میآمدند.
بايد اذعان كرد كه يهوديان اولين گروهي بودند كه به مسلك بهائيت لبيك گفتند و بعدها نيز از سرسخت ترين مدافعان كيش بهائيت شدند. پس از تشكيل دولت اسرائيل، فرقه ي بهائيت همگام با يهود قدرتمند شدند، به طوري كه مي توان گفت بهائيت با تولد كشور اسرائيل سياسي شد و از آن پس بود كه به سرعت از نفوذ اقتصادي و سياسي در ايران دوران پهلوی برخوردار گرديد.
همكاري گسترده ي بهائي ها با صهيونيست ها در جريان انتقال يهوديان جهان به فلسطين اشغالي افزايش يافت. در اين برهه از زمان، كشور ايران به عنوان ايستگاه انتقال يهوديان ممالك همجوار شناخته شده بود. به اين نحو كه يهوديان كشورهاي آسيايي به ايران مهاجرت مي كردند و انجمن صهيونيست ايران -كه بعدها به آژانس يهود تغيير نام يافت- ترتيب مهاجرت آنان را به اسرائيل مي داد و تسهيلات لازم را براي آنان فراهم مي آورد. بهاییان در این هدف بیشترین یاری را به آژانس یهود میرساندند.
منبع:دانشجو
انتهای پیام/