به گزارش گروه استانهای باشگاه خبرنگاران چوان از زنجان؛ یحیی رحمتی بر آن است فرهنگ پذیرایی ایرانیان در گذشته ای نه چندان دور در بر گیرنده مجموعه ای از تفکرات ساده زیستی ،سلامت غذایی با اولویت خوراکیهای طبیعی و یا هنرنمایی کد بانوان بود.
وی میگوید آنچه این شیرین کامیها را به خاطرات جاودانه بدل میکرد :همراه بودن آن با قصه ها،مثل ها و چیستان های سرور انگیزی بود که ذهن میهمانان و به ویژه کودکان را برای یافتن پاسخی صحیح به کنکاش وا میداشت.
به گفته مدیر کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان زنجان فر هنگ پذیرایی ما ایرانیان آنچنان آیین مدار و اصولی بوده است که میبایست آنرا فرا گرفت ،در زندگی بکار بست و به نسلهای آتی انتقال داد.
واین تنقلات و خوراکی های ساده مادربزرگ بود که شب نشینیهای دوران نه چندان دور را دلنشین و بیاد ماندنی مینمود. اگر به پای وصف یکی از این شبها بنشینیم گوارایی آن بر ما نمایان میشود.
پدربزرگی شیرین با بیانی ملیح و آرام سخنانی را بر لبان تاب خورده اش جاری میکند و ازآیینی دوست داشتنی میگوید که تحت تاثیر دنیای مدر نیسم کمرنگ و گاهی به طور کامل محو شده است. انگار این خاصیت مدرنیسم است که هرجا پای میگذارد بایستی همه چیز را از جای برکند تا طر حی نو در اندازد حال این طرح نو چقدر با ویژگیهای جامعه ما تناسب دارد بماند.
راستی اگر قرار بود مدر نیسم اینگونه باشد چرا مردم کشور مدرنی چون ژاپن با سر سختی تمام به سنتها و آیینشان پای بند هستند.
حاج ولی که اکنون 86 بهار را تجربه کرده است میگوید: وسیله معاش و درآمد بسیاری از مردم در آن ایام زراعت بود که پس از برداشت محصول و فرا رسیدن روزهای سرد تا بهار بعدی تعطیل میشد این دوران فرصت مناسبی برای دید و بازدید اقوام بود از قضا خانه گرم مادر بزرگ و پدر بزرگ کانونی برای گرد هم آمدن بود.
پدر بزرگ ادامه میدهد :هنگام غروب کرسی داغ بازغال چوب انگور گرم میشد ومادر بزرگ بر روی لحاف پشمی آن سفره ای از جنس جاجیم پهن مینمود .
آنگاه میهمانان در حالی که سوز سرما گونه هایشان را سرخگون کرده بود سر میرسیدند و وبا جستی کودکانه به زیر کرسی رفته لحاف را بر سر کشیده و از گرمای داغ حظ میبردند.
وی میگوید :زمانی که هنوز چاق سلامتیها و احوال پرسیها پایان نیافته مادر بزرگ با سینی بزرگی وارد میشود کودکان بادیدن وی سراسیمه به سویش میشتابند و از ابراز محبتش سیراب میشوند .مادر بزرگ سینی را بر روی کرسی قرار میدهد. و چشمان منتظر میهمانان بدان دوخته میشود. یک سینی وسیع که بخار چای لب سوز از درون استکانهای کمر باریک قابل مشاهده بود . و بعد همگی استکانها را بر گرفته و چای گوارا را سر میکشند.
محمد پسر بزرگ خانواده نیز ان روزهای گرم ر ا اینگونه توصیف میکند:کاسه مسین بر روی سینی، پر از کشمشهای سیاه و قهوه ای بود که مادر بزرگ آنرا پاک کرده بود و بر رویش گردوهای مغز شده نمایان بود .هرکس به موازات میل و ذائقه اش بر میداشت و تناول میکرد.
وی که دایی تعدادی از حاضرین در جمع است ادامه میدهد:سنجد هم یکی دیگر از تنقلات بود که در سینی پذیرایی مادر بزرک دیده میشد و هنگامی که همه این خور دنیها محو میشد تازه نوبت کدو تنبل و لبوهای سرخی میرسید که بر روی شعله های چراغ اعلا الدین قل میزد و عطر دل انگیزش مشام را نوازش میداد .
کار به اینجا ختم نمیشود و انگار خوراکیهای لذیذ مادر بزرگ تمامی ندارد پدر بزرگ دوباره لب به سخن میگشاید و میگوید :بوی گندم های بو داده خانه را معطر میکرد .
این خوراکی خوش طعم باپهن کردن دانه های گندم داخل سینی روی یا مسی روی اجاق یا چراغ تهیه میشد. واز صدای جلز و ولز وبالا پریدن دانه های گندم می فهمیدیم که دانه های برشته که به آن (قورقا) می گفتند .آماده شده است وبه خاطر طبع گرمش وخواص زیاد آن درشب های سرد زمستان علی الخصوص دربلندترین شب سال (شب چله)یلدا همراه بامخلوطی از گردو،فندق و کشمش به عنوان شبچره مورد استفاده خانواده های زنجانی قرارمی گرفت.
به گفته این بزرگ:شاید به جرات میتوان گفت د رسالهای نه چندان دور قورقا(گندم بوداده)گل سرسبد شب نشینی ها بوده است و انتخاب این ماده غذایی به عنوان تنقلات زمستانی به طور صرف از روی لذیذ بودن و تصادفی نبوده بلکه طبع غذایی بالا و گرم آن موجب میشود مقاومت بد ن در برابر سر مای زمستان افزایش یابد.
مدیر کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان زتجان میگویید: این فرهنگ بنا به دلایلی تغییر یافته و جای خود را به تنقلاتی بعضا متفاوت داده است.
به گفته رحمتی: گاه گرانی تنقلات مفید همچون کردو ،کشمش و بادام و گاه نا آگاهی نسل جوان از خوراکیهای سالم و مغذی همچون سنجد، بزرک و گنجد بوداده ؛ قاووت و حلوای خرما ،کشمش و گردوی کوبیده آنها را در مهجوریت 4قرار داده است.
وی بر آن است در گذشته هر فصلی تنقلات خاص خود را داشته است و خورا کیها گاه بصورت خام ویا فر آوری شده وحتی ترکیبی از دو نوع خوراکی مثل کاهو و سکنجبین ،عسل و کنجد، شیره انگور و آرد نخود بوداده مورد استفاده قرار میگرفته است.
هرچند که د رسالهای اخیر کمتر ازاین خوراکی مقوی استفاده میشود. ولی در برخی از مناطق استان زنجان این سنت هنوز درشب های زمستان مخصوصا شب چله پابرجاست. اما مصرف آن آنقدر کم شده که نسل جدید دیگر آنرا نمیشناسند.
انتهای پیام/ز